ایران پرسمان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سارا سبزی-نسیم سلطانبیگی| سهسال پس از شهریورماه 1401، جامعه ایران چه تحولاتی را پشتسر گذاشته و مردم چه تجربههایی را اندوختهاند؟ پاسخ به این سوال را باید از میان زندگی روزمره ایرانیها، چه آنها که در ایران زندگی میکنند و چه آنها که در مهاجرتند، پیدا کرد؛ تغییراتی که در زندگی زنان، مردان، نوجوانان و فرهنگ عمومی خانوادهها در سه سال گذشته تجربه شده، حالا جای مهمی را بین تحلیلها پیدا کرده است.
در سهسالی که از مرگ مهسا امینی گذشته، عدهای اتفاقات پس از آن را جنبشی تحولخواه و عملگرایانه دانستهاند که تاریخ اجتماعی ایران را به قبل و بعد از خود تقسیم کرده و عده دیگری آن را ناجنبشی میدانند که در همه لحظات و امور روزمره ایرانیها جاری بوده و هنوز هم هست. این میان کلمه «مقاومت» و تغییرات کوچک در سپهر سیاسی ایران، معنای خاصی یافته و تحلیلگران زیادی معتقدند آنچه امروز تجربه میکنیم، نتیجه معناهای تازهای است که پس از اتفاقات سال 1401، با مطالبات قبلی گره خورده بهویژه با تجربه جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل، رنگ و بوی جدیتری گرفته است.
تغییر محسوس در زندگی روزمره
در سهسال گذشته از روز 22 شهریورماه، روزی که مهسا امینی توسط ماموران پلیس طرح امنیت اخلاقی بازداشت شد تا 25 شهریورماه که در بیمارستان کسری تهران جان باخت، گرامیداشتی غیررسمی بین کاربران شبکههای اجتماعی و جمعهای دوستانه و خانوادگی شکل میگیرد؛ مرور آن روزها و ششماه بعدش، آنچه در حوزه قضایی و اجتماعی ایران رخ داد، محل بحث و گفتوگوست. امسال هم این یادآوریها و بحثها بهویژه در شبکههای اجتماعی ادامه دارد؛ کاربران زیادی از دو روز پیش تابهحال، از تجربهشان و حسی مینویسند که در این سهسال داشتهاند.
نوعی امید جدید به زندگی، حس مشترک بین تعداد زیادی از ایرانیها، بهویژه زنان است، بهعلاوه حسهای دیگری که هرکس جداگانه روی آن نور میاندازد. برای نگار بعد از روزهای اعتراضات 1401 یک «حسرت» مانده است. او درباره تجربه آن روزها به «هممیهن» میگوید: «روزهای خیلی خوبی بودند. با اینکه خیلی تلخ بودند اما امید داشتیم.
آن زمان شور و شوق زیادی داشتیم و من الان حسرت آن روزها را میخورم.» دیدن زنانی که لباسهای زیبا میپوشند و در خیابانند، لبخند روی لب نگار مینشاند. او در پاسخ به این سوال که آینده در ذهناش چگونه است، میگوید: «یک اتفاق خیلی سریع رقم خورد. اتفاقی که باید زمان زیادی برایش سپری میشد اما آینده با نسلی که داریم، برایم روشن است. چون آنها بچههای روشنی هستند.»
علی هم مرد 42 سالهای است که فکر میکند بعد از سال 1401 و اتفاقهایی که گذشته، از او در همه ابعاد زندگی آدم تازهای ساخته است: «بعد از مهسا، یک آدم جدید در من متولد شده و موضوعاتی را در وجودم دارم میبینم که برای خودم جدید و جذاب است. از پس اتفاقهای سختی برآمدم که برایم مثل کوه بود؛ فقط با اتکا به نیرویی که در درونم بیدار شده و تحمل کردن و سازش تحت هر شرایطی را برنمیتابد و این قضیه در تمام زندگیام بازتاب داشته، از زندگی شخصی و احساسی تا مراوداتم با آدمها، کار و باقی چیزها.»
فاطمه زنی 34 ساله است و اولین مواجهه او با تحولات اجتماعی ایران در سال 1401، اوایل بهمنماه همان سال و بعد از بازگشت به ایران بود. او میگوید، تداوم این حرکت و گسترش آن به سایر موضوعات زنان که هیچوقت دیده نمیشد، تاثیر مستقیمی روی زندگی خودش و بسیاری از زنان گذاشته است: «بعد از سال 1401 چهره قهرمانانه در جامعه تغییر پیدا کرد و حالا زنانی عادی را میبینیم که قدرتمند شدهاند.
ادامه پیدا کردن این حرکت توسط تعداد زیادی از مردم، بهصورت مستقیمی روی زندگی من تاثیر گذاشت؛ چون حالا راحتتر میتوانم درباره موضوعات آزاردهنده که مستقیم به زنانگی من برمیگردند، در جمعهای خانوادگی، کاری و تحصیلی صحبت و اعتراض کنم و میدانم شنیده میشود، موضوعاتی که قبلاً بابت اعتراض به آنها خجالت میکشیدم. دلیل اصلی توانایی مطرحکردن این اعتراضها هم این است که بهواسطه این حرکت، زنان چهره قدرتمندتری پیدا کردهاند.»
او میگوید ادامه این مسیر با تمام سختیها و همراهشدن اطرافیان به من قدرت میدهد: «مهمترین تاثیر این حرکت روی زندگی من این بود: حرفی که سهسال پیش میزدم و شنیده نمیشد، راحتتر میتوانم مطرح کنم؛ چون این باور در جامعه شکل گرفته که زنان حقوقی دارند که هیچوقت بهدست نیامده و حالا پای آن ایستادهاند و عملی به آن اعتراض میکنند و کوتاه نمیآیند. با وجود اینکه مردان هم همراهی میکنند، اما بار سنگین این اتفاق هنوز روی دوش زنان است.»
فاطمه، روزنامهنگار هم میگوید اعتراضات 1401 سوالاتی را برایش پیش آورده که سوالات مهمی است؛ او از خودش بارها پرسیده که چطور یک حرکت بیرونی میتواند روی نهفقط زندگی او بلکه روی احساساتش هم تاثیر بگذارد: «بارها به این فکر کردهام که آیا بقیه حرکتهای اجتماعی در کشورهای دیگر یا حتی در همین ایران، چنین تاثیری روی مردم گذاشته؟» او میگوید ممکن است که این حرکت روی سبک زندگی و نوع پوششاش تاثیر گذاشته باشد اما آن چیزی که تغییر پیدا کرده، احساساش در دو حوزه است: «اولاً، اعتمادبهنفسم را برده بالا و حس میکنم، من برای زندگی و سرنوشتم بیشتر از قبل عاملیت دارم.
انگار همه جزئیات از پیش تعیین نشده و میتوانم جزئیاتی را تغییر دهم. ثانیاً، میل به انتخاب در همه ابعاد زندگیام بالا رفته است. مثلاً اگر بخواهم موضوعی را با کسی در میان بگذارم که قبلاً برایم محدودکننده بود، حالا بیشتر میتوانم این کار را انجام دهم.»
بازار ![]()