ایران پرسمان

آخرين مطالب

کیلومترها دورتر در جست‌وجوی کتاب! خردنامه

کیلومترها دورتر در جست‌وجوی کتاب!
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - ایسنا / "دنبال کتابی در کتابخانه قدیمی روستا بودیم و به خودمان قول دادیم اگر کتاب را پیدا کنیم، کتابخانه را دوباره راه‌اندازی کنیم." این‌ها بخشی از صحبت‌های یک مروج کتابخوانی است که کیلومترها دورتر از پایتخت دنبال جا انداختن کتاب در ذهن و قلب بچه‌هاست.
طرح ترویج کتاب و کتابخوانی «روستاها و عشایر دوستدار کتاب» از اوایل دهه 90 آغاز به کار کرد و در این طرح‌ از فعالیت‌های روستاییان و عشایر در حوزه کتاب و کتابخوانی تقدیر شد، روستاهایی که شاید اسم‌شان را نشنیده باشیم اما برای فرهنگ کتاب و کتابخوانی فعالیت می‌کنند. نمایشگاه کتاب مجالی برای آن‌هاست که به دور از قیل و قال خرید و فروش کتاب در داخل شبستان، در گوشه‌ای از حیاط مصلی به کسانی که گذرشان به چادرهایی که در آن‌ها مستقر هستند، می‌افتد درباره کارها و فعالیت‌های کتاب و کتابخوانی و گاه از فرهنگ و غذاها و سوغاتی‌های روستای‌شان بگویند.
این مروجان کتاب از هر منطقه‌ای که می‌آیند، سه روز فرصت دارند تا خود و فعالیت‌های‌شان را به مخاطبان بشناسانند و بعد از سه‌روز باید راهی شهر و دیارشان بشوند تا مروجان دیگر از روستاهای دیگر جای‌شان را بگیرند.
اگر صفحات آن‌ها را در شبکه‌های مجازی دنبال کنید نمایشگاه کتاب فرصتی به شما می‌دهد تا از نزدیک آن‌ها را ببینید و خوش و بشی دوستانه داشته باشید. در این خوش و بش‌ها با مروجان دیگری هم آشنا می‌شوید و شبکه دوستی‌تان به وسعت ایران گسترش می‌یابد.
چند سبد با کاغذهای رنگارنگ در مقابل غرفه‌ای توجهم را جلب می‌کند، سمت سبدها می‌روم تا ببینم چه چیزی در آن‌هاست. ناگهان سبد در مقابلم قرار می‌گیرد که "صبح‌تان را با حافظ شروع کنید." پس در آن کاغذها شعر حافظ است. بلافاصله سبد دیگری به سمتم تعارف می‌شود "بچه‌ها کتاب معرفی کرده‌اند، بردارید. در آن یکی‌ هم برش کتاب است." همین باعث می‌شود وارد غرفه‌شان شوم. خود را هانیه ابویسانی از روستای ابویسانِ شهرستان جغتای استان خراسان رضوی معرفی می‌کند. چند سوال کوتاه بین‌مان رد و بدل می‌شود و با علاقه و ذوقی که در چشمانش می‌توان دید از بچه‌های روستای‌شان می‌گوید.

