احزاب اصلاحطلب باید صدای مردم باشند
تحلیل روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - آرمان ملی /متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
آیا اصلاحطلبان نسبت به آرمانهای اصلاحی بیتفاوت شدهاند و یا شرایط تطبیق خود با تحولات اجتماعی و سیاسی را از دست دادهاند؟ چرا فعالیت اصلاحطلبان در بیرون از قدرت بیشتر رنگ و بوی بیتفاوتی و ناتوانی به خود گرفته است؟موانع بیرونی به چه میزان اجازه تحقق برنامههای اصلاحی را نمیدهد؟ برنامه اصلاحطلبان برای شرایط امروز جامعه چیست؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با علی صوفی، وزیر تعاون دولت اصلاحات و فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده است. صوفی معتقد است: « براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی احزاب تشکلهایی هستند متشکل از اعضای حقیقی برای کسب قدرت و نقد قدرت. با این وجود برخی احزاب نمیتوانند در زمینه مشارکت در قدرت نقش داشته باشند. به عنوان مثال در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال1398 بیشتر کاندیداهای اصلاحطلب ردصلاحیت شدند. هنگامی که احزاب نمیتوانند با تمام قوا در انتخابات مشارکت داشته باشند چگونه میتوانند در قدرت و تصمیم گیری برای جامعه مشارکت داشته باشند؟ امروز ما با چنین شرایطی مواجه هستیم.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
در شرایطی که جریان اصلاحات در بیرون از قدرت قرار گرفته چگونه میتواند رسالت اصلاحطلبی خود را انجام بدهد؟آیا اصلاحطلبان برای عبور کشور از مشکلات موجود برنامهای دارند؟
همه جریانهای سیاسی موجود در کشور به دلیل شرایطی که برای احزاب به وجود آمده نمیتوانند بهطور کامل برنامههای خود را اجرایی کنند و با موانعی مواجه هستند. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که احزاب بیشتر در دوران انتخابات فعال هستند و پس از انتخابات فعالیتهای آنها کمرنگ میشود. در زمانی که انتخابات نیست احزاب به جز فعالیتهای درون حزبی فعالیت خاصی انجام نمیدهند و برای این دوران برنامهریزی ندارند. اصلاحطلبان نیز از این قاعده مستثنا نیستند و پس از پایان دوران انتخابات فعالیتهای حزبی خود را کمرنگ میکنند. از سوی دیگر در زمان انتخابات یک حزب نمیتواند به تنهایی در سرنوشت انتخابات تأثیرگذار باشد و از این قدرت برخوردار باشد که بتواند در مقابل جریان رقیب به پیروزی دست پیدا کند. به همین دلیل جریان اصلاحات در انتخابات اخیر تلاش کرده از ظرفیتهای احزاب مختلف برای تصمیم گیری و تصمیم سازی استفاده کند و به صورت جبههای در انتخابات حضور پیدا کند. واقعیت این است که یک بار در انتخابات شورای دوم شهر تهران وزن کشی سیاسی بین احزاب اصلاحطلب صورت گرفته است. پس از پیروزی اصلاحطلبان در خرداد76 احزاب اصلاحطلب احساس میکردند که هر کدام میتوانند در مقابل یکدیگر عرض اندام کنند. رویکردی که در نهایت به شکست منجر شد و اصولگرایان موفق شدند اصلاحطلبان را در انتخابات شکست بدهند. هنگامی که احزاب اصلاحطلب تلاش میکردند در مقابل هم وزن کشی کنند این اتفاق به سود جریان رقیب تمام شد و به همین دلیل در انتخابات شکست خوردند. این وزن کشی در سال84 نیز در انتخابات ریاستجمهوری بین اصلاحطلبان به وجود آمد. تفاوت این وزن کشی در این بود که این وزن کشی به صورت فردی بود و نه حزبی. در این انتخابات هر کسی تلاش کرد وزن سیاسی خود را به رخ دیگری بکشد. اتفاقی که در نهایت به شکست اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری و روی کار آمدن احمدی نژاد منجر شد. در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری سال84 پس از اینکه مضرات وزن کشی سیاسی برای همه آَشکار شد همه احزاب اصلاحطلب با هم متحد شدند که شانس پیروزی خود را بالا ببرند که دیگر دیر شده بود و فایدهای نداشت.
