ایران پرسمان
سرمقاله اعتماد/ معمای توسعه
شنبه 7 خرداد 1401 - 07:30:10
ایران پرسمان - اعتماد / « معمای توسعه » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته علی اشرف افخمی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
به اعتماد، اعتماد کنیم.
در خبر‌ها آمده بود که «شرکت سامسونگ اعلام کرده که در 5 سال آینده برای تسریع در رشد صنعت نیمه هادی‌ها، زیست داروها و سایر فناوری‌های نسل آینده، مبلغ 365 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خواهد کرد.» خوب است دوستداران پیشرفت و توسعه کشور، یک‌بار دیگر به رقم سرمایه‌گذاری شرکت سامسونگ (365 میلیارد دلار ظرف 5 سال) که به معنای سرمایه‌گذاری بیش از 71 میلیارد دلار در سال می‌باشد! توجه فرمایند. با این توضیح که این میزان سرمایه‌گذاری صرفا در بخش نیمه هادی، زیست دارو و فناوری‌های جدید انجام می‌شود. در مثالی دیگر «آرامکو» (شرکت نفتی سعودی) با سود خالص بیش از 75 میلیارد دلار در سال 2021، میزان سرمایه‌گذاری خود در یک سال را حدود 50 میلیارد دلار تعیین کرده بود. عنایت فرمایند که ارزش بازار آرامکو اخیرا از شرکت اپِل که بزرگ‌ترین شرکت جهان است، بیشتر شده و از 2420 میلیارد دلار عبور کرده است! شاید مفید باشد که سرمایه‌گذاری و درآمد همین دو شرکت یکی سامسونگ کره‌ای و دیگری آرامکوی سعودی را با کشور عزیز خودمان که به گواه آمار، روی دریایی از منابع خدادادی و ثروت نشسته است!!! مقایسه کنیم. قابل توجه است که سود شرکت ملی نفت ایران!!! و ارزش بازار آن!!! به ‌طور شفاف 
در دسترس همگان نیست. نمی‌دانیم آیا اصلا سودی در می‌آورد؟ آیا در یک بورس (داخلی یا خارجی) پذیرفته شده است تا بتوان ارزش بازار آن را به وضوح در هر لحظه مشاهده کرد؟ چند وقت پیش وزیر نفت فعلی ما در مصاحبه‌ای گفته بود برای احیای بخش نفت و گاز، نیاز به سرمایه‌گذاری حدود 160 میلیارد دلاری داریم- اندکی بیش از میزان سرمایه‌گذاری 2 سال سامسونگ!! یا کمی بیش از 2 سال سود آرامکو!!! 
بنده مطالب بالا را از باب خودکوچک‌بینی (البته به تعبیر برخی برادران) بیان نمی‌کنم، بلکه می‌خواهم تلنگری باشد برای بیداری ذهن‌ها، اندیشیدن به تعالی، تغییر نگاه و انگیزه‌ای برای ایجاد احساس مسوولیت برای ساختن آینده بهتری برای فرزندان این مرز و بوم. من در نوشته‌هایم همواره بر این نکته تاکید داشته‌ام: پیشرفت و توسعه اتفاقی نیست. چاره‌ای جز اینکه با رویکردی راهبردی (استراتژیک) به مقوله توسعه بیندیشیم، نداریم. بر این باورم که بایستی بر ناآگاهی عمومی غلبه کنیم و جامعه را به سوی فراگیری دانایی و مهارت‌ افزایی هدایت نماییم. یکی از روش‌های ساده در راستای تسریع در روند اعتلای کشور (رشد، پیشرفت و توسعه جامع، فراگیر و متوازن)، می‌تواند این باشد که به راهکارهای موفق شرکت‌ها و کشورهای جهان، نگاهی بیندازیم و از تجارب آنها به رایگان بهره‌برداری نماییم. تردید نداشته باشید ریشه مشکلات ما در شیوه «حکمرانی و مدیریت غیرحرفه‌ای» است! در بی‌اعتنایی به شایسته گزینی مدیران است! در بی‌توجهی به تربیت مدیران در تراز جهانی است! در کنار گذاشتن مدیران دلسوز و عاشق توسعه است! در از دست دادن فرصت‌ها و تهی شدن از سرمایه اجتماعی است! در روی گرداندن از عنصر کلیدی «اعتماد» است! در چشم فرو بستن به گسترش شکاف بین مردم و دولت است! در اجرای مداوم ندانم‌کاری‌هاست! و به تعبیر قدیمی خودم، اصرار بر تکرار «سعی در خطا» و پای فشردن بر «توهّم دانایی» است! یک مثال و مقایسه ملموس، واکاوی هرچند سطحی دو واقعه تاثرآور است. حدود 5 سال پیش شاهد ریزش ساختمان پلاسکوی تهران و چند روز پیش هم ناظر فرو ریختن ساختمان متروپل آبادان بودیم. از عمر ساختمان 17 طبقه پلاسکو، حدود 55 سال می‌گذشت که ظاهرا بر اثر انفجار کپسول و سپس آتش‌سوزی فرو ریخت. اما سازه ساختمان 11 طبقه متروپل آبادان، در زمانی کمتر از حدود 2 سال بعد از ساخت، دچار فاجعه ریزش و ویرانی شد. به‌ نظر می‌رسد که در مورد اولی (پلاسکو)، استانداردهای ساخت و ساز در سال 1341 رعایت شده بود و دستگاه‌های ناظر وقت هم با وظیفه‌شناسی، رعایت آن را با موازین علمی تایید کرده بودند (برخی متخصصین می‌گویند اگر انفجار و آتش‌سوزی رخ نداده بود ساختمان پلاسکو همچنان سرپا می‌بود). در مورد دوم (ویرانی متروپل) که ظاهرا انباشت مال و ثروت در کمترین زمان ممکن مورد نظر بوده، نه تنها به مقررات و استاندارد ساخت و ساز اعتنا نشده، بلکه می‌گویند مطابق میل سرمایه‌گذاران و همکاری برخی از عوامل نظارت وظیفه‌نشناس، اخذ تاییدیهِ رعایت مقررات، خریداری شده بود! البته در این فقره باید منتظر اعلام نظرات رسمی بود. 
