شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴
سیاست روز

محسن آرمین: هدف راهبردی اسرائیل، تجزیه ایران است نه تغییر رژیم

محسن آرمین: هدف راهبردی اسرائیل، تجزیه ایران است نه تغییر رژیم
ایران پرسمان - ایسنا / محسن آرمین با تأکید بر ضرورت تحلیل راهبردی جنگ ۱۲ روزه،می‌گوید اسرائیل از مرحله حفظ بقا عبور کرده و به دنبال تسلط کامل منطقه‌ای است. پس از ۷ اکتبر،این ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - ایسنا / محسن آرمین با تأکید بر ضرورت تحلیل راهبردی جنگ 12 روزه،می‌گوید اسرائیل از مرحله حفظ بقا عبور کرده و به دنبال تسلط کامل منطقه‌ای است. پس از 7 اکتبر،این راهبرد علنی شده و در شرایطی که تهدیدات منطقه‌ای کاهش یافته، ایران به‌عنوان مانع اصلی این پروژه سلطه‌طلبانه باقی مانده است.
تهاجم اخیر رژیم صهیونیستی علیه ایران، آن هم با حمایت صریح و همه‌جانبه آمریکا، بیش از آن‌که یک درگیری متعارف نظامی باشد، نمود بارز جنگ ترکیبی هوشمند علیه جمهوری اسلامی ایران است. هدف اصلی این جنگ، نه صرفاً ضربه‌زدن نظامی، بلکه تضعیف امنیت ملی، انسجام اجتماعی، و جایگاه راهبردی ایران در معادلات منطقه‌ای و جهانی است.
در این میان، ملت ایران با تبعیت از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، دوشادوش نیروهای مسلح، پاسخ کوبنده‌ای به این تجاوز دادند و بار دیگر نشان دادند که دشمن در برابر اراده ملت و اقتدار جمهوری اسلامی راهی جز عقب‌نشینی ندارد.
بازار
با وجود این پیروزی، اهمیت «جهاد تبیین» بیش از همیشه احساس می‌شود؛ چراکه شناخت ابعاد این جنگ و افشای سیاست‌های پنهان دشمن، نقشی کلیدی در حفظ هوشیاری جامعه و انسجام ملی ایفا می‌کند.
بر همین اساس، خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در قالب ویژه‌برنامه‌ «برای وطن» با محسن آرمین فعال سیاسی اصلاح‌طلب، به گفت‌وگو نشست تا روایت او از «12 روز استقامت» را بشنود و تحلیلی تاریخی از جایگاه ایران، هدف‌گذاری دشمنان، و آینده محور مقاومت دریافت کند.
مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:
آرمین در ابتدای این گفت‌وگو، در پاسخ به پرسشی درباره علت غیبتش از فضای رسانه‌ای در سال‌های اخیر و فعالیت‌هایی که در این مدت دنبال کرده است، گفت: در حال حاضر مسئولیت خاصی ندارم؛ عضو هیئت علمی بازنشسته‌ام و بیشتر وقتم صرف تحقیق و مطالعه در حوزه تخصصی‌ام می‌شود. در کنار آن، فعالیت‌های سیاسی را نیز پیگیری می‌کنم. حوزه مطالعاتی و تخصص دانشگاهی‌ام تفسیر و علوم قرآنی است و تمرکز اصلی‌ام بر همین زمینه است. ارتباطم با دوستان سابق سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی همچنان برقرار است. پس از انحلال این سازمان در سال 1388، برخی از اعضا تشکل‌های جدیدی را پایه‌گذاری کردند که همکاری‌هایی نیز با آن‌ها دارم.
ضرورت تحلیل راهبردی جنگ اخیر
وی در ادامه این گفت‌وگو با ارائه تحلیلی از جنگ تحمیلی 12روزه، بر لزوم نگاهی کلان و راهبردی به این رخداد تأکید کرد و گفت: این جنگ باید در چارچوبی تحلیلی و استراتژیک مورد ارزیابی قرار گیرد؛ یعنی لازم است اهدافی که اسرائیل از این جنگ دنبال می‌کرد، به‌دقت بررسی شود. در غیر این‌صورت، هم در تحلیل دچار خطا خواهیم شد و هم تدابیری که بر مبنای این تحلیل اتخاذ می‌شود، نادرست خواهد بود.
آرمین با اشاره به شیوه و رفتار سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی افزود: اسرائیل از زمان پیدایش تاکنون یک مرحله را پشت سر گذاشته و اکنون وارد مرحله‌ای جدید شده است. جنگ‌های شش‌روزه یا جنگ رمضان، جنگ‌هایی از نوع اسرائیلی هستند؛ جنگ‌هایی که برای حفظ موجودیت این رژیم انجام می‌شود. جنگ 12روزه اخیر نیز در همین چارچوب قابل فهم است؛ رژیمی که همچنان برای بقا می‌جنگد و نگران آینده‌ خود است.
از جنگ بقا تا راهبرد سلطه‌طلبی
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب یادآور شد: اما در دوره جدید، به‌ویژه از زمانی که طرح خاورمیانه جدید و پیمان ابراهیم مطرح شد، اسرائیل به‌تدریج وارد مرحله‌ای تازه شده است؛ مرحله‌ای که در آن، دیگر صرفاً نگران بقای خود نیست، بلکه به‌دنبال تبدیل شدن به قدرت بلامنازع منطقه است.
7 اکتبر؛ مقطع اجرایی‌شدن یک راهبرد
وی ادامه داد: شاید نتوان نقطه‌ آغاز دقیقی برای این تغییر راهبرد مشخص کرد، اما می‌توان گفت از زمان طرح خاورمیانه جدید، این تحول آغاز شده و پس از واقعه 7 اکتبر، به‌طور مشخص وارد فاز عملیاتی شده است. نه به این معنا که 7 اکتبر علت این تغییر بوده، بلکه به‌عنوان یک مقطع تاریخی مهم. ممکن است اسرائیل از این واقعه استفاده راهبردی کرده باشد، یا شرایط را برای اجرای این راهبرد مناسب دیده باشد. به‌هرحال، پس از 7 اکتبر، این رویکرد به‌صورت علنی و اجرایی دنبال شده است.