این شکستها چه تأثیری در روند جریان اصلاحطلب به وجود آورد؟
اجماعی که در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری سال84 ایجاد شد و نتیجهای که در نهایت در انتخابات حاصل شد سبب شد که اصلاحطلبان در انتخابات سال1388به صورت اجماعی وارد انتخابات شوند. تجربه تاریخی نشان میدهد که هر زمان جریان اصلاحات به صورت اجماعی حرکت کرده و تصمیم گرفته نتیجه بهتری به دست آورده است. حرکات انفرادی و تک روی همواره محکوم به شکست بوده است. به همین دلیل پس از این اتفاقات اصلاحطلبان تصمیم گرفتند به صورت جبههای عمل کنند. در قانون احزاب نیز به این نکته اشاره شده که احزاب میتوانند به صورت جبهه عمل کنند. رویکرد اجماعی و حضور جبههای در انتخابات باعث شد که اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال92 موفق شوند و با حمایت از آقای روحانی در انتخابات به پیروزی دست پیدا کنند. این وضعیت در انتخابات مجلس در سال1394 نیز وجود داشت و دو سال بعد در انتخابات1396 نیز دوباره تکرار شد. حرکت جبههای اصلاحطلبان در شرایط کنونی نیز ادامه دارد. امروز جبهه اصلاحطلبان از ترکیب احزاب اصلاحطلب تشکیل شده است که به صورت جبههای عمل میکنند. این احزاب نیز قانونی هستند و از وزارت کشور مجوز فعالیت دارند. در شرایط کنونی در جبهه اصلاحات27 حزب وجود دارد که به صورت قانونی فعالیت میکنند. از سوی دیگر15 نفر نیز به صورت حقیقی حضور دارند. این ترکیب برای تصمیم گیری درباره انتخابات1400 به وجودآمد و قرار بود بعد از این انتخابات این جبهه منحل شود. با این وجود این اتفاق رخ نداد و در شرایط کنونی نیز این جبهه ادامه پیدا کرده است. این جبهه در مورد مسائل مختلف اعلام موضع میکند و با صدور بیانیه مواضع اصلاحطلبان را به صورت جبههای اعلام میکند. ما هنوز یک تشکلی داریم که مواضع اصلاحطلبان را نسبت به موضوعات مختلف اعلام کند. شرایط فضای سیاسی ایران به شکلی است که ماههای قبل از انتخابات از وضعیت تعیین کنندهای برخوردار است. این وضعیت به خصوص درباره انتخابات مجلس که در اسفندماه برگزار میشود وجود دارد. در انتخابات ریاستجمهوری به دلیل اینکه جنبه ملی دارد تحولات سیاسی سال منتهی به انتخابات حائز اهمیت است. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که در هر انتخاباتی برخی متغیرها برای جریانهای سیاسی قابل کنترل است و جریانهای سیاسی میتوانند روی آنها نظارت و کنترل داشته باشند. از سوی دیگر برخی متغیرها وجود دارد که خارج از حیطه جریانهای سیاسی است و جریانهای سیاسی کنترلی روی آن ندارند.
آیا جریان اصلاحات روی متغیرهایی که میتوانسته کنترل داشته باشد در سالهای اخیر موفق عمل کرده است؟
در انتخابات ریاستجمهوری سال1400 این اتفاق رخ نداد و اصلاحطلبان سازوکاری تعیین کردند که هر کسی نمیتوانست در انتخابات ثبتنام کند. شرایط به شکلی رقم خورد که هر کسی میخواست در انتخابات ثبتنام کند باید از فیلتری به نام جبهه اصلاحات عبور کند. شرایط نیز به شکلی بود که 10 حزب باید یک فرد را تأیید میکردند. اگر فردی از این مرحله عبور میکرد باید برنامههای خود را به جبهه ارائه میکرد و اگر جبهه برنامههای وی را تأیید میکرد باید دوسوم آرای اعضای جبهه را به دست میآورد. من با این رویکرد مخالف بودم. ما نباید کاندیداها را محدود کنیم. بهتر این بود که اجازه میدادیم هر کسی که تمایل داشت در انتخابات ثبت نام میکرد و پس از اینکه صلاحیت وی توسط شورای نگهبان تأیید میشد جبهه اصلاحات از وی برنامه میخواست و سپس درباره آن به جمع بندی نهایی دست پیدا میکرد. در مورد انتخابات مجلس نیز این وضعیت وجود دارد و این رویکرد نمیتواند اصلاحطلبان را به هدف خود برساند. من این کار را اشتباه میدانم و معتقدم نباید این رویکرد در آینده ادامه پیدا کند. متغیر کنترلی توسط جریان اصلاحات این بود که چهرههای اصلاحطلب در انتخابات ثبت نام کنند. متغیر غیر کنترلی اما رویکردی بود که نهادهای نظارتی نسبت به رد صلاحیت چهرههای اصلاحطلب در پیش گرفتند. نهادهای نظارتی صلاحیت اغلب چهرههای اصلاحطلب را رد صلاحیت کردند.
