هوای تازه/ گر بیدل و بی دستم وز عشق تو پابستم
پنجشنبه 17 آذر 1401 - 03:12:36
|
|
ایران پرسمان - آخرین خبر / گر بیدل و بیدستم وز عشق تو پابستم بس بند که بشکستم ، آهسته که سرمستم در مجلس حیرانی ، جانی است مرا جانی زان شد که تو می دانی ، آهسته که سرمستم پیش آی دمی جانم ، زین بیش مرنجانم ای دلبر خندانم ، آهسته که سرمستم ساقی می جانان بگذر ز گران جانان دزدیده ز رهبانان ، آهسته که سرمستم رندی و چو من فاشی ، بر ملت قلاشی در پرده چرا باشی ؟ آهسته که سرمستم ای می بترم از تو من باده ترم از تو پرجوش ترم از تو ، آهسته که سرمستم از باده جوشانم وز خرقه فروشانم از یار چه پوشانم ؟ آهسته که سرمستم تا از خود ببریدم من عشق تو بگزیدم خود را چو فنا دیدم ، آهسته که سرمستم هر چند به تلبیسم در صورت قسیسم نور دل ادریسم ، آهسته که سرمستم در مذهب بیکیشان بیگانگی خویشان با دست بر ایشان آهسته که سرمستم ای صاحب صد دستان بیگاه شد از مستان احداث و گرو بستان آهسته که سرمستم {مولانا}
http://www.PorsemanNews.ir/Fa/News/395988/هوای-تازه--گر-بیدل-و-بی-دستم-وز-عشق-تو-پابستم
|