ایران پرسمان
طالبان و نقض سازمان‌یافته حقوق بشر و زنان
چهارشنبه 26 مرداد 1401 - 03:37:05
ایران پرسمان - اعتماد / فاطمه اشرفی| درست یک سال از سقوط نظام جمهور در افغانستان از سوی نیروهای طالبان در بستر هماهنگی‌های سازمان‌یافته با برخی مقامات ارشد این کشور و در میان بهت و تعجب جهانیان می‌گذرد. سابقه تلخ حکومت طالبان در سال‌های 1996 تا 2001 هیچ تردیدی را بر مردم افغانستان و آگاهان منطقه و جهان باقی نگذاشته است که طالبان جدید همان نیروهای شکست‌خورده‌ای هستند که بر پایه قرائت‌های خاص از دین مبین اسلام و نحله‌های جزم‌اندیشانه‌ای که در مدارس دینی پاکستان تولید و تکثیر می‌شوند، بنیاد نهاده شده و در ظهور جدید هیچ فروکاستی در اندیشه‌های متحجرانه خود نداشته‌اند و تنها تمایزشان با طالبان گذشته از ورود ظاهرگرایانه به عرصه دیپلماسی و بهره‌برداری از تکنولوژی امروزی در مسیر اهداف جزم‌اندیشانه‌شان است. طالبان از ابتدای ورود به هر شهر و دیار افغانستان جز نابودی، خشونت، رنج و درد بی‌پایان، ارمغان دیگری برای مردم نیاورده و بیش از همه این زنان افغان بوده و هستند که در چنبره فهم ناقص و سراسر وهن و اشتباه طالبان از اسلام و حقوق و آزادی‌های انسانی از همان حداقل آزادی‌های طبیعی و مدنی خود نیز محروم شده‌اند. محروم‌سازی سازمان‌یافته میلیون‌ها دانش‌آموز و دانشجوی دختر افغان از نظام آموزش رسمی در مدارس و دانشگاه‌های این کشور بی‌شک ضمن نادیده انگاشتن امکان دسترسی زنان و دختران از آموزش نه تنها به عنوان حقوق طبیعی و انسانی بلکه به عنوان یک فریضه دینی که کتاب خدا و رسولش بدون هر گونه تمایز و تشخص جنسیتی بر آن تاکید نموده است، زمینه‌ساز حذف تعمدی نیمی از پیکره انسانی افغانستان از هر گونه کنشگری اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. موضوعی که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم در بهبود و ارتقای کیفیت زندگی عمومی مردم در افغانستان و تغییر در شاخص‌های توسعه انسانی این کشور در حال و آینده نقش موثر داشته و خواهد داشت.
علاوه بر اینکه نادیده‌انگاری تعمدی حقوق اقلیت‌های مذهبی و قومی در سایه حاکمیت نامشروع و نامقبول طالبان امری غیر قابل انکار و بخشش است، تاریخ افغانستان حکایت از جغرافیا و اجتماعی رنگین‌کمانی از اقوام و قومیت‌های مختلف دارد که هرکدام به بخشی از حوزه تاریخی و سرزمینی این کشور در قالب یک پیکره واحد تعلق دارند و قانون اساسی افغانستان نیز ضمن به رسمیت شناختن تنوع و تعدد اقوام و مذاهب در این کشور، دسترسی به حقوق سیاسی، اجتماعی و اعتقادی آنها را نیز به رسمیت شناخته است اما امروز حاکمیت خودخوانده طالبان بر افغانستان، رسما با کوبیدن بر طبل برتری‌جویی‌های قومی و مذهبی، حقوق بیش از نیمی از جمعیت رسمی این کشور را نادیده و به سمت حذف ساختاری آنها رفته است. خشونت‌ها و ترورهای قومی در کنار کوچ اجباری مردم محلی از سرزمین‌های آبا و اجدادی‌شان و واگذاری بی‌چون و چرا آنها به قومی خاص، حکایت از اجرای هدفمند پاکسازی سازمان‌یافته قومی در افغانستان دارد تا تمام مردم این کشور را که وابستگی مستقیم قومی به یک قوم خاص ندارند تا ردیف شهروندان درجه دو و سه تنزل داده و آنها را به تدریج از حقوق فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی‌شان محروم نمایند. امروز در نتیجه سیاست‌های گفتاری و رفتاری رژیم طالبان و ایجاد فضای رعب و وحشتی که از استقرار و ادامه حیات سیاسی این گروه در افغانستان ایجاد شده است، با میلیون‌ها پناهجویی روبه‌رو هستیم که امنیت و حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اعتقادی‌شان مورد تهدید طالبان قرار گرفته و لاجرم در مسیر مهاجرت‌های اجباری منطقه‌ای و بین‌المللی قرار گرفته‌اند.
