سرمقاله اطلاعات/ آموزش وپرورش وکارکرد معکوس!
تحلیل روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - اطلاعات / « آموزش وپرورش وکارکرد معکوس! » عنوان یادداشت سردبیر روزنامه اطلاعات، علیرضا خانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
«آموزش و پرورش» نهادی است که فی حد ذاته باید در جهت تحقق برابری اجتماعی عمل کند. به عبارت بهتر، نهاد آموزش و پرورش از آنجا که به همه افراد آموزشهای برابر میدهد و مهارتهای یکسان میآموزاند، فرصتی فراهم میآورد تا استعدادها و تواناییهای نهفته افراد در جامعه پدیدار و مولد شوند. از این حیث، فرزند یک کارگر میتواند پزشک شود و فرزند یک کشاورز میتواند حقوقدان یا سیاستمدار شود و فرزندان او با فرزندان پزشکان و سیاستمداران و حقوقدانان برابری کنند.
به همین روی، آموزش و پرورش را نهادی در جهت تحقق عدالت اجتماعی میدانند. عدالتی که مبتنی بر تواناییهای درونی و استعدادهای ذاتی افراد است نه شرایط تحمیلی اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی.
اولین کارکرد برابری آفرین آموزش و پرورش، استفاده برابر افراد از آموزش دانش و مهارت است. کتب درسی یکسان، معلمانی که طبعاً باید شرایط کم و بیش یکسانی داشته باشند، محیط آموزشی و امکانات آموزشی برابر میتواند این کارکرد را تقویت کند. جنبه مهم دیگر در خلق برابری، نشستن فرزندان طبقات پایین دست جامعه در کنار فرزندان طبقات بالاتر است. تحقیقات اجتماعی معتبر نشان داده است این دانشآموزان، در صورتی که در مدارسی با نظام طبقاتی تفکیک شده نباشند، بلکه در مدارسی عمومی که فرزندان طبقات مختلف اجتماعی ـ اقتصادی در آنجا حضور دارند، تحصیل کنند، از شانس موفقیت بیشتری برخوردارند.
هفته گذشته، دو خبر منتشر شد که وضع آموزش و پرورش کشور را از منظر کارکرد عدالت اجتماعی و برابری، بغرنج و غمانگیز نشان میدهد.
اول ـ امسال 600 هزار کودک جامانده از تحصیل داریم. یعنی قریب چهار درصد افراد واجب التعلیم از حضور در مدرسه بازماندهاند.
کاملاً بدیهی است که این کودکان از ضعیفترین و محرومترین اقشار جامعهاند. این اتفاق یعنی آموزش و پرورش نتوانسته فرصتی برای فقیرترین اقشار جامعه برای دستیابی به برابری و عدالت اجتماعی محقق کند. این یعنی چرخه فقر.
دوم ـ 86 درصد پذیرفتهشدگان در رشتههای برتر دانشگاه از سه دهک بالای اقتصادی بودهاند. به مدارس غیرانتفاعی رفتهاند و از آموزش غیررسمی بخش خصوصی بهرهمند شدهاند. یعنی دولت نتوانسته است چتر آموزش و پرورش را به طور یکسان برای عامه مردم بگستراند و مدارس دولتی، همان کارایی مدارس خصوصی را داشته باشند. یعنی خانوادههای متمکن از فرصتهای بیشتری در قیاس با سایر اقشار برخوردارند. یعنی چرخه ثروت.
نبودن 600 هزار کودک واجب التعلیم در مدرسه، به معنای این است که اساساً این کودکان نه فقط فرصت اجتماعیشدن و آموزشپذیری از همایندی و همراهی با دانشآموزان طبقات بالاتر اجتماعی را از دست دادهاند و نیز نه فقط «فرصت آموزش یکسان» را نیافتهاند بلکه اساساً «فرصت آموزش» را از دست دادهاند.
از آن سو نیز آمار ستاد راهبردی نقشه علمی کشور نشان میدهد که دانش آموزانی موفق به قبولی در رشتههای برتر کنکور شدهاند که از آموزش دولتی فاصله گرفته و به آموزش خصوصی رو آوردهاند. این دانش آموزان علیالوصول فرزندان طبقات برتر اقتصادی ـ اجتماعیاند.
این نتیجه بسیار طبیعی است که آموزش و پرورش ما، براساس وضع موجود، نه تنها توان برابری بخشیدن به افراد براساس شایستگیهای ذاتی و استعدادهای درونیشان را ندارد، بلکه آشکارا در جهت تأکید و تثبیت نابرابریهای موجود عمل میکند. به عبارتی آموزش و پرورش کارکردی ضد فلسفه وجودی خود یافته است و چنانچه نهادی کارکردی برخلاف فلسفه وجودی خود بیابد، به ضد خود تبدیل میشود و آسیبها و عوارضش تا نسلهای بعد امتداد مییابد.
براساس اصل سیام قانون اساسی «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد»
چه قدر خوب بود اگر مجلس شورای اسلامی که سال گذشته قانون بسیار جامع و وسیع «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» را در 73 ماده و 81 تبصره با هدف افزایش فرزندآوری تصویب کرد، گوشه چشمی هم به آموزش این فرزندان مظلوم و محروم میداشت تا آنان در چرخه نابرابری و فقر اسیر نمانند و با پیکرهای نحیف و چشمان غمزده، پشت چراغ چهارراههای همه شهرها، دستمال به دست در انتظار آیندهای موهوم و غبار گرفته، از این سو به آن سو ندوند…
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/383220/