ایران پرسمان - نورنیوز / حمیدرضا جلاییپور گفت: امام خمینی (ره) با تأکید بر «میزان، رأی ملت است»، مردمسالاری را محور نظام میدانستند. اگر امروز حضور داشتند، این اصل همچنان معتبر بود، اما با توجه به چالشهای کنونی (کاهش مشارکت، بیاعتمادی، و مشکلات معیشتی)، بر اصلاح سازوکارهای انتخاباتی، شفافیت، و جلب اعتماد عمومی تأکید میکردند.
حمیدرضا جلاییپور در گفتوگو با نورنیوز به سئوالاتی درباب اندیشه سیاسی امام پاسخ میدهد و اصول فکر و عمل سیاسی ایشان را در مقام حکمرانی تشریح میکند.
درک امام از اسلام سیاسی چه مولفه هایی داشت و ایشان چه مکانیزمی برای پرهیز از تمامیت خواهی دینی اندیشیده بود؟
بازار ![]()
اسلام سیاسی یعنی اندیشهای که تاکید میکند که برای اجرای احکام اسلامی باید حکومت دینی تشکیل داد. ضمنا برای امام عدالت اجتماعی، مردمسالاری دینی، استقلال و نفی نظام سلطه و پیوند دین و سیاست هم مطرح بود. اما مکانیزم پرهیز از تمامیتخواهی دینی در اندیشه و عمل امام دو جنبه دارد. از یک طرف او بر نقش مردم و مقبولیت مردمی و مشارکت فعال آنان در تصمیمگیریها از طریق انتخابات و نظارت عمومی تاکید دارد. بر قانون اساسی و ساختارهای قانونی برای محدود کردن قدرت و تضمین حقوق مردم تاکید دارد. بر شوراها و نهادهای نظارتی تقویت نهادهایی مانند مجلس و شورای نگهبان برای تعادلبخشی و جلوگیری از تمرکز قدرت، تاکید دارد. بر اخلاق و تزکیه نفس و الزام حاکمان به سادهزیستی و التزام به اخلاق اسلامی برای جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت، اشاره میکند.
صرفنظر از مباحث شعاری، مفهوم مردم و رای اکثریت، «در عمل»چه جایگاهی در نظریه حکمرانی امام داشت و چگونه متبلور شد؟
در نظریه حکمرانی امام خمینی(ره)، مفهوم مردم و رأی اکثریت، فراتر از شعار، جایگاه محوری داشت و بهعنوان یکی از ارکان مشروعیت و کارآمدی نظام در نظر گرفته میشد. امام معتقد بود که ولایت فقیه، علاوه بر مشروعیت الهی، نیازمند مقبولیت مردمی است. این مقبولیت از طریق مشارکت فعال مردم در تعیین سرنوشت خود (مانند رفراندوم و انتخابات) تأمین میشد. امام انتخابات را مکانیزمی عملی برای تحقق اراده مردم میدانست. برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی در ١٣5٨ و انتخابات مکرر برای مجلس، ریاستجمهوری و خبرگان، نشاندهنده تأکید عملی بر نقش رأی اکثریت بود.
امام بارها بر مسئولیت مردم در نقد و اصلاح امور تأکید کردند. تصمیمگیریهای کلان، مانند پذیرش قطعنامه 5٩٨، با در نظر گرفتن خواست و مصلحت عمومی جامعه انجام شد، که نشاندهنده وزن عملی رأی و نیازهای اکثریت بود. امام با برگزاری رفراندوم، مستقیماً به رأی مردم برای تأسیس نظام جدید مراجعه کرد، که نتیجه آن تأیید ٩٨/٢ درصدی بود. تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی با رأی مستقیم مردم، نشاندهنده نقش عملی اکثریت در شکلگیری ساختار نظام بود. تأکید مکرر امام بر حضور مردم در انتخابات و صحنههای سیاسی، مانند سخنرانیهایشان در مورد لزوم «حضور در صحنه» برای حفظ نظام بود. همینطور ایجاد نهادهایی مانند مجلس شورای اسلامی و بعدا شوراهای محلی که نمایندگانشان با رأی مستقیم مردم انتخاب میشدند.