رفتارشناسی جریان اصلاحات در درون و بیرون قدرت با هم متفاوت است. هنگامی که اصلاحطلبان در قدرت حضور دارند معمولا در ساحت سیاسی آرمانهای اصلاحطلبی را دنبال میکنند. این در حالی است که زمانی که در قدرت حضور ندارند تلاش میکنند در ساحت اجتماعی فعالیت کنند. با این وجود در طول یک سال گذشته اصلاحطلبان در عرصه اجتماعی نیز تأثیرگذار نبودهاند. چرا این اتفاق رخ داده است؟
فعالیت اجتماعی جریانهای سیاسی سطوح مختلفی دارد. یکی از رویکردهایی که در سطح اجتماعی تأثیرگذار است اقدامات مدنی است که یکی از آنها تشکیل احزاب است که اصلاحطلبان این رویکرد را در سالهای اخیر دنبال کردهاند. در سالهای اخیر احزاب اصلاحطلب تلاش کردهاند فعالیت خود را در سطح استانها افزایش بدهند و دغدغههای خود را دنبال کنند. احزاب اصلاحطلب برای فعالیت اجتماعی خود باید صدای مردم باشند و تلاش کنند دغدغههای مردم را پیگیری کنند. صدای مردم بودن نیز به معنای این است که مطالبات مردم را پیگیری کنند. این رویکرد نیز نیازمند داشتن رسانه است که در شرایط کنونی برخی رسانههای اصلاحطلب فعال هستند. با این وجود بسیاری از رسانههای اصلاحطلب به دلایل مختلف تعطیل شدهاند. اتفاق دیگری که میتواند در این زمینه رخ بدهد برگزاری میتینگ سیاسی است. میتینگ سیاسی نیز نیاز به اجازه قانونی دارد. فضای سیاسی کشور به شکلی نیست که برای فعالیتهای حزبی آماده باشد. ساختار حقوقی جمهوری اسلامی نیز ریاستی است و پارلمانی نیست. اگر چه پارلمان وجود دارد اما احزاب چندان نقشی در پارلمان ندارند. این در حالی است که در کشورهایی مانند عراق و ترکیه این وضعیت وجود ندارد و احزاب در پارلمان نقش تعیین کنندهای دارند. براساس قانون جمهوری اسلامی احزاب تشکلهایی هستند متشکل از اعضای حقیقی برای کسب قدرت و نقد قدرت. به عنوان مثال در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال1398 بیشتر کاندیداهای اصلاحطلب ردصلاحیت شدند. هنگامی که احزاب نمیتوانند با تمام قوا در انتخابات مشارکت داشته باشند چگونه میتوانند در قدرت و تصمیم گیری برای جامعه مشارکت داشته باشند؟ امروز ما با چنین شرایطی مواجه هستیم.
در چنین شرایطی اصلاحطلبان چگونه میتوانند در فضای سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشند؟
در شرایطی که فضا برای مشارکت احزاب اصلاحطلب در قدرت فراهم نیست برای مشارکت احزاب جریان اصولگرایی باز است و این احزاب برنامههای خود را بدون مانع جلو میبرند. در چنین شرایطی است که افرادی با رأی پایین وارد مجلس میشوند. قرار بر این بود که نمایندهای که وارد مجلس میشوند از حقوق مردم دفاع کند و زمینه حل مشکلات آنها را فراهم کند. این در حالی است که در عمل چنین اتفاقی رخ نمیدهد. شرایط امروز به شکلی است که راهی برای جریان اصلاحات و احزاب اصلاحطلب برای مطالبه گری درباره دغدغههای مردم به جز دادن بیانیه باقی نمانده است.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/383283/