ایران پرسمان


خودم را معرفی می‌کنم و می‌گویم خبرنگار هستم و اگر بشود گفت‌وگوی‌مان حالت مصاحبه داشته باشد. می‌پذیرد و پای صحبتش می‌نشینم.
نقطه شروع کتابخوانی در روستای شما کجا بود؟ در واقع ایده کتابخوان کردن بچه‌ها از کجا آمد؟
ما کتابخانه داشتیم، قدمتش به سال 1357 می‌رسد. کتابخانه ما فراز و نشیب‌هایی داشته، یک وقت‌هایی باز بوده و یک وقت‌هایی هم بسته. سال 1386 من و خواهرم و یک نفر دیگر به خاطر پیدا کردن یک کتاب به کتابخانه قدیمی سر زدیم و به خودمان قول دادیم، اگر کتاب را در این کتابخانه پیدا کنیم، کتابخانه را دوباره راه‌اندازی می‌کنیم که خدا را شکر کتاب را پیدا کردیم و همه تلاش‌مان را کردیم که کتابخانه را راه بیندازیم و این کار را با کمک مردمی و پول توجیبی بچه‌ها شروع کردیم.
در سال 1393 در جشنواره روستاهای دوستدار کتاب برگزیده شدیم که در این جشنواره کمک هزینه‌ای به ما دادند. زمانی که از جشنواره برگشتیم، یکی از اهالی روستا قطعه زمینی داشت که سندش را به ما داد تا بفروشیم و کتابخانه جدید بسازیم. کتابخانه قبلی‌مان خیلی کوچک بود. اندازه‌اش مثل همین‌جایی است که هستیم (حدود 12 متر). فعالیت‌های‌مان را شروع کردیم. در دو دوره در جام باشگاه‌های کتابخوانی رتبه اول را آوردیم. بعد هم کارهای‌مان را به روستاهای اطراف و شهرهای مختلف تسری دادیم.
چند باشگاه با چند عضو دارید؟
کارمان را با یک باشگاه شروع کردیم و همان یک باشگاه را داریم. این باشگاه دو سال قهرمان جام باشگاه‌های کتابخوانی شد و الان هم جام باشگاه‌ها برگزار نمی‌شود. 12 کودک عضو باشگاه ما هستند.