 آرمین با اشاره به تضعیف و رفع بخشی از تهدیدات موجود علیه اسرائیل طی سال‌های اخیر اظهار کرد: بسیاری از بازیگران میدانی که زمانی تهدیدی برای موجودیت اسرائیل به‌حساب می‌آمدند، به‌نوعی از صحنه خارج شده‌اند؛ از لیبی گرفته تا عراق، و همچنین کشورهایی که زمانی به‌عنوان اعضای جبهه پایداری - گروهی متشکل از کشورهای سوریه، لیبی، الجزایر و سازمان آزادی بخش فلسطین - شناخته می‌شدند، تقریباً همگی کنار رفته‌اند.
ایران؛ تنها مانع راهبردی باقی‌مانده
وی افزود: در چنین شرایطی، اسرائیل اکنون زمینه را برای تبدیل شدن به قدرت بلامنازع منطقه کاملاً فراهم می‌بیند و با پشتیبانی اروپا، و به‌ویژه ایالات متحده آمریکا، در مسیر تحقق این هدف گام برمی‌دارد.
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب خاطرنشان کرد: با رویداد 7 اکتبر، وضعیت سوریه نیز برای اسرائیل شفاف و تثبیت‌شده تلقی شد و می‌توان گفت اکنون تهدید مؤثری در محیط پیرامونی و جغرافیایی این رژیم وجود ندارد. حزب‌الله و حماس نیز طی این دوره ضربات سنگینی متحمل شدند.
آرمین تأکید کرد: در این شرایط، تنها کشور منطقه که به‌صورت راهبردی همچنان به‌عنوان رقیب جدی اسرائیل باقی مانده و مانعی در برابر راهبرد تبدیل آن به قدرت مسلط منطقه‌ای به شمار می‌رود، جمهوری اسلامی ایران است.
نماینده مردم تهران در مجلس ششم تأکید کرد: ایران نه صرفاً به این دلیل که رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی‌شناسد و نه فقط به‌خاطر آن‌که جمهوری اسلامی است، بلکه به‌عنوان یک کشور با ویژگی‌های منحصر به‌فرد منطقه‌ای، به‌طور راهبردی مانع تحقق پروژه سلطه‌طلبانه اسرائیل در منطقه محسوب می‌شود.
ظرفیت‌های ساختاری ایران، فراتر از نظام سیاسی
وی ادامه داد: ایران به‌دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و جغرافیایی ممتاز، نیروی انسانی گسترده، سابقه تمدنی و نفوذ فرهنگی در منطقه، از ظرفیت‌هایی برخوردار است که حتی صرف‌نظر از نوع نظام سیاسی حاکم، می‌تواند به یک قدرت منطقه‌ای تأثیرگذار تبدیل شود. این واقعیت، برای اسرائیل غیرقابل پذیرش است؛ چراکه در تقابل مستقیم با راهبرد سلطه‌جویانه‌اش در منطقه قرار دارد.
تجزیه ایران؛ راهبرد نهایی اسرائیل
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با تأکید بر این‌که «نمی‌گویم هدف مستقیم اسرائیل در جنگ اخیر تجزیه ایران بود»، اظهار کرد: اما شواهد و قرائن کافی وجود دارد که نشان می‌دهد آن‌چه اسرائیل در افق راهبردی خود دنبال می‌کند، نهایتاً تجزیه ایران است. این کشور، با ظرفیت‌ها و توانمندی‌هایی که دارد، تنها در صورت تجزیه می‌تواند از نگاه اسرائیل، تهدیدی اساسی نباشد.
هسته‌ای؛ فقط بهانه‌ای برای مسیر مرحله‌ای فشار
وی ادامه داد: بحث‌هایی که درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران مطرح می‌شود، بهانه‌ای بیش نیست. در واقع، اسرائیل در مواجهه با ایران، سه هدف مرحله‌ای را دنبال می‌کند: در مرحله اول، تمرکز بر پرونده هسته‌ای و ادعای خطر دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است؛ در مرحله دوم، رژیم چنج و در مرحله نهایی، تجزیه کشور؛ شخصاً معتقدم هدف نهایی اسرائیل، تجزیه ایران است. چون دو هدف اول یا اساساً قابل تحقق نیستند، یا حتی در صورت اقدام، نتیجه عملی نخواهند داشت.
افسانه‌سازی درباره بمب؛ روایت تکراری اسرائیل
آرمین تصریح کرد: در موضوع انرژی هسته‌ای، واقعیت این است که تمام سازمان‌های اطلاعاتی بین‌المللی، از نهادهای رسمی مانند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گرفته تا سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و دیگر کشورها، به‌صراحت اعلام کرده‌اند که ایران، دست‌کم از سال 2003 به‌دنبال ساخت بمب هسته‌ای نبوده است. با این حال، اسرائیل در تمام این سال‌ها به‌طور مداوم ادعا کرده که ایران تنها شش ماه یا یک سال با دستیابی به بمب فاصله دارد.
فرض محال: اگر ایران بمب داشت...
وی ادامه داد: حتی اگر فرض کنیم که ایران واقعاً به‌دنبال بمب هسته‌ای باشد و به آن دسترسی پیدا کند، باید این پرسش را مطرح کنیم که آیا ایرانِ هسته‌ای واقعاً برای اسرائیل تهدید امنیتی محسوب می‌شود؟ به‌نظر من، پاسخ منفی است. دلیلش هم روشن است؛ حتی در صورت دستیابی ایران به بمب، اسرائیل جایی نیست که ایران به آن حمله کند.»
