چاپ

ایران پرسمان - خراسان / من فکر می‌کردم زبان انگلیسیم فاجعه است تا این‌که کلیپ انگلیسی صحبت کردن فرهاد مجیدی رو دیدم و فهمیدم سلطان زبان هستم. بعدش فکر می‌کردم زندگیم تکراری شده تا این‌که برنامه‌های شبکه آی‌فیلم رو دیدم و فهمیدم زندگیم خیلی هم تنوع داره. در ادامه فکر می‌کردم سوپ غذا نیست تا تو منوی یک رستوران دیدم زده سوپ قارچ و خامه 35 هزارتومن! فهمیدم سوپ نه تنها غذاست بلکه غذایی محسوب می شه که نمی شه بخرمش. گفتم اوکی، سالاد غذا نیست که دیدم تو منو زده سالاد سزار 100 هزار تومن. اون جا بود که فهمیدم سالاد هم غذاست و فقط تیرچراغ برق غذا نیست. بعد ماجرای سوپ و سالاد خیلی نسبت به زندگی بلاتکلیف شدم و گفتم هیچ آدمی به بلاتکلیفی من نیست؛ تا این‌که دو تا خبر درباره اسکوچیچ خوندم که هفته‌ای یک‌بار از سمتش عزل می شه و هفته‌ای دوبار ابقا می شه. گفتم دیگه بلاتکلیف‌تر از اسکوچیچ نداریم که با هوای پاییز آشنا شدم. صبح سرد در حد زمستون، ظهر گرم در حد تابستون، عصر بهاری، شب پاییزی، یعنی همزمان همه حالت‌ها رو داره؛ کم بپوشی سرما می‌خوری، زیاد بپوشی گرما می‌خوری. خلاصه در اسکوچیچ‌ترین حالت آب وهوایی هستیم.