توهم ترامپ در مورد خلیج فارس
سیاست روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - آرمان ملی /متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
احسان انصاری| دکتر پیروز مجتهدزاده یکی از پیشتازان در عرصه حفاظت و صیانت از نام خلیج فارس در عرصه جهانی است که در محافل و رسانههای معتبر بینالمللی شرکت کرده و از حقوق ایران در حوزه خلیج فارس و جزایر سهگانه حمایت کرده است.
مدیرعامل پیشین بنیاد پژوهشی یوروسویک لندن کتب مختلفی در این زمینه به رشته تحریر در آورده است که میتوان به کتاب نام خلیج فارس در درازای تاریخ اشاره کرد که ترجمه عربی آن در لبنان و ترجمه انگلیسی آن در لندن منتشر شده است. همچنین وی در طول دوران فعالیتش نامههای اعتراضی مختلفی در جهت جلوگیری از جعل نام خلیج فارس به رسانههای معتبر بینالمللی و روسای برخی کشورها نوشته است که مجموعه این نامهها در کتابی تحت عنوان نامههایی از ایران به دو زبان فارسی و انگلیسی گردآوری شده است. «آرمان ملی» به بهانه انتشار خبری درباره احتمال تغییر نام خلیج فارس در سفر ترامپ به خاورمیانه با این استاد برجسته جغرافیای سیاسی گفتوگو کرده که در ادامه ماحصل آن را میخوانید.
*انتشار خبر تحریف نام خلیج فارس با واکنشهای زیادی در جامعه مواجه شده است. دیدگاه شما در این زمینه چیست و چرا چنین موضوعی در شرایط کنونی که روند مذاکرات ایران و آمریکا مثبت بوده مطرح شده است؟
من فکر میکنم ترامپ دچار توهم خدایی شده که هر کاری دوست دارد انجام میدهد. این بار اولی هم نیست که وی به دنبال تغییر نام خلیج فارس است و در دولت اول خود نیز چنین مسألهای را مطرح کرد. البته اعراب در این زمینه نقش دارند و این موضوع ناشی از یک اندیشه برتریخواهی و برخوردهای پانعربیسم است که امثال عبدالناصر در مصر و عبدالکریم قاسم در عراق این نام جعلی را برای خلیج فارس رواج دادند. در واقع در درجه اول این مساله در عراق مطرح شد و بعد عبدالناصر برای اینکه از این معرکه عقب نماند این موضوع را ترویج داد. البته تمام دنیای عرب نمیخواهد که نام خلیج فارس تغییر یابد. بعد از انقلاب اسلامی ایران کشورهای حاشیه خلیج فارس به دلایل هویتی دنبال این موضوع رفتند. یکی از افرادی که بیش از همه برای جعل نام خلیج فارس تلاش و هزینه کرد صدام حسین بود و او در کتابهای دبیرستانی و دبستانی تلاش میکرد که نشان داده شود اعراب نسبت به پارسها از جایگاه برتری برخوردارند. هم چنین یکی از کشورهای ترویج دهنده نام جعلی خلیج فارس قطر بوده و برخی از کشورها مانند امارات نیز دشمنی خود را با ادعای حاکمیت بر جزایر سهگانه علیه ایران ادامه میدهند. در شرایط کنونی عربستان سعودی نیز با توجه به تحریکات آمریکایی و اسرائیلی در جعل نام خلیج فارس وارد صحنه شده است.