آرمین توضیح داد: اسرائیل یک ابعاد میکروسکوپی دارد که در کنار جمعیت قابل‌توجهی از فلسطینی‌ها و گروه‌های مشابه قرار گرفته. هرگونه حمله اتمی—حتی در فرض محال—علیه اسرائیل، نه‌فقط ساختار دولت صهیونیستی، بلکه همین جمعیت‌های مظلوم و غیرنظامی را نیز از بین خواهد برد. بنابراین، اساساً این ادعا که ایران می‌خواهد بمب بسازد تا آن را علیه اسرائیل به‌کار گیرد، با واقعیت‌های سیاسی و انسانی منطقه سازگار نیست.
اسرائیل دنبال این است ایران به فروپاشی برسد
وی یادآور شد: اهداف اسرائیل در حمله اخیر به ایران، فراتر از صرفاً تاسیسات هسته‌ای بود. حتی مواضعی که به‌طور رسمی اعلام می‌کردند نیز محدود به برنامه هسته‌ای ایران نبود. هدف قرار دادن مراکز کنترل اجتماعی و نهادهایی که وظیفه حفظ نظم و امنیت عمومی را بر عهده دارند—از نیروهای انتظامی گرفته تا سایر ارکان—نشان می‌دهد که اسرائیل در پی مختل‌سازی ساختارهای داخلی ایران و در نهایت، فروپاشی آن بوده است.
باز کردن حساب ویژه بر روی اعتراضات داخلی
آرمین با اشاره به تلاش اسرائیل برای بهره‌برداری از نارضایتی‌های داخلی ادامه داد: اسرائیل به‌وضوح بر وقوع اعتراضات خیابانی در ایران حساب باز کرده بود و حتی در رسانه‌ها، مردم را به حضور در خیابان‌ها دعوت می‌کرد. به‌نوعی، راهبرد روانی و تبلیغاتی جنگ نیز به‌گونه‌ای طراحی شده بود که زمینه‌ساز شورش‌های داخلی باشد.
چرا «رژیم‌چنج» واقع‌بینانه نیست؟
وی افزود: با این‌ حال، هدف اصلی اسرائیل تغییر رژیم در ایران نیست؛ زیرا شواهد کافی نشان می‌دهد چنین تغییری در شرایط فعلی ممکن نیست. نه آلترناتیو قدرتمند و منسجمی وجود دارد که بتواند جایگزین نظام فعلی شود، و نه بستر اجتماعی لازم برای این تغییر مهیاست.
اروپا و آمریکا، هم‌نظر نیستند
آرمین در ادامه توضیح داد: دقیقاً به همین دلایل، اروپا و آمریکا نیز با راهبرد رژیم‌چنج همراهی نمی‌کنند. آن‌ها نگرانند که در صورت فروپاشی نظام سیاسی ایران، کشور به کانونی از هرج و مرج و بی‌ثباتی تبدیل شود؛ رخدادی که نه به نفع منافع آمریکا و اروپا در منطقه است، نه به سود سرمایه‌گذاری‌های کلانی که طی سال‌ها در منطقه انجام داده‌اند.
راهبرد اسرائیل؛ تجزیه ایران
وی در جمع‌بندی این بخش گفت: برخلاف اروپا و آمریکا، اسرائیل به‌صورت راهبردی به‌دنبال فروپاشی و تجزیه ایران است. البته در جنگ اخیر، به دلیل محدودیت‌های عینی، امکان تحقق این هدف فراهم نبود، اما جهت‌گیری کلی و راهبرد اسرائیل همچنان بر این محور استوار است.
ایران؛ لقمه گلوگیر برای اسرائیل
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با ارزیابی عملکرد ایران در پاسخ به تجاوز نظامی اسرائیل در جنگ 12روزه گفت: تقریباً همه متفق‌القول هستند که رژیم صهیونیستی در این جنگ، روی شکاف دولت–ملت در ایران حساب ویژه‌ای باز کرده بود.
محاسبه غلط تل‌آویو از ساختار داخلی ایران
وی ادامه داد: تصور صهیونیست‌ها این بود که با یک حمله ناگهانی و زدن ضربه‌ای اولیه به سران نظامی – و در صورت امکان، سران سیاسی دولت و حاکمیت – می‌توانند موجی از ناامنی و هرج‌ومرج در جامعه ایران ایجاد کنند. اما نتیجه این جنگ نشان داد که ایران لقمه‌ای بسیار گلوگیر است و به این سادگی‌ها دچار بحران نمی‌شود.
پاسخ قاطع ایران ظرف کمتر از 24 ساعت
این فعال سیاسی تصریح کرد: اگرچه در روز اول جنگ، ضربات سنگینی به ایران وارد شد و برخی فرماندهان اصلی شهید شدند، اما جمهوری اسلامی ایران خیلی سریع توانست خود را بازیابی کند و ظرف کمتر از 24 ساعت، پاسخ‌های محکمی به اسرائیل بدهد. این مسئله نشان می‌دهد که ثبات داخلی ایران فراتر از آن چیزی است که دشمن تصور می‌کرد.
اسرائیل در هیچ جنگی چنین خسارتی ندیده بود
محسن آرمین در بخشی از گفت‌وگوی خود با اشاره به ابعاد پنهان جنگ اخیر گفت: «البته ما در این جنگ لطمه‌های زیادی دیدیم و این موضوع روشن است و کسی آن را انکار نمی‌کند، اما آن‌چه تقریباً مغفول مانده یا به دلیل سانسور رسانه‌ای کمتر به آن پرداخته می‌شود، خساراتی است که اسرائیل از حملات موشکی ایران متحمل شد.
وی ادامه داد: در هیچ‌یک از جنگ‌های پیشین اسرائیل در منطقه، این رژیم چنین سطحی از تخریب و تلفات را تجربه نکرده بود. حتی در جنگ شش‌روزه یا جنگ رمضان نیز، خساراتی به این وسعت و عمق به اسرائیل وارد نشده بود.