به نظر شما اگر امروز امام خمینی در عرصه سیاسی ایران حضور داشتند، عبارت میزان، رای ملت است همچنان برقرار بود؟
امام خمینی (ره) با تأکید بر «میزان، رأی ملت است»، مردمسالاری را محور نظام میدانستند. اگر امروز حضور داشتند، این اصل همچنان معتبر بود، اما با توجه به چالشهای کنونی (کاهش مشارکت، بیاعتمادی، و مشکلات معیشتی)، بر اصلاح سازوکارهای انتخاباتی، شفافیت، و جلب اعتماد عمومی تأکید میکردند.
میراث فکری و سیاسی امام برای مبتلانشدن به بلای افراط گرایی دینی و سیاسی چه درسی به ما می آموزد؟
امام خمینی (ره) افراطگرایی دینی و سیاسی را آفتی برای انقلاب و اسلام میدانستند، زیرا این پدیده به تفرقه، خشونت، و انحراف از اهداف اسلام منجر میشود. امام بر اجتهاد پویا و عقلانیت در فهم دین تأکید داشتند. ایشان معتقد بودند که اسلام واقعی، متعادل و بهدور از تحجر یا التقاط است. افراط در تفسیر دینی (مانند تحجر یا برداشتهای خشن) و سیاسی (مانند تندرویهای جناحی) از نظر ایشان به انحراف انقلاب منجر میشود. امام وحدت ملی را محور حفظ انقلاب میدانستند و از هرگونه تفرقه ناشی از افراطگرایی هشدار میدادند. ایشان بر مشارکت مردم در اداره کشور و پرهیز از حذف گروهها به بهانههای دینی یا سیاسی تأکید داشتند. افراطگرایی اغلب به شعارهای تند و غیرعملی منجر میشود. امام خواستار اجرای عدالت اجتماعی و خدمت به محرومان بودند، نه صرفاً طرح شعارهای تند دینی یا سیاسی که از واقعیتهای اجتماعی دور است. امام مسئولین و جامعه را به نقدپذیری و خودسازی دعوت میکردند تا از خودبرتربینی و تندروی ناشی از تعصب جلوگیری شود. ایشان معتقد بودند که خودسازی معنوی مانع از افتادن در دام افراطگرایی است. امام از نفوذ تفکرات التقاطی یا تقلید کورکورانه از بیگانگان (چه شرقی و چه غربی) هشدار میدادند. افراطگرایی دینی یا سیاسی اغلب از تقلید نادرست یا واکنشهای غیرعقلانی به فرهنگهای خارجی ناشی میشود.
سلوک و سیره امام در برخورد با مخالفان و دگراندیشان چگونه بود و چقدر به تحمل و تعامل با ایشان باور داشت؟
امام خمینی (ره) در برخورد با مخالفان و دگراندیشان، سیرهای مبتنی بر عقلانیت، تسامح مشروط، و حفظ وحدت ملی داشتند. ایشان به تحمل و تعامل باور داشتند، اما این تعامل در چارچوب حفظ اصول انقلاب و منافع ملی بود. امام با مخالفانی که علیه نظام توطئه نمیکردند، با تندی برخورد نمیکردند. به گروهها و تشکلهای سیاسی (مانند نهضت آزادی در اوایل انقلاب) فرصت فعالیت دادند، مشروط به رعایت قانون و عدم توطئه علیه انقلاب. ایشان بر جذب مخالفان و دگراندیشان تأکید داشتند و معتقد بودند که باید با سعهصدر و استدلال، افراد را به مسیر انقلاب هدایت کرد، نه حذف یا طرد.
در برابر گروههایی که به توطئه، خشونت، یا همکاری با دشمنان انقلاب (مانند منافقین) روی میآوردند، قاطعیت نشان میدادند و حفظ نظام را اوجب واجبات میدانستند. امام از نقد سازنده استقبال میکردند و مسئولین را به شنیدن نظرات مخالف تشویق میکردند، به شرطی که این نقدها به تخریب یا تضعیف وحدت ملی منجر نشود. در حوزه دینی، با تحجر و تفکرات التقاطی مخالف بودند و اجتهاد پویا را ترویج میکردند، اما با دگراندیشان دینی که در چارچوب اسلام عمل میکردند، تند نبودند.