نگاهی گذرا به همین دو حادثه متاثر‌کننده که جان تعدادی از عزیزترین هموطنان‌مان را گرفت، ضمن ابراز همدردی با بازماندگان داغدار، بیانگر دو مدل مدیریتی متفاوت، با دو رویکرد کاملا متضاد و در مقابل هم است: 
در رویکرد اول: مبانی حرفه‌ای، روحیه مسولیت‌پذیری، ترجیح منافع جمع، رعایت استانداردها، تعهد به مبانی اخلاقی، شفافیت عملکرد، پایبندی به پاسخگویی مورد توجه است که به اعتماد‌سازی می‌انجامد و متاسفانه در رویکرد دوم: مبانی غیرحرفه‌ای، بی‌مسولیتی، منفعت‌طلبی فردی، دور زدن مقررات تخصصی، تنزّل اخلاق، عدم شفافیت، پاسخگو نبودن و... در یک کلام «حکمرانی خوب» در برابر «حکمرانی بد» را مشاهده می‌کنیم که فرجامش چیزی نخواهد بود جز فرو ریختن ساختار و ویرانی «اعتماد اجتماعی». 
خاطرم می‌آید که در اوایل انقلاب، موضوع تعهّد و تخصّص و بحث برتری یکی بر دیگری خیلی داغ بود، شهید چمران در پاسخ به این سوال که کدامیک از ویژگی‌های تعهد و تخصص دارای اولویت یا به عبارت دیگر، کدامیک بهتر است؟ گفته بود: «آن کس که تخصص کاری را ندارد و آن را بپذیرد، فرد بی‌تقوا و غیرمتعهّدی است.» با ذکر این خاطره می‌خواهم بر این نکته تاکید داشته باشم که اگر حال و روز اقتصادمان و نحوه اداره شهر و کشورمان خوب نیست، ریشه آن را باید در کم توجهی به مفاهیم علمی حکمرانی خوب و عدم استقرار مدیریت حرفه‌ای جست‌وجو کرد. شایان ذکر است که موضوع شایستگی در امر مدیریت، به روشنی مورد تاکید رهبر معظم انقلاب بوده است که فرمود: «اگر توان مدیریتی ندارید، مسوولیت نپذیرید.» بنابراین توصیه می‌کنم بررسی شود آیا کار دست افراد کاربلد، باکفایت و صاحب صلاحیت است یا خیر؟ آیا شیوه مدیریت بنگاه اقتصادی، شهر و کشور با موازین حرفه‌ای تناسب دارد یا خیر؟ آیا ساختار و فرآیند راهبری در حوزه‌های حکمرانی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و اجتماعی کشورمان، با شاخص‌های مدیریت یک بنگاه یا کشور، در تراز جهانی انطباق دارد یا خیر؟ آیا به قول‌ها، وعده‌ها و تعهدهای‌مان پایبند و به آنها عمل می‌کنیم؟ آیا فرآیند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری ما، علمی و عاری از اشکال است؟ و آیا نیاز به اصلاحات «ساختاری» نمی‌باشد؟ آیا روش شایسته‌گزینی مدیران، مورد توجه و اِعمال واقع می‌شود و آیا هر کس به درستی سر جایش نشسته است؟ 
یادمان باشد: اعتماد فقط یک کلمه نیست، بلکه جوهر و جادوی موفقیت است. اعتماد مردم به دولت، دولت به مردم و اعتماد مردم به یکدیگر. اعتماد موجب تعالی بنیان‌های اخلاق در جامعه، راستگویی، راست کرداری و امید گردیده و سبب می‌شود که فرزندان‌مان رویای رفتن از ایران را نداشته باشند، همین جا بمانند و آرمان‌شان ساختن کشور باشد.
از این رو برای ساختن مملکتی بهتر، خوب است نگرش خود را با تکیه بر مدل 3 «الف» که ابتدای کلمات: اعتماد، احترام و انصاف، می‌باشد، در قالب پیام زیر، تغییر و بهبود بخشیم: 
به اعتماد، اعتماد کنیم. به احترام، احترام بگذاریم و به انصاف، انصاف بورزیم. 
اگر چنین کنیم، در آینده‌ای نه چندان دور، شاهد «بازآفرینی اعتماد» در جامعه خواهیم بود. تردید ندارم که تحقق این هدف، همراه با اِعمال «حکمرانی خوب»، می‌تواند سرآغاز حرکتی بنیادین به سوی توسعه و شکوفایی کشور و نیز رفاه و سربلندی مردم نجیب و بزرگوارمان باشد.

http://www.PorsemanNews.ir/Fa/News/373139/سرمقاله-اعتماد--معمای-توسعه
بستن   چاپ