خطای محاسباتی تل‌آویو و قدرت موشکی ایران
آرمین با تأکید بر نقش مؤثر وحدت ملی و انسجام اجتماعی در ایران افزود: رژیم صهیونیستی خیلی زود متوجه شد که با یک خطای محاسباتی مواجه شده است. افزون بر این، قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران ـ به‌ویژه توانمندی موشکی ـ در رسیدن به پایان جنگ، نقشی تعیین‌کننده ایفا کرد.
تأثر از شهادت سرداران باقری و رشید
وی در پاسخ به پرسشی درباره این‌که خبر شهادت کدام‌یک از فرماندهان بیش از دیگران او را تحت تأثیر قرار داد، گفت: به‌عنوان یک ایرانی، هر خسارتی که در این زمینه به کشور وارد می‌شود و هر سرباز یا سرداری که به شهادت می‌رسد، مایه تأسف و تأثر است. اما در میان این شهدا، سردار باقری ویژگی‌ها و مشخصه‌هایی داشت که او را متمایز می‌کرد و به همین دلیل، فقدان ایشان را یک خسارت بزرگ می‌دانم.
وی ادامه داد: سردار باقری نه‌تنها تمام ویژگی‌های یک فرمانده نظامی را داشت، بلکه از بینش و تفکر عمیقی نسبت به مسائل کشور نیز برخوردار بود و شرایط را به‌خوبی درک می‌کرد. همچنین شهادت سردار رشید، از نظر شخصی برای من بسیار تأثرانگیز بود.
تحقق جنگ وابسته به خواست دشمن نیست
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پاسخ به پرسشی درباره احتمال حمله مجدد اسرائیل، تصریح کرد: بستگی به عملکرد ما دارد؛ آنچه اسرائیل یا دشمن می‌خواهد یک چیز است و کاری که می‌تواند انجام دهد، چیز دیگری است. دشمن در تحقق خواسته‌های خود فعال مایشاء نیست و عملکرد ما می‌تواند در این مسیر نقش‌آفرین باشد. شاید بتوان گفت اصلی‌ترین نقش بستگی به انتخاب و کنش ما دارد.
نحوه تحلیل شرایط منطقه‌ای، تعیین‌کننده است
وی در ادامه تأکید کرد: اینکه ما چه تحلیلی از شرایط منطقه، موازنه قوا و جایگاه ایران در جهان داریم و چگونه باید بر اساس آن عمل کنیم، اهمیت دارد. به عبارت دیگر، آیا صرف اینکه اسرائیل به دنبال تجزیه ایران است، برای وقوع جنگ کافی است؟ به‌نظر من پاسخ منفی است. ما می‌توانستیم با اتخاذ سیاست‌ها و تدابیری متفاوت، مانع از رسیدن شرایط به وضعیت فعلی شویم.
لزوم بازنگری در سیاست‌های داخلی و خارجی
آرمین یادآور شد: ما در راهبردهای منطقه‌ای خود، ارزیابی دقیقی از میزان توان ملی برای به‌هم زدن توازن موجود در منطقه نداشتیم. بنابراین این راهبردهای منطقه‌ای و همین‌طور سیاست‌های جهانی‌ ما در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی، ایران را به این نقطه رساند.
وضعیت تعلیق و ابهام
وی با اشاره به شرایط پس از پایان درگیری‌ها تصریح کرد: اکنون نیز اگر بخواهیم این جنگ ادامه پیدا نکند یا اسرائیل ـ که آمریکا و هم‌پیمانانش پشت سر آن ایستاده‌اند ـ به اهداف خود نرسد، طبیعتاً باید در سیاست‌های خودمان، هم در داخل و هم در عرصه خارجی و دیپلماسی، تجدیدنظر کنیم.
آرمین ادامه داد: بعد از جنگ، ایران در وضعیتی معلق به‌سر می‌برد؛ یعنی آتش‌بس اعلام شده اما فضای جنگ همچنان پابرجاست و احتمال ازسرگیری آن مطرح است. این وضعیت برای کشور مناسب نیست؛ زیرا به حاکم شدن نوعی تعلیق و ابهام می‌انجامد و همه فعالیت‌ها را تحت‌تأثیر چنین احتمالی متوقف می‌کند.
لزوم ارزیابی ضعف‌ها و تقویت نقاط قوت
نماینده مردم تهران در مجلس ششم با اشاره به پیامدهای شرایط کنونی گفت: در چنین وضعیتی، بخش خصوصی و سایر حوزه‌های اقتصادی با عدم قطعیت روبه‌رو هستند و مدیران قادر به برنامه‌ریزی بلندمدت نیستند. از این‌رو، نخستین اقدامی که ایران باید انجام دهد، ارائه ابتکاراتی برای خروج از وضعیت تعلیق است.
وی افزود: ارزیابی شخصی من این است که نظام سیاسی ایران هنوز به تصمیم روشنی نرسیده است. به‌عنوان مثال، یک روز اعلام می‌شود که مذاکره با آمریکا در دستور کار قرار دارد و روز دیگر، آن را رد می‌کنند؛ گاهی نیز از آمادگی برای گفت‌وگو با اروپا سخن گفته می‌شود، اما در مقطع دیگری شروط طرف اروپایی را غیرقابل پذیرش می‌دانند. این نوسان در مواضع، نوعی سردرگمی یا بی‌تصمیمی را در فضای سیاسی کشور ایجاد کرده است که باید هرچه سریع‌تر برطرف شود.
آرمین تأکید کرد: یکی از اقداماتی که حاکمیت باید در این شرایط انجام دهد، ارزیابی دقیق از نقاط ضعف و قوت در این جنگ است؛ به‌طوری‌که نقاط قوت تقویت و نقاط ضعف اصلاح یا حذف شوند.
