ایران پرسمان
درباره کریستین بوبن؛ نویسنده‌ای که می‌خواست با نوشتن درمان کند
يکشنبه 6 آذر 1401 - 11:40:23
ایران پرسمان - اعتماد /صبح یکی از روزهای ماه آخر پاییز، پیش از آنکه از خواب بیدار شوم، دوست و شاعر گرامی خانم فرناز جعفرزادگان جمله‌ای از کریستین بوبن نوشته بود و زیر آن آورده بود «بدرود آقای واژه‌های ژرف». به این صورت ساعتی بعد از آن از مرگ این نویسنده فرانسوی مطلع شدم. بوبن که‌ زاده شهر لو کروزو فرانسه بود، 23 نوامبر 2022 در 71 سالگی در زادگاهش از دنیا رفت. شهری که او عمری دل در گرو آن داشت و این دلدادگی‌ بخشی از شخصیت او را می‌ساخت. دانش‌آموخته فلسفه بود و پس از فراغت از تحصیل، کارهای مختلفی را آزمود. از روزنامه‌نگاری تا کار در کتابخانه تا موزه و...
آثار بوبن به زبان‌های مختلفی از جمله فارسی ترجمه و منتشر شده است. او از اواخر دهه هفتاد میلادی یعنی از بیست‌وچندسالگی دست به کار نوشتن و انتشار آثار خود شد و همواره پرخواننده بوده است. بوبن در زمره نویسندگانی بود که جدای از ارزش ادبی، مفرح و سرگرم‌کننده می‌نوشتند و این ویژگی مخاطبان زیادی را برای او به همراه داشت. گرچه او را نویسنده اخلاق‌گرا و تحت‌تاثیر آموزه‌های مسیحی می‌شناسند اما خواندن آثارش به ما می‌گوید آنچه سبب جذابیت آثار او می‌شود، نه تنها بازتولید این آموزه‌ها در آثار داستانی نیست بلکه نوع نگاه متفاوت او به مساله معنویت، الهیات و مابعدالطبیعه است. خدای او انگار خدای شادی‌هاست و انگار انسان را به عبوری شاد از کنار رنج‌های هستی دعوت می‌کند. انگار این فراخوانِ شادی برای گذر از سختی‌ها، فراخوانی برای رهایی از خسته‌بند تن است. چنان‌که در سطرهایی از «انسان شادکام» به بیانی صریح دریافتش را از خدا این‌طور می‌آورد: «وقتی از کنارش می‌گذریم، صدای قهقهه‌هاش را می‌شنویم... آن دنیا، با همین خنده آغاز می‌شود.»
نشانه‌های دریافت‌ دیگرگون این نویسنده فرانسوی از مفاهیم معنوی و غیریتی‌اش از قرائت‌های متداول مسیحی در آثارش زیادند. مثلا در «رستاخیز» از اینکه خدا را هر جایی جز نزد متکلمان و مبلغان مسیحیت یافته است، می‌نویسد؛ آن‌هم در آمیخته با تخیلی که در عین سادگی، ژرف، خلاق و خود مولد اندیشه است: «من خدا را در قمقمه آب یافته‌ام، در عطر یک گل، در خلوص برخی کتاب‌ها و حتی نزد بی‌دینان اما تقریبا هیچگاه او را نزد آنانی که کارشان سخن گفتن از اوست، نیافتم!»
او از راه این قرائت معنوی متفاوت و در میان گذاشتن آن با خواننده، نویسنده محبوب طیف وسیعی از علاقه‌مندان به ادبیات داستانی در زبان‌های مختلف دنیا شد.
نگاه ایدئالیستی بوبن - اگر بتوان او را به این صفت متصف کرد- او را از قاطبه نویسندگان قرن بیستم و به‌طور کلی از نگاه غالب ادبیات مدرنیستی جدا می‌کند. او برخلاف این دریافت تقریبا مشترک بین بسیاری از نویسندگان مدرن که ادبیات قرار نیست به پوچی زندگی معنا ببخشد، اتفاقا در ادبیات کارکردی درمانی می‌جست. به بیان دیگر ادبیات برای بوبن نه همچون متنی به مثابه هستی که خود هدف باشد، بلکه وسیله‌ای بود برای کاهش دشواری‌های زندگی انسان! و البته ابزاری که انسان با مدد جستن از آن بتواند فضایل اخلاقی را در خود بپروراند و مثلا به «دیگری» کمک کند. او مدام در حال پیشنهاد دادن برای مقابله با دشواری‌هاست. نویسنده‌ای که آشکارا ندای مقاومت در برابر سختی‌های زندگی سر می‌دهد؛ او در این پیشنهاد البته یادآور می‌شود که اهمیت نه در پیروز شدن در مقاومت که در نفس مقاومت است. بوبن سعی دارد به خواننده‌اش کمک کند تا در هر چیز راه‌های یافتن شادمانی را بیابد. حتی در چیزهایی که به ظاهر سبب ناخرسندی و یأسند. او برای رسیدن به آرامشی که پیش‌نیاز مهارت شادمانی مستمر است، راه‌های خودش را دارد و «خواندن» یکی از آن راه‌هاست. او برای اینکه جایگاه کتاب و مطالعه را در زندگی خود نشان دهد و از این راه شوق خواننده را برای آزمودن این راه برانگیزد، به بیان طناز خاص خود یادآور می‌شود که «من بیشتر از تعداد بطری‌های خالی یک دایم‌الخمر، کتاب خوانده‌ام.» او نویسنده را در حکم عاملی برای بازکردن گره‌های کور در نظر می‌آورد. چنان‌‌که حتی تجسم نوشتن برای او، دری بود که راه‌های عبورناپذیر را قابل‌عبور می‌کرد: «نوشتن، ترسیم یک در روی دیواری غیرقابل‌عبور و بعد باز کردن آن است.» بیشتر آثار کریستین بوبن، روایت‌هایی هستند از کودکی، عشق و تنهایی که نشان می‌دهد او به این درونمایه‌ها بسیار علاقه‌مند بوده است. او از رهگذر این مضامین راه به آثاری عاشقانه می‌برد. در واقع این مضامین برای او در حکم ترسیم‌کنندگان مسیری هستند که او با پیمودن آنها به معنایی که جست‌وجو می‌کرد، برسد. ویژگی دیگر آثار او که البته از شاعری‌اش سرچشمه می‌گیرد، توجه ویژه‌اش به کلام و لحن است. با همه اندیشه‌ورزی آثار او و با همه واکاوی مفهوم عشق در روایت‌‌های داستانی‌اش، همواره به وجه سرایندگی و پیوندش با شعر به عنوان خصلتی پایدار در آثارش شناخته می‌شود. در ایران نیمه اول دهه هفتاد، ترجمه پیروز سیار از «ستایش هیچ» کریستین بوبن بود که این نویسنده را به خوانندگان فارسی‌زبان شناساند. مترجمی که بعد از آن آثار دیگری از بوبن را نیز به فارسی برگرداند که از آن میان می‌توان به «فرسودگی»، «رفیق اعلی»، «نور جهان»، «بیهوده» و... اشاره کرد. بیش از نصف آثار بوبن به فارسی ترجمه شده و استقبال از این کتاب‌ها چنان بوده که بعضی از آنها بیش از یک مترجم دارند.

http://www.PorsemanNews.ir/Fa/News/394702/درباره-کریستین-بوبن؛-نویسنده‌ای-که-می‌خواست-با-نوشتن-درمان-کند
بستن   چاپ