در عین حال واقعیت‌های مسلم، حکایت واضحی دارد که افغانستان در مسیر تشدید یک بحران انسانی عمیق و گسترده است. بحران انسانی که نه تنها مردم محصور در داخل مرزهای این کشور را گرفتار نموده است بلکه آثار آن با شدت قابل توجهی به سایر کشورهای همسایه نیز گسترانیده شده است و حجمی از آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی و امنیتی ناشی از مهاجرت‌های اجباری کنترل نشده را به همراه آورده است. فقر مزمن و محرومیت مضاعف از تامین حداقل معیشت در شرایطی که نظام سرمایه‌گذاری اقتصادی و بانکی در این کشور متوقف و حتی متلاشی شده است و نبود کمترین روزنه‌ای از بهبود شرایط و بازگشت آرامش در کنار قطع تمام کمک‌های بین‌المللی و خارجی و خشکسالی سال‌های اخیر روند رسیدن به فاجعه انسانی در این کشور را تقویت می‌کند. نکته نگران‌کننده در این بخش کاهش حساسیت‌های بین‌المللی نسبت به شرایط هولناک امنیتی و اقتصادی مردم در افغانستان و راه‌های دسترسی به ایجاد وضعیت پایدار به خصوص شرایط نگران‌کننده‌ای است که برای میلیون‌ها زن افغان از سوی رژیم طالبان ایجاد شده است. زنانی که از ابتدای ورود طالبان به ساحه سیاسی افغانستان به‌رغم مقاومت‌های جسورانه و شجاعانه، عملا از تمامی عرصه‌های اجتماعی و سیاسی محروم شده و در معرض خشونت و نقض سازمان‌یافته حقوق بشر قرار گرفته‌اند. در این مسیر ضرورت دارد تا تمام عوامل موثر در سطح بین‌المللی، منطقه‌ای و به خصوص همسایگان افغانستان از جمله دولت جمهوری اسلامی ایران که بیشترین آسیب‌های امنیتی، اجتماعی و اقتصادی را تحمل کرده و می‌کنند با اعمال فشار و نفوذ حداکثری برای عدم به رسمیت شناخته شدن رژیم طالبان یا مشروط نمودن هر گونه همکاری و مذاکره دوجانبه و چندجانبه در گرو به رسمیت شناخته شدن حقوق زنان و دختران، حقوق و آزادی‌های مدنی در جامعه چند قومیتی و چند مذهبی افغانستان، توقف کشتارها و خشونت‌های سازمان‌یافته علیه فعالان سیاسی و مدنی، توقف جابه‌جایی‌های اجباری مردم محلی در مناطق شمال افعانستان اقدام موثر و هدفمندی را به عمل آورند. موضوعی که می‌تواند نسبت به بازگشت حداقلی آرامش به مردم افغانستان و جلوگیری از توسعه مهاجرت از این کشور موثر افتد.

http://www.PorsemanNews.ir/Fa/News/383656/طالبان-و-نقض-سازمان‌یافته-حقوق-بشر-و-زنان
بستن   چاپ