ضرورت تمرکز نظام بر رفع شکاف دولت و ملت
وی افزود: باید علل و عوامل بروز این جنگ را ارزیابی کنیم. اگر واقعاً همه متفق‌القول هستیم که یکی از انگیزه‌های اسرائیل در این جنگ، حساب‌کردن روی شکاف بین دولت و ملت بوده، این نتیجه‌گیری کاملاً منطقی و روشن است که باید تمام توجه و تمرکز نظام در سیاست داخلی معطوف به رفع این شکاف باشد.
دو رویکرد متضاد در مواجهه با نارضایتی‌ها
آرمین ادامه داد: در کشور دو رویکرد کاملاً متفاوت وجود دارد. یک رویکرد اقتدارگرایانه است که می‌گوید ؛ بله، همه متفق‌القول هستند که اسرائیل روی این نارضایتی‌ها حساب باز کرده، اما این وظیفه معترضان و منتقدان است که در نوع رفتار و موضع‌گیری خود تجدیدنظر کنند و اجازه ندهند اسرائیل به کشور طمع کند. وگرنه سیاست‌ها، راهبردها و تصمیمات ما همه درست بوده اما عده‌ای اعتراض می‌کنند و منتقدند و باعث شدند دشمن چنین حسابی باز کند.
فرصتی مغتنم برای ترمیم شکاف‌های اجتماعی
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب یادآور شد: یک رویکرد اصلاح‌طلبانه معتقد است که حاکمیت موظف است سیاست‌های خود را بازبینی و شکاف‌های موجود در جامعه را ترمیم کند. فرصتی که این جنگ برای جمهوری اسلامی به وجود آورده، فرصتی بسیار مغتنم است.
وی افزود:حسی از همبستگی و میهن‌دوستی که از عمیق‌ترین لایه‌های جامعه بسیار سریع سربرآورد، اتحاد و انسجام ملی قابل توجهی ایجاد کرد. این وضعیت باید تقویت شود، حاکمیت باید در قبال این فرصت مغتنم که البته پایدار هم نیست و می‌تواند خیلی زودگذر باشد، به دنبال پایدار شدن این شرایط باشد.
آرمین تأکید کرد:حاکمیت در قبال این فرصت استثنایی مسئولیت‌های بسیار سنگینی دارد و باید تلاش کند این شرایط را پایدار سازد.
نیاز به شیفت راهبردی در سیاست خارجی
وی در ادامه گفت: اگر در سیاست خارجی تجدیدنظر کنیم ــ با توجه به این‌که اسرائیل در راهبرد جدید خود به دنبال تبدیل شدن به قدرت بلامنازع منطقه است ــ ایران نیز نیازمند یک تغییر راهبردی است.
فعالیت هسته‌ای ایران بهانه است
آرمین در پاسخ به این پرسش که علت حمله اسرائیل به ایران در میانه مذاکرات چه بود؟ اظهار کرد: یکی از شواهد مهم این است که مسئله اسرائیل صرفاً فعالیت هسته‌ای ایران نبوده، چراکه حمله دقیقاً زمانی رخ داد که ایران در حال مذاکره با آمریکا بود. حتی تلاش نکرد که ظاهرسازی کند و پس از شکست مذاکرات حمله کند تا دست‌کم بهانه‌ای داشته باشد.
ضرورت مذاکرات جامع و راهبرد توسعه همه‌جانبه
وی افزود: موضوع ما فراتر از انرژی هسته‌ای است و باید به سمت مذاکرات جامع برای حل همه‌جانبه مشکلات با اروپا و آمریکا حرکت کنیم. مذاکرات فعلی محدود به انرژی هسته‌ای است، در حالی که ایران اگر بخواهد راهبرد توسعه همه‌جانبه را جایگزین پیش ببرد، باید اقتضائات آن را بپذیرد.
آرمین تصریح کرد: این راهبرد توسعه‌ای لوازمی دارد؛ از جمله برقرار کردن روابط متوازن با همه کشورها و قدرت‌های جهان و پرهیز از ورود به منازعات بحرانی بین قدرت‌ها. در واقع، اتخاذ سیاست بی‌طرفی فعال نسبت به منازعات بین‌المللی باید مورد توجه قرار گیرد.
ضرورت روابط متوازن با قدرت‌های جهانی
وی تصریح کرد: در این رویکرد جدید، دیگر نمی‌توانیم صرفاً در کنار مثلاً روسیه قرار بگیریم و در مقابل اروپا بایستیم، یا بگوییم هدف‌مان سخت‌کردن زمستان اروپا است. بلکه باید هم‌زمان با روسیه، چین و اروپا روابط متوازنی بر اساس منافع و مصالح ملی برقرار کنیم.
تغییر پارادایم و راهبرد؛ ضرورتی انکارناپذیر
آرمین افزود: این یک تغییر پارادایم و راهبردی است که تاکنون اتخاذ نشده است. حتی در مذاکرات قبلی نیز چنین تصمیمی مطرح نبود. اگرچه فشارها و محدودیت‌هایی ایران را به سمت مذاکره کشاند، هدف اولیه‌مان این بود که اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها مطمئن شوند ایران به دنبال بمب هسته‌ای نیست.
وی ادامه داد: اما طرف مقابل درخواست‌هایی فراتر از این داشت و اکنون اینجا نقطه‌ای است که باید تصمیم بگیریم که آیا مایل به پذیرش این خواسته‌ها هستیم یا خیر.
مذاکرات بدون تضمین؛ واقعیتی که نباید فراموش شود
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پاسخ به پرسشی درباره امکان اعتماد به روند مذاکرات گفت: در جهان امروز، کدام مذاکرات و معاهداتی وجود دارد که بر پایه تضمین‌های قطعی باشد؟ حتی در همکاری‌های ما با روسیه یا چین هم چنین تضمین‌هایی نیست.
