- نوشته شده توسط:
ایران پرسمان
-
چهارشنبه ۱۸ تير ۱۴۰۴
ایران پرسمان - فرهیختگان / روایت بغضآلود المیرا شریفیمقدم از روزی که همسر و فرزندانش را بدرقه کرد تا از تهران بروند: اما من میخواستم به مردم آرامش بدهم و بیشتر لبخند بزنم.
ایران پرسمان - فرهیختگان / روایت بغضآلود المیرا شریفیمقدم از روزی که همسر و فرزندانش را بدرقه کرد تا از تهران بروند: اما من میخواستم به مردم آرامش بدهم و بیشتر لبخند بزنم.
تا کنون هیچ نظری ارسال نشده است ...