ایران پرسمان


درباره کارهایی که برای جذب بچه‌ها انجام دادید، توضیح می‌دهید؟
ما سال‌های پیش طرحی با عنوان «دیده و دل» داشتیم؛ تعامل زیادی با مدرسه بچه‌ها دارم، خیلی به مدرسه می‌روم و می‌آیم. یک بار دیدم جلد دفتر بچه‌ها بنتن و بتمن و سیندرلا است، به بچه‌ها گفتم بچه‌ها بعدازظهر یک قیچی بردارید و به کتابخانه بیایید. وقتی آمدند روزنامه‌ها و مجلات باطله را به بچه‌ها دادم و گفتم از میان آن‌ها شاعران و نویسندگان و افراد مختلف سرشناس را دربیاورید به دفترهای‌تان بچسبانید، بچه‌ها این کار را کردند. بودند مادرانی که زنگ زمی‌زدند که "به بچه من نرسیده، برایش مثلا عکس سعدی را کپی کنید تا به دفترش بچسباند، حتما یک بیت شعر هم زیرش باشد." این طرح را در سال‌های بعد به شکل دیگری انجام دادیم.
بریده‌کتاب‌هایی که بیرون دیدید، حاصل کار بچه‌هاست اما اوایل طرح‌ها و معرفی‌ کتاب را در یک برگه سفید می‌زدیم و اول مهر به بچه‌ها می‌گفتیم تا رنگ‌آمیزی کنند و به دفترشان بچسبانند. با این ‌کار کلی کتاب در مدرسه معرفی می‌شد. بچه‌ها به هم می‌گفتند کتاب من این‌جوری و این‌جوری نوشته، آن یکی می‌گفت پس فردا کتاب تو را از کتابخانه می‌گیرم. بچه‌ها کلی ذوق می‌کردند که باهم بنشینند رنگ‌آمیزی کنند یا کتاب‌های‌شان را به یکدیگر معرفی کننند و در مدسه بگویند که "خانم معلم ببینید کتاب من بهتر از کتاب آن‌ یکی است." خیلی برنامه خوبی بود. برای این‌که بیشتر با شاعران و نویسندگان و ناشران آشنا شوند، جشن بادبادک‌ها گرفتیم و روز جهانی کودک بادبادک ‌دست‌ساز درست کردیم و روی هر بادبادک اسم یک‌ نویسنده را زدیم و بعد همان ‌روز آن‌ها را به آسمان پرواز دادیم.
یا مثلا در روز درختکاری به بچه‌ها گفتیم هرکسی در خانه‌ گل دارد از مادرش اجازه بگیرد و بیاورد. بعد ما بطری‌های نوشابه‌ را تمیز شسته و طرح زدیم بعد هم در آن گل کاشتیم. بعد به بچه‌ها گفتیم هرکسی در این روز کتاب امانت بگیرد، یک ‌گل به او هدیه می‌دهیم و در سال‌های بعد این کار را متفاوت‌تر کردیم. گلدان را به اسم نویسنده و مترجم کاشتیم و به بچه‌ها گفتیم مسئولیت مراقبت از این گلدان با شماست و باید به‌ آن آب بدهید و مراقبش باشید. بچه‌ها دیگر می‌دانستند این گلدان برای کدام نویسنده است و باید به آن احترام بگذارند. 
کار دیگرمان جشن صورتک بود، بچه‌ها هرکتابی که خوانده بودند، باید صورتک شخصیت محبوب‌شان را درست می‌کردند و در یک روز خاص می‌آمدند و صورتک‌ها را به هم نشان داده و شخصیت‌ها را معرفی می‌کردند.
می‌توانم بپرسم نویسنده محبوب بچه‌های روستای شما کیست؟
تاکنون 10 نویسنده به روستای ما آمده‌اند مانند مژگان کلهر، آتوسا صالحی، لاله جعفری، زهرا موسوی، جعفر توزنده‌جانی، علی‌اصغر سیدآبادی، محمد طلوعی و داوود امیریان. آن‌قدر با بچه‌ها تعامل داشتند که بچه‌ها آن‌ها را دوست داشتند. آقای حسن‌زاده به روستای ما نیامده اما بچه‌ها دوستش دارند. بچه‌ها برای نویسنده‌های محبوب خود با عنوان «برسد به نویسنده محبوبم» نامه می‌نوشتند و با بچه‌ها صندوق پستی‌ای برای این کار درست کرده‌ بودیم، بچه‌ها نامه می‌نوشتند. همه نامه‌ها را به دست نویسندگان رساندم و نویسندگان احترام قائل بودند و جواب می‌دادند.
یکی از طرح‌های دیگر ما درست کردن کارت‌پستال و بازی با حروف برای بچه‌هایی بود که درس‌شان ضعیف‌تر بود؛ ما حروف الفبا را در کارت‌های رنگی‌رنگی درآوردیم تا آن‌ها سریع حروف را کنار هم بگذارند و رکورد بزنند، این طرح هم بازی بود و هم حروف را یاد می‌گرفتند اما برخی ‌از بچه‌ها که درس‌شان خوب بود هم خوش‌شان آمده بود و می‌گفتند "خانم ما هم باشیم ... خانم ما هم باشیم."
روستای ما تا مقطع ابتدایی دارد و بچه‌ها برای خواندن مقاطع بالاتر باید به روستاهای دیگر بروند. ما با مدیر مدرسه صحبت کردیم که اول مهر بُرد مدرسه‌تان را به ما بدهید. می‌گفتند چه کاری می‌خواهید بکنید. برای‌شان توضیح می‌دادیم که می‌خواهیم معرفی کتاب داشته باشیم، شاعر و نویسنده معرفی کنیم، مسابقه بگذاریم و کارهای متفاوت دیگری. خدا را شکر به ما اعتماد کردند و برد را در اختیار ما گذاشتند. مثلا می‌گفتیم امروز ژانر ترس است و کتاب‌هایی را که در این زمینه در کتابخانه داشتیم معرفی می‌کردیم. جالب این‌ بود که بچه‌هایی که در خوابگاه دانش‌آموزی بودند، می‌آمدند و کتابی را که روی برد معرفی شده بود، می‌بردند تا بخوانند و این کتاب بین بچه‌ها دست‌به دست می‌شد و بعد برای ما می‌آورند.

لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/372923/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

واکنش همتی به سخنان قالیباف؛ زندگی را برای مردم سخت و پیچیده نکنید

سرقت عجیب سهمیه بنزین؛ مواظب کارت سوخت خود باشید!

گردشگری/ آبشار دوقلوی زمرد حویق در دل کوه‌های تالش

فرار کردن اسب‌ها در مرکز لندن

طبیعت چشم‌نواز دشت لاله‌های واژگون

ناسا 2 ماموریت رصد زمین را پس از 18 سال متوقف کرد

داستانک/ سمعک با کارکرد متفاوت

هلاکت 2 تروریست با عملیات پهپادی نیروهای امنیتی در اطراف زاهدان

سردار اشتری: شهید حجازی دارای سبک فرماندهی بود

سردار فدوی: نقش شهید حجازی در توانمندسازی مقاومت موثر است

غریب‌ آبادی: آمریکا صلاحیت ورود به عرصه حقوق بشر را ندارد

العربیه: مصر به اسرائیل پیشنهاد ازسرگیری مذاکرات در مقابل تعلیق عملیات رفح را داد

هشدار چین به آمریکا: بین تقابل و همکاری یکی را انتخاب کنید

جبهه پایداری معامله‌گر است

اسراییل‌ ضربه راهبردی خورده است

دردسر تیک‌تاک

ائتلاف غرب علیه نفت روسی

اتفاق جدید در بازار مسکن؛ خریداران مسکن و مستاجران منتظر تغییر باشند

قیمت این خودرو 30 میلیون تومان ارزان شد

هوای تازه/ نه اژدهاست که کرم شب است اسرائیل

4گوشه دنیا/ کشف کلاه‌خودی از 2500 سال قبل

نماهنگ سرود «حریفت مُنُم»

ایران می تواند پرتاب انسان به فضا را رقم بزند؟

بزرگترین چاپگر 3بعدی جهان یک خانه را در 80 ساعت می‌سازد

دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی

رئیسی: هرکجای کشور فسادی دیده شود مطلقا به فساد و مفسد رحم نخواهد شد

انتقاد فلاحت پیشه به ادعای کریمی قدوسی درباره بمب اتم

ایران: تحریم‌های یکجانبه علیه سوریه باید لغو شود

ریابکوف: کاهش روابط با آمریکا را بررسی می‌کنیم

آخرین وضعیت از گورهای دسته جمعی بیمارستان ناصر

نجات روسیه با اقتصاد موازی

اصفهان؛ میخی بر تابوت اسرائیل

نمایندگانی که از رئیسی دعوت کردند باید در برابر ناکارآمدی دولتش پاسخگو باشند

گل‌درشت‌گویی ماورایی سریال ده‌نمکی

شیائومی نیامده رکورد زد!

نرخ مصوب انواع میوه اعلام شد؛ قیمت گوجه سبز سر به فلک کشید!

راه جلب عنایت امام زمان (عج)

خالد نبی؛ زیارتگاهی شگفت‌انگیز در دل طبیعت

تصاویری از پنل‌های خورشیدی جدیدی که در هر مکانی امکان نصب آن وجود دارد

برای خریدن کتاب هایی درباره اهل بیت(ع) به چه چیزهایی باید توجه شود؟

تحریم‌ مشترک انگلیس، آمریکا و کانادا علیه ایران

تداوم حملات حزب‌الله لبنان به شمال فلسطین اشغالی

ادامه سرکوب دانشجویان حامی فلسطین در آمریکا

202 روز جنگ غزه به روایت آمار و ارقام

تصاویر جدید از سرکوب تظاهرات همبستگی با غزه در دانشگاه سوربن فرانسه

«اقتصاد» میدان شلغم‌فروشان شده است!

شاهکار ایرانی در سریلانکا

بی‌رمقی اونس جهانی برای سومین روز متوالی

مطالبه‌گری؛ مهمترین برنامه عملیاتی بنیاد شهید و امور ایثارگران در دولت سیزدهم

نحوه تنظیم آینه ها در خودروی فورد کراون