وی ادامه داد: در جریان این جنگ، مشخص شد که حتی روسیه که خود را شریک راهبردی ایران می‌داند، حاضر به کمک نیست؛ سخنگوی دولت روسیه اعلام کرد به دلیل وجود چند میلیون یهودی روس‌تبار در اسرائیل نمی‌توانند ایران را حمایت کنند. به نظر من این بهانه واقعی نیست، چون چینی‌ها که یهودی روس‌تبار ندارند، باز هم حاضر به کمک نشدند.
آرمین تأکید کرد: بنابراین اگر در دیپلماسی و مذاکرات دنبال تضمین‌های قطعی باشید، باید بدانید که چنین چیزی اساساً وجود ندارد.
قدرت ملی؛ ضامن پایبندی طرف مقابل
وی گفت: آنچه می‌تواند طرف مقابل را وادار به پایبندی به توافقات کند، قدرت و توان ملی است؛ نه وعده‌های ناپایدار و تضمین‌های توخالی.
فرصت‌های از دست رفته در مذاکرات
آرمین یادآور شد: ما شرایط بهتری برای شروع مذاکرات داشتیم و برگ‌های برنده بیشتری در اختیار داشتیم تا بتوانیم طرف مقابل را قانع کنیم حقوق ما را به‌رسمیت بشناسد، اما این فرصت‌ها به‌روشنی از دست رفت.
تقویت توان ملی؛ کلید موفقیت در مذاکره
وی ادامه داد: حال با توجه به واقعیات امروز، باید وارد مذاکرات شویم و همزمان توان ملی را تقویت کنیم. افزایش پشتوانه اجتماعی یکی از برگ‌های برنده ایران در هر مذاکره و عامل تضمین پایبندی طرف مقابل است.
وابستگی متقابل؛ راهبردی برای حفظ منافع
آرمین افزود: اگر بتوانیم روابط خود را با دنیا و کشورهای منطقه به گونه‌ای تنظیم کنیم که وابستگی متقابل شکل بگیرد، مقابله با ایران کار ساده‌ای نخواهد بود.
ایران تنهاست؛ ملت تنها متحد استراتژیک
وی با اشاره به تنهایی استراتژیک ایران گفت: این جنگ نشان داد که ایران در سطح جهان تنهاست و حتی متحد استراتژیک واقعی ندارد. تنها متحد ایران، همین ملت است. سؤال این است که آیا می‌توانیم در شرایط سخت، همراهی نسبی برخی کشورها را کسب کنیم و روابط متعادلی با جهان برقرار کنیم؟ به نظرم می‌توانیم، اما تاکنون این کار را نکرده‌ایم و با اروپا، آمریکا و بسیاری کشورها مشکلاتی داریم.
واقعیت روابط قدرت؛ اصول اخلاقی حاکم نیست
وی با تأکید بر این‌که «منطق حاکم بر روابط قدرت، اصول اخلاقی نیست»، گفت: اسرائیل وقتی می‌بیند سوریه ضعیف شده و در مشکلات کنونی گرفتار است، تمام توان نظامی و تسلیحاتی این کشور را بمباران می‌کند. حتی به پیشروی در خاک سوریه بسنده نمی‌کند و بخشی از خاک را به‌عنوان منطقه حائل امنیتی تصرف می‌کند.
رژیمی یاغی و وحشی با رفتار تجاوزکارانه
آرمین ادامه داد: اگر دروزیان در سویدا حرکتی انجام دهند یا تنش‌های داخلی رخ دهد، اسرائیل ستاد مرکزی وزارت دفاع سوریه را هدف قرار می‌دهد. این رژیم یاغی و وحشی چنین رفتاری دارد.
آیا راه‌حلی فراتر از تقابل نیل تا فرات وجود دارد؟
وی تصریح کرد:اما اگر ما تصور کنیم که همه‌چیز به این شکل است و راهبرد اسرائیل نگاه «نیل تا فرات» است و نهایتاً باید با ایران برخورد کند، این یعنی ما از پیش تسلیم شده‌ایم و هیچ‌کاری نمی‌شود کرد.
ضرورت بازاندیشی در راهبرد ملی
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب تصریح کرد:اگر قرار است نتیجه این نگاه، تأخیری در مواجهه نهایی باشد، چرا همین امروز به آن نرسیم و کار را تمام کنیم؟ اما این نتیجه‌گیری درست نیست.
وی افزود: باید بیندیشیم آیا راه‌های دیگری برای حفظ منافع ملی‌مان وجود دارد؟ به نظر من این راه‌ها هست و می‌توانیم به گونه‌ای عمل کنیم که دشمن در نیات و اهداف سویی که نسبت به ایران دارد، موفق نشود.
هشدار درباره طمع‌ورزی همسایگان
آرمین با اشاره به کشورهای همسایه گفت: چرا فقط اسرائیل؟ اگر کشورهای همسایه کمترین نشانه‌ای از بی‌ثباتی در ایران ببینند، بخش‌هایی را که تصور می‌کنند با آنان همگرایی دارد، اشغال خواهند کرد. این واقعیت تلخ است.
بالا بردن هزینه درگیری با ایران؛ راهبرد بازدارندگی
وی تأکید کرد: آیا این به معنای اجتناب‌ناپذیری حمله است؟ خیر؛ بلکه باید به گونه‌ای عمل کنیم و راهبردهایی پیش بگیریم که دشمن یا همسایه فعلی ما که روابط دوستانه‌ای دارد، طمع نکند و احساس کند مقابله با ایران هزینه سنگینی دارد. این هزینه می‌تواند اقتصادی، فرهنگی، نظامی، اجتماعی یا ترکیبی از همه باشد.
قدرت دفاعی؛ خط قرمز و نقطه قوت ملی
آرمین در پاسخ به پرسشی درباره جایگاه قدرت دفاعی و به‌ویژه قدرت موشکی در امنیت ملی، گفت: توان دفاعی کشور چیزی نیست که بتوانیم از آن کوتاه بیاییم یا معامله کنیم.