*چرا اعراب تلاش میکنند مشکلات هویتی خود را با تغییر نام خلیج فارس حل کنند؟
اگرچه از دوران فرا آمدن مدرنیته شیوه نامطلوب تغییر نام شهرها، محلهها و خیابانها به دلایل سیاسی در سیاستهای کشوری برخی جوامع غیر دموکراتیک رایج شده است، ولی دگرگون کردن نام قارهها و دریاها و اقیانوسها به دلایل نژادی و نژادپرستی در تاریخ بشر پیشینه ندارد. بر همین اساس است که تلاش برخی محافل عربی برای دگرگون کردن نام خلیج فارس تلاشی است بیسابقه و به همان اندازه خلاف عرف و اخلاق که همه اصول علمی و اخلاقی بشر متمدن را به چالش میگیرد. پیشینه این تلاش نامیمون در حقیقت به دهه 1930 باز میگردد به دورانی که سر چارلز بلگریو نماینده سیاسی بریتانیا در خلیج فارس به عنوان مشاور امیر بحرین در خدمت استعمار بریتانیا بود. وی در برابر ادعای تاریخی ایران نسبت به بحرین که در همان دهه مطرح شده بود، سخت بر آشفته شد و این ادعا و بیدار شدن ایران و ایرانی را خطری برای دوام استعمار کشورش بر سرزمینهای عربی خلیج فارس قلمداد کرد و در جهت مقابله با ایران و ایرانی بودن نام آن دریا تلاش نمود. در این تلاش او پروندهای را برای دگرگون کردن نام خلیج فارس به خلیج عربی فراهم آورد و این پرونده را به دولت خود تقدیم نمود. بریتانیا در آن هنگام از یک سو سخت درگیر رقابتهای ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک با امپراتوری نوین اتحاد جماهیر شوروی بود و از سوی دیگر با تلاش حکومت جدید رضاخان برای تقویت حس ناسیونالیستی ایرانیان در منطقه رویارویی داشت. این رویاروییها بهگونه مناقشات سرزمینی گستردهای میان ایران و بریتانیا برسر جزایر بحرین، قشم، هنگام، تنب بزرگ، تنب کوچک، ابوموسی، سیری و بخشهایی از خوزستان وجود داشت. با توجه به حجم گسترده این مناقشات دردسر آفرین آن دوران برای بریتانیا بود که لندن ترجیح داد پرونده یاد شده را نادیده گیرد تا از افزوده شدن بر انبوه کشمکشها جلوگیری کند. این وضع تا سال 1958 ادامه یافت. در سال یاد شده عبدالکریم قاسم و سرهنگهای یار و یاور او در عراق کودتا کرده و آن کشور تأسیس شده توسط استعمار بریتانیا را مرکزی برای تعصبات عربی قلمداد نمودند و سراسر منطقه را به دوران تازهای از تلاطم و کشمکش سیاسی کشاند.
*تغییر نام خلیجفارس در راستای تعصبات عربی و تقابلهای سیاسی بود در حالی که موضوع خلیج فارس یک مسأله تمدنی و فرهنگی است. در چنین شرایطی چگونه اعراب به دنبال چنین تغییری حرکت کردند؟
این موضوع برای تعصب عربی مهم بود. عبدالکریم قاسم هنوز از گرد راه نرسیده داعیه رهبری دنیای عرب را در سر پروراند. از آنجا که عراق در خط مقدم مبارزات عرب در برابر دشمن ملی آنان یعنی اسراییل نبود و قرار داشتن در خط مقدم مبارزه علیه دشمن ملت عربی ضرورت اجتناب ناپذیری برای رسیدن به رهبری عرب شمرده میشد، وی کوشید تا از ایران دشمن مشترک تازهای برای همه اعراب درست کند. آن چنآنکه دیگر نه تنها اعراب بلکه خود نیز در خط نخستین مبارزه با آن باشد. حساسیتهای فراوان جغرافیای سیاسی مربوط به چگونگی ترکیب ملت در عراق از سوی دیگر به گونه آشکاری بر همه سیاستهای داخلی و خارجی عراق از آن تاریخ سایهافکن شد. بریتانیا در پایان جنگ جهانی اول با سر هم کردن سه استان موصل، بغداد و بصره از عثمانی پیشین و با ترکیب کردن سه گروه جمعیتی ناهمگن از سه ملیت جدا از هم عراق را به وجود آورده بود این ترکیب ناهمگن شامل یک بلوک جمعیتی20 درصدی از اعراب سنی مذهب بود که در اقلیت مطلق بوده ولی حکومت را دستکم تا پایان حکومت صدام در اختیار داشت، یک بلوک 25 درصدی از کردهای آریایی که با ایران پیوندی فرهنگی و تباری دارد و یک اکثریت 55 درصدی از شیعیان عرب زبان که با ایران پیوندی مذهبی تباری و فرهنگی دارد به این ترتیب پیوندهای استوار مذهبی فرهنگی و تباری بیش از هشتاد درصد مردم عراق با ایران حکومتگران از اقلیت در آن کشور را نسبت به ایران و ایرانی بودن حساس کرده و دلیل دیگری برای دشمنیها با ایران برای بعثیها فراهم آورده بود. به این ترتیب بود که رژیم عبدالکریم قاسم میراث خواری عوامل استعمار بریتانیا همچون سر چارلز بلگریو را در دشمنی با ایران و در فارسیزدایی خلیج فارس پیش گرفت و نام ساخته و پرداخته شده بلگریو یعنی عنوان ساختگی خلیج عربی را برای خلیج فارس اعلام نمود. این همان دشمنیهایی است که رژیم صدام در عراق از عبدالکریم قاسم و سرمشق او، یعنی چارلز بلگریو به میراث برده بود دشمنیهایی که چهل سال کینهتوزی و تبلیغات زهرآگین ضد ایرانی و هشت سال جنگ و انتقامجویی را به ایران و ایرانی تحمیل کرد.
