سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴
سیاست روز

نقش لاریجانی در بازآفرینی سیاست خارجی

نقش لاریجانی در بازآفرینی سیاست خارجی
ایران پرسمان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست علی چاهخوزاده| بازگشت علی لاریجانی به مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علی چاهخوزاده| بازگشت علی لاریجانی به مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی در شرایطی که کشور بیش از هر زمان دیگر نیازمند بازتعریف عقلانی مناسبات خارجی است، صرفاً یک تغییر در سطح مدیران عالی‌رتبه تلقی نمی‌شود؛ بلکه می‌توان آن را نشانه‌ای از چرخش معنادار در تصمیم‌سازی کلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی دانست. او که هفته گذشته با حکم رئیس‌جمهور به این مسئولیت منصوب شد، تنها دو روز بعد، با حکم رهبر معظم انقلاب به‌عنوان نماینده ایشان در شورای عالی امنیت ملی نیز انتخاب گردید؛ امری که از وزن سیاسی، سابقه مدیریتی و جایگاه فکری او در ساختار حاکمیت حکایت دارد، لاریجانی پیش‌تر نیز بین سال‌های 1384 تا 1386 این مسئولیت را برعهده داشته و در همان دوره، با وجود اختلاف‌نظر‌هایی با دولت وقت، در مدیریت پرونده هسته‌ای کوشیده است مسیر مذاکره و گفت‌وگو را جایگزین تنش و تقابل کند. تجربه‌های مختلف او از صداوسیما تا مجلس، از سپاه پاسداران تا شورای عالی امنیت ملی، باعث شده تا به یکی از معدود چهره‌هایی تبدیل شود که هم با پیچیدگی‌های تصمیم‌سازی درون‌ نظام آشناست و هم مختصات عرصه بین‌الملل را به‌خوبی می‌شناسد، نکته قابل تأمل در این انتصاب، هم‌زمانی آن با استقرار دولتی است که نگاه متفاوت‌تری به تعامل با غرب دارد. در چنین شرایطی، بازگشت فردی چون لاریجانی به ساختار امنیتی کشور، می‌تواند حامل این پیام باشد که سیاست خارجی کشور نیازمند بازگشت به تعادل، عقلانیت و اجتناب از یک‌جانبه‌گرایی در مناسبات جهانی است. لاریجانی هیچ‌گاه از موضع ایدئولوژیک به شرق یا غرب نزدیک نشده و همواره تلاش کرده است نگاه مصلحت‌سنجانه و واقع‌گرایانه را در تحلیل مناسبات بین‌المللی مبنا قرار دهد، واقعیت آن است که سیاست خارجی ایران در سال‌های گذشته، گاه به‌دور از توازن و در سایه دوقطبی‌های سیاسی داخلی و فشار‌های بیرونی شکل گرفته و در بسیاری موارد، دچار نوسانات پرهزینه شده است.
بازار
از یک‌سو، امید بستن به احیای سریع روابط با غرب، بدون در نظر گرفتن الزامات میدانی و میزان اراده واقعی طرف مقابل، به بن‌بست‌هایی انجامیده که حاصل آن، فرسایشی شدن مذاکرات و بی‌اعتمادی مضاعف بوده است. واقع‌گرایی حکم می‌کند که سیاست خارجی کشور، بر مبنای توازن، استقلال در تصمیم‌گیری و چندجانبه‌گرایی هوشمند طراحی و هدایت شود. بازگشت علی لاریجانی در چنین مقطعی، می‌تواند به این معنا باشد که سیاست‌گذاران کشور در حال بازنگری در مسیر‌های گذشته هستند و می‌خواهند مجدداً عقلانیت و تعادل را در صدر اولویت‌های دیپلماسی قرار دهند، لاریجانی نه‌تنها از طراحان اولیه سند همکاری 25 ساله با چین بوده، بلکه به‌عنوان مشاور رهبر انقلاب در سال‌های اخیر، بار‌ها حامل پیام‌هایی مهم به سران کشور‌های مهم منطقه و فرامنطقه بوده است. همین سابقه، نشان‌دهنده سطح اعتماد به تحلیل‌ها و توان اجرایی او در حوزه سیاست خارجی است. کندی اجرای سند همکاری با چین که در ماه‌های گذشته انتقادات جدی‌ای را در پی داشته، بخشی از آن به دلیل فقدان راهبری منسجم در داخل بوده است. لاریجانی با اشراف کامل بر ساختار‌های تصمیم‌ساز داخلی و آشنایی دقیق با طرف چینی، می‌تواند این فرایند متوقف‌شده را احیا کرده و به آن جهت مؤثر بدهد، همچنین، در حوزه همکاری‌های امنیتی و نظامی با روسیه، که طی سال‌های اخیر به یکی از ابعاد حساس روابط ایران و روسیه بدل شده، حضور چهره‌ای همچون لاریجانی می‌تواند به تنظیم دقیق‌تر مرز‌های همکاری و جلوگیری از شکل‌گیری وابستگی‌های یک‌طرفه کمک کند. او می‌تواند نقشی کلیدی در تعدیل نگاه‌های افراطی و در عین حال، تقویت عقلانیت راهبردی ایفا کند؛ عقلانیتی که می‌داند توازن در روابط خارجی، الزام امنیت ملی است. در این مقطع، کشور بیش از هر زمان دیگر نیازمند چهره‌ای است که بتواند در کنار شناخت دقیق منافع ملی، واقعیت‌های ساختار جهانی را درک کند و از افتادن در دام دوقطبی شرق و غرب پرهیز دهد. چهره‌ای که به‌جای نگاه صفر و صدی، از ابزار‌های دیپلماسی برای افزایش قدرت مانور کشور در عرصه جهانی استفاده کند و مسیر بازیگری فعال، نه تبعیت منفعلانه را دنبال نماید. 
در تاریخ اسلام نیز این منطق رفتاری به‌خوبی مشهود است. پیامبر اسلام(ص) در جنگ بدر و احد، راهبرد تهاجمی در پیش گرفت، اما در جنگ خندق، با انتخاب یک راهبرد تدافعی و خلاقانه، مسیر نبرد را تغییر داد. امام علی علیه‌السلام نیز در مواجهه با بحران‌های داخلی، اولویت را به وحدت اجتماعی و پرهیز از شکاف‌های ویرانگر داد. این نمونه‌های تاریخی نشان می‌دهد که عقلانیت اقتضا می‌کند در هر دوره و بسته به اقتضائات زمان، تصمیم‌هایی اتخاذ شود که کمترین هزینه و بیشترین دستاورد را برای امت به همراه داشته باشد. 
اگر بازگشت لاریجانی با میدان دادن به همین عقلانیت، تدبیر و گفت‌وگو همراه شود، می‌توان امیدوار بود که سیاست خارجی ایران، نه از مسیر همسویی مطلق با شرق و نه با خوش‌بینی ساده‌لوحانه به غرب، بلکه بر پایه منافع ملی و استقلال راهبردی بازتعریف شود. چنین نگاهی، ایران را از موضع انفعال خارج کرده و در جایگاه بازیگری فعال و تعیین‌کننده در هندسه جدید قدرت جهانی قرار خواهد داد. 


نظرات شما