وی افزود: کشور ما همان‌طور که پشتوانه اجتماعی، وحدت و همبستگی ملی را نقطه اتکا می‌داند، توان نظامی و دفاعی را نیز نقطه قوت دیگر خود می‌داند؛ به‌ویژه در دنیایی که همسایه‌ها مثل عربستان سیستم هوایی بسیار پیشرفته‌ای دارند که ما نه آن را داریم و نه کشوری آن را در اختیار ما می‌گذارد
نه از توان دفاعی کشور کوتاه می‌آییم و نه برسرش مذاکره
آرمین ادامه داد: به همین دلیل ما به تکنولوژی بومی متکی شدیم و توانستیم نیروی موشکی کشور را تقویت کنیم. اصلاً نباید در این زمینه کوتاه بیاییم، تسامح کنیم یا مذاکره کنیم.
وی تأکید کرد: اما اشکال از جایی شروع می‌شود که تمام تمرکز و نقطه قوت خود را تنها روی بخش دفاعی و موشکی بگذاریم و سایر مولفه‌های قدرت را نادیده بگیریم.
آرمین همچنین با بیان این‌که «توان دفاعی ایران در کنار توان اقتصادی آن معنا پیدا می‌کند»، یادآور شد: اهمیت توان اقتصادی ایران کمتر از توان نظامی آن نیست. اگر ایران، کشوری با یک اقتصاد توانمند و بهره‌مند از تمامی ظرفیت‌های داخلی خود باشد، این توان اقتصادی می‌تواند به همان میزان در حفظ منافع و مصالح ملی کارآمد باشد.
توسعه اقتصادی؛ الزامی هم‌تراز با تقویت توان نظامی
وی تاکید کرد: پشتوانه اجتماعی ایران و سایر مؤلفه‌های قدرت ملی باید جدی گرفته شوند. توان ملی تنها به توان موشکی محدود نمی‌شود، بلکه ابعاد و اجزای مختلفی دارد که باید برای همه آن‌ها سرمایه‌گذاری شود. همان‌گونه که نمی‌توانیم در زمینه مؤلفه‌های نظامی کشور مسامحه کنیم یا کوتاه بیاییم، به همان میزان نیز نباید در مسیر تبدیل ایران به یک قدرت اقتصادی و توسعه پایدار اقتصادی، دچار غفلت یا تسامح شویم.
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب تصریح کرد: الان واقعیت این است که ما روی این حوزه‌ها چندان سرمایه‌گذاری نمی‌کنیم و برای‌مان خیلی هم مهم نیست. نتیجه‌اش هم این می‌شود که کشور با بحران مواجه می‌شود.
وی با طرح یک پرسش ادامه داد: واقعاً اگر ایران از نظر اقتصادی قدرتمند بود و روابط عمیق اقتصادی با دنیا داشت، آیا اسرائیل جرأت می‌کرد به ایران حمله کند؟ به گمان من نه؛ چون در آن صورت منافع بسیاری از کشورها تهدید می‌شد.
آرمین تأکید کرد: اسرائیل به ایرانی حمله می‌کند که با بحران آب، برق، تورم، گرانی و نارضایتی عمومی روبروست و روی همه این ضعف‌ها حساب باز کرده است. اگر این مشکلات وجود نداشت، با اطمینان بالایی می‌توان گفت که اسرائیل در این مقطع دست به چنین اقدامی نمی‌زد.
پیوند منافقین و سلطنت‌طلبان با اسرائیل
آرمین در پاسخ به پرسشی درباره پیوند جریان منافقین - سازمان مجاهدین خلق - و سلطنت‌طلبان با وجود تضادهای ظاهری میان آن‌ها، اظهار داشت: نمی‌دانم اسمش را چه می‌شود گذاشت؟ مثلاً حماقت؟ این‌که یک نیروی ایرانی کنار قدرت متجاوز علیه ملت خود قرار بگیرد و او را به‌عنوان منجی ببیند، آن‌هم با توجه به فرهنگ جامعه ایران، حماقت محض است.
وی با اشاره به تجربه تاریخی ایران گفت: کشور ما همواره مورد تجاوز قرار گرفته؛ از یونانی‌ها و مغولان گرفته تا تاتارها و اعراب. اما ایران نه مانند مصر، عرب شد؛ نه مانند لبنان فنیقی و نه مانند سودان در فرهنگ آفریقایی حل شد؛ ایران، ایرانی ماند و دوباره سربرآورد.
جهل اپوزیسیون از واقعیت تاریخی
آرمین خاطرنشان کرد: این حس تاریخیِ تهدید، باعث شده ایرانی‌ها هیچ‌گاه نسبت به بیگانه خوش‌بین نباشند. این مسأله بخشی از فرهنگ ماست. مردم ایران هیچ‌گاه پیروزی خود را در سایه حمایت بیگانه ندیده‌اند. تعجب می‌کنم که نیروهای اپوزیسیون چنین درکی از فرهنگ جامعه ایران ندارند.
وی افزود: اینکه نیرویی به نام ایران و به نام مردم ایران، برود و کنار رژیمی یاغی مثل اسرائیل بایستد که امروز به‌خاطر جنایاتش در غزه از سوی جهان محکوم می‌شود، حیرت‌آور است. اسرائیل به زنان و کودکان گرسنه‌ای که در صف غذا ایستاده‌اند، شلیک می‌کند و هزاران نفر را در این شرایط به قتل رسانده؛ و در رأس آن چهره‌ای بدنام مانند نتانیاهو قرار دارد که فسادش نیز روشن است.