*آیا تنها عراق بود که مدعی تغییر نام خلیج فارس در راستای سیاستهای ضدایرانیاش بود و یا دیگر کشورهای عربی نیز چنین ادعاهایی داشتند؟
پیش از روی کار آمدن دار و دسته رژیم بعثی در عراق در اوج هیجانهای نژادپرستانه پانعربیستی مصریان در سال 1962 بود که عبدالناصر تصمیم گرفت برای بیرون راندن دیکتاتور بغداد از دایره رقابتهای نامیمون بر سر رهبری دنیای عرب، کارت برنده عربی تغییر نام خلیج فارس را از دست عبدالکریم قاسم خارج کند. وی در آن تاریخ در سخنرانی پرهیجانی پیرامون نژادپرستیهای عربی پانعربیسم در نامیدن خلیج فارس از نام ساخته شده سر چارلز بلگریو برای این دریا بهره گرفت. در کتابی که یکی از یاران عبدالناصر در سال 1955 انتشار داد آن رهبر مصر که نه تنها خود را «عرب» که عرب را از نژاد برتر میدانست. نکته دیگر اینکه از آغاز سده بیستم میلادی نام خلیج فارس مورد استفاده عمومی و علمی آثار جغرافیایی و تاریخی عربزبان بوده است. از نام دریای فارس کمتر استفاده شده است. همین دگرگونی این اشتباه را به میان آورده است که دریای «فارس»، نامی کهن و «خلیج فارس» نامی تازه است که جانشین آن یک شده است. اگر چه تلاشهای سرهنگ ناصر برخی سیاست بازان دنیای عرب را با وی هم داستان ساخت، ولی دانشگاهیان و اندیشمندان راستین در دنیای عرب هنوز هم در برابر این تلاش برای زیر پایگذاردن اصول پذیرفته شده بینالمللی و تاریخی و جغرافیایی سرفرود نیاوردهاند.
*رویکرد ایران در طول دههها توطئه برای تغییر نام خلیج فارس چه بوده است؟
اگر خلیج فارس از سوی ایرانیان خلیج ایرانی خوانده میشد اعراب حق همهگونه گلایه را داشتند. اما ایرانیان اصول اخلاقی حاکم بر جوامع متمدن را زیر پای نمیگذارند. رودخانهای و دریای دیگری نیز جغرافیای ایران را از همسایگان عربش جدا میسازد. این دریا دریای عمان و آن رودخانه «شط العرب» نام دارد. ایرانیان نکوشیده و نمیکوشند این نامها را به دریای ایران و شطالایران برگردانند. کشورهای عربی باید بدانند که ایرانیان نیز میتوانند اشاره به نقشهها و اسناد از تاریخ گذشته نمایند که نامهایی دیگر برای دریای عمان و شطالعرب به کار گرفتهاند. ولی ایرانیان در راه دگرگون کردن نام این دریا و آن رودخانه بر اساس چند نقشه و اثر مقطعی تلاش نمیکنند چون میدانند چنین تلاشی کوتهبینانه است و نشان دهنده عدم احترام به اصول عمومی بینالمللی و همچنین نسبت به تاریخ و جغرافیا است. نام خلیج فارس این دریا را به مالکیت ویژه ایران در نمیآورد، چنانکه نام دریای عمان آن دریا را به مالکیت ویژه عمان در نمیآورد. ولی همه ما میدانیم که دامن زدن به این گونه مسائل جداییافکن خدمتی به آرمانهای شیطانی علیه منافع مشترک ما و همسایگانمان در منطقه مشترک ما خواهد بود.
بازار ![]()
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/1249900/