اسلام سیاسی متناظر با نظام ولایت فقیه وصیتنامه سیاسی و الهی امام تا چه حد به آنچه که بعد از چهار دهه در جامعه ایران مشاهده می کنیم، نزدیک است؟
هم جوامع و هم حکومتها پویا هستند. خود امام مبلغ این سخن بود که پدران ما در گذشته کافی نیست برای امروز ما تصمیم بگیرند. در زمان خود امام پس از ده سال در مهمترین سند بالا دستی کشور یعنی قانون اساسی بازنگری صورت گرفت. در وصیتنامه امام بر حفظ استقلال ایران در برابر فشارهای خارجی (تحریمها، تهدیدات نظامی) تاکید شده که همچنان قابل پیروی است. امام بر «نه شرقی، نه غربی» تاکید داشت هم اکنون هم میشود بر سیاست خارجی متوازن و هم شرقی و هم غربی تاکید کرد.
هم اکنون اگر امام زنده بود بر توازن «اختیارات و مسولیتها» تاکید میکرد و به بخشهای غیر پاسخگوی نظام پایان میداد. بعنوان نمونه دو دهه هست مرجعیت رسانهای به خارج از کشور رفته ولی صداسیما پاسخگو نیست! امام درباره تحجر هشدار داده بودند، اما برخی تفاسیر افراطی در صداسیما تبلیغ میشود. در واقع برای نزدیکتر شدن به سخنان اصولی امام نیاز به تغییر سیاستهای کلان و تقویت اعتماد عمومی هست.
موضوع حجاب که در سه سال گذشته سیاست داخلی ایران را به چالش کشیده است، چه تناسبی با اندیشه فقهی و سیاسی امام خمینی دارد؟
امام در زمان حیاتش با توجه به مشکلاتی که ایران با عربستان پیدا کرد، حتی لزوم تاخیر در انجام واجباتی مثل حج را حل کردند. در فقه امام، اجبار حکومتی به رعایت احکام (مانند حجاب) در مواردی که مصلحت عمومی ایجاب کند، جایز است، اما تأکید ایشان بیشتر بر فرهنگسازی و اقناع بود تا برخورد سخت.
امام حجاب را بخشی از هویت فرهنگی و اسلامی جامعه میدانستند که در برابر تهاجم فرهنگی غرب باید حفظ شود. اما همین امام بر جلب رضایت مردم و پرهیز از تفرقه تأکید داشتند. در موضوع حجاب، ایشان در اوایل انقلاب از اجبار سخت پرهیز کردند و بر آموزش و ترویج فرهنگی تمرکز داشتند.
نکته مهم این بود، امام حفظ وحدت و ثبات حکومت و سیاسی را اوجب واجبات میدانستند. اگر حجاب به عاملی برای تفرقه یا تضعیف حکومت تبدیل شود، بر مدیریت عقلانی و مسالمتآمیز بحران تأکید میکردند. کاهش اعتماد عمومی و اعتراضات گسترده نشاندهنده عدم موفقیت در اقناع نسل جوان است، در حالی که امام بر جلب رضایت و وحدت تأکید داشتند. شکاف نسلی و نارضایتیهای اجتماعی ممکن بود امام را به بازنگری در روشهای اجرا (نه اصل حکم) و تمرکز بر گفتوگو و فرهنگسازی سوق دهد.
آیا گزینه ضرورت بازبینی در قانون اساسی پس از بیش از چهار دهه از بازبینی نخست که از سوی برخی اندیشهورزان حوزه سیاست داخلی مطرح می گردد، در اندیشه امام با بن بست روبروست؟
امام خمینی (ره) قانون اساسی جمهوری اسلامی را چارچوبی برای حفظ ارزشهای اسلامی، استقلال، و مردمسالاری میدانستند. در مورد بازبینی قانون اساسی پس از چهار دهه، دیدگاه ایشان با بنبست روبرو نیست. امام در بازبینی قانون اساسی سال 1368 نشان دادند که در صورت ضرورت و مصلحت نظام، بازنگری قانون اساسی جایز است. ایشان شورای بازنگری را تأیید کردند. امام حفظ مصلحت نظام و جلب رضایت مردم را اوجب واجبات میدانستند. اگر بازبینی قانون اساسی برای رفع مشکلات مردم (مانند معیشت یا مشارکت) و تقویت حکومت ضروری باشد، احتمالاً با آن موافقت میکردند. امام با نقش مردم و با اجماع نخبگان در تصمیمات کلان مشکلی نداشتند. بازبینی قانون اساسی در نگاه ایشان نیازمند گفتوگوی گسترده، شفافیت، و اجماع ملی بود.