اپوزیسیون بی‌اعتبار شد
آرمین گفت: نمی‌توانم درک کنم که چگونه نیرویی که مدعی ایرانی بودن است، می‌تواند در کنار اسرائیل قرار بگیرد و به چنین فرهنگ عمیق تاریخی بی‌توجه باشد. با این کار، تمام اعتبار و حیثیتش را نابود کرده است. به‌نظر من، برای مدت طولانی ایران از هرگونه اپوزیسیونی مصون شده است. البته نمی‌توانم ارزیابی روشنی از این‌که چرا این اتفاق افتاد و چرا چنین تصمیمی گرفته شد، داشته باشم.
منظور پزشکیان از مذاکره با اپوزیسیون چه بود؟
وی در پاسخ به پرسشی درباره ارزیابی بیانیه اخیر میرحسین موسوی و بازتاب‌هایی مانند حمایت منافقین - سازمان مجاهدین خلق - تصریح کرد: هر اتفاقی که در داخل کشور رخ دهد، نیروهای بیگانه یا مخالف سعی می‌کنند برداشت، ارزیابی و تحلیل خود را اعمال کنند.
وی ادامه داد: در دیدار اصلاح‌طلبان با آقای پزشکیان، ایشان اعلام کرد ما با اپوزیسیون هم آماده مذاکره هستیم؛ اما سلطنت‌طلبان و برخی دیگر از این اظهارات سوءاستفاده کردند و گفتند که پس می‌خواهد با ما مذاکره کند. این برداشت آنان بود اما تا آنجا که من اطلاع دارم، منظور آقای پزشکیان چیز دیگری بود.
آمادگی برای مذاکره به منظور کاهش تنش‌ها در کردستان
آرمین توضیح داد: یکی از دوستان ما در جبهه آقای معروف صمدی، مسئله کردستان را مطرح کرد و گفت با توجه به تحولات اخیر بین ترک‌ها و کردها در ترکیه، ایران هم می‌تواند اقدامی مشابه انجام دهد تا فضای منطقه از حالت نظامی خارج شود. ظاهراً آقای پزشکیان در پاسخ گفته بود که آماده مذاکره هستند؛ اما به هر حال دیگران سوءاستفاده خود را می‌کنند.
تفاوت بیانیه اخیر میرحسین موسوی با مواضع گذشته
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب افزود: جناب آقای میرحسین موسوی یک شخصیت کاملاً شناخته‌شده و ملی است و نباید مواضع ایشان را در چارچوب جریانات برانداز و نظایر آن ارزیابی کنیم. ممکن است با نظرات ایشان موافق یا مخالف باشیم، اما جایگاه ایشان متفاوت است.
وی ادامه داد: ایشان چند سال پیش مسئله رفراندوم را مطرح کردند و در جریانات اخیر هم به این موضوع اشاره داشتند، اما تفاوت بیانیه اخیر با گذشته این بود که اولاً به‌صراحت تجاوز اسرائیل را محکوم کردند.
آرمین گفت: در این بیانیه همچنین از شهدا و سرداران نظامی که جان خود را فدا کردند تجلیل شد و همبستگی ملی مردم ستوده شد. در نهایت، بر مطالبات اصلاح‌طلبانه و ضرورت پاسخگویی به نارضایتی‌ها و ایجاد تغییرات و اصلاحات در داخل کشور تأکید شد.
نوع تعامل حاکمیت؛ کلید حل مسائل
وی یادآور شد: در کنار موارد مطرح شده، موضع اصلی خودش را هم بیان کرد که راه‌حل اصلی چنین موضوعاتی همین است. ما می‌توانیم موافق یا مخالف باشیم، اما آن چه تعیین‌کننده است، نوع تعامل حاکمیت با واقعیت‌های موجود است.
آرمین ادامه داد: اگر حاکمیت جمهوری اسلامی به مطالبات و خواسته‌های جامعه پاسخ مثبت دهد و در جهت اصلاح امور گام بردارد، طبیعتاً زمینه‌ای برای طرح موضوع رفراندوم باقی نمی‌ماند.
وی به نتایج نظرسنجی‌ها اشاره کرد و گفت: در شرایط جنگ، نتایج نظرسنجی‌های معتبر پیش از جنگ نشان می‌دهد که جنگ باعث شده درصد افرادی که معتقد به اصلاح نظام هستند افزایش یابد و نگاه به اصلاح‌ناپذیری کاهش یابد. امید به اصلاح تقویت شده است.
فرصتی برای افزایش نگاه مثبت به نظام
آرمین تأکید کرد: این ظرفیت در داخل کشور وجود دارد و حاکمیت می‌تواند از آن بهره‌برداری کند تا نگاه مثبت به نظام، حاکمیت و کشور را افزایش و تشدید کند.
تمرکزمان روی حل مشکلات مردم باشد
وی ادامه داد: اگر حاکمیت به مطالبات پاسخ دهد، آیا هنوز جایی برای طرح موضوع رفراندوم باقی می‌ماند؟ چرا خودمان را درگیر این شویم که خارجی‌ها چه گفتند، داخلی‌ها چه گفتند و براندازان چه موضعی دارند؟ بهتر است تمرکزمان را روی حل مشکلات مردم بگذاریم.
آرمین تأکید کرد: طرح موضوع رفراندوم در شرایط فعلی به عنوان راه‌حل، درست نیست، هرچند آقای موسوی در بیانیه اخیر هم این را به عنوان راه‌حل اصلی مطرح نکرده‌اند. ایشان صرفاً به این موضوع اشاره کردند و گفته‌اند که چنین موضوعی هم هست.
وی افزود: مثلاً می‌توان گفت رفراندوم به معنای تغییر کامل نیست، بلکه می‌تواند به معنای اصلاحاتی در قانون اساسی باشد. مسئله اصلی ما این نیست که این نظر به عنوان موضوع اصلی سیاسی کشور مطرح شود.
آرمین در پایان گفت: با شناختی که از ایشان دارم، فکر می‌کنم مسئله آقای موسوی این نیست که رفراندوم به اصلی‌ترین مسئله سیاسی کشور تبدیل شود، به خصوص در شرایط کنونی.


نظرات شما