سه شنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۴
اقتصاد روز

روایتی متفاوت از زندگی؛ شاگردپروری و جهانی‌اندیشی علامه طباطبایی

روایتی متفاوت از زندگی؛ شاگردپروری و جهانی‌اندیشی علامه طباطبایی
ایران پرسمان - ایکنا / به مناسبت سالروز رحلت علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره) و همزمان با هفته کتاب و کتابخوانی، نشست نقد و بررسی رمان «همزاد تنهایی» با حضور پژوهشگران، اساتید و ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - ایکنا /
به مناسبت سالروز رحلت علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره) و همزمان با هفته کتاب و کتابخوانی، نشست نقد و بررسی رمان «همزاد تنهایی» با حضور پژوهشگران، اساتید و خانواده علامه در ایکنا برگزار شد. در این نشست پژوهشگران به ابعاد کمتر شناخته‌شده زندگی شخصی و فلسفی علامه طباطبایی، جایگاه جهانی ایشان، تنهایی و دشواری راه متفکران، شاگردپروری، تأثیر جهانی این فیلسوف و مفسر قرآن و اهمیت انتقال میراث فکری و انسانی علامه به نسل جوان تأکید کردند.
 به گزارش خبرنگار ایکنا، به مناسبت سالروز رحلت مفسر فرزانه قرآن، حکیم الهی و عارف ربانی، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره) و همزمانی آن با هفته کتاب و کتابخوانی، نشست نقد و بررسی کتاب «همزاد تنهایی» با حضور؛ سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ محمد جوهرچی، پژوهشگر تاریخ علم در دوره اسلامی و مشاور معاون علمی دانشنامه جهان اسلام؛ محمد کریمی زنجانی اصل، پژوهشگر فلسفه، تاریخ علم و مدرس دانشگاه و کریم فیضی، پژوهشگر فلسفه و نویسنده کتاب «همزاد تنهایی» و خانواده علامه طباطبایی(ره) در سالن جلسات ایکنا برگزار شد. 

ایران پرسمان


در ابتدای این نشست، جلیل بیت مشعلی، رئیس سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور و مدیرعامل ایکنا، ضمن خوش‌آمدگویی به مهمانان گفت: در تاریخ اسلام شخصیت‌های بزرگی داشته و داریم، اما تعداد افرادی که دارای جامعیت شخصیتی باشند، کم است؛ یکی از ویژگی‌های بارز مرحوم علامه، شخصیت جامع ایشان است.
وی ادامه داد: مرحوم علامه طباطبایی عارف، فیلسوف، فقیه، اصولی و مفسر بودند و هرگاه وارد حوزه‌ای می‌شدند، آثار فاخر، شاخص و نوآورانه خلق می‌کردند. وقتی وارد حوزه تفسیر شدند، تفسیر قرآن به قرآن ایشان که مبتنی بر نگاه ویژه رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) بود، کاری ارزشمند و برجسته شد؛ همچنین در زمینه فلسفه، حکمت متعالی اسلامی را ارتقا داد.
بازار



بیت مشعلی افزود: یکی دیگر از شاخص‌های برجسته علامه این بود که ایشان در هر زمینه‌ای که وارد می‌شدند به تولید علم می‌پرداختند. به عنوان نمونه ما در حوزه علوم قرآنی، نویسندگان و کتاب‌های فراوانی داریم، اما نظریه‌پردازان در علوم قرآنی اندک هستند. علامه و برخی از شاگردان ایشان ضمن نگارش کتاب و تولید علم، نظریه‌پردازی نیز کردند و نتیجه آن کتب برجسته در حوزه علوم قرآنی و نیز برخی تفاسیر موجود، از جمله تفسیر علامه جوادی آملی است که برگرفته از نگاه علامه طباطبایی است و از آن بهره برده‌اند.
رئیس سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور با اشاره به دیگر شاخص برجسته علامه طباطبایی و اینکه شخصیت‌های برجسته فراوانند، اما کسانی که بتوانند شاگردان مبرز تربیت کنند کم هستند، گفت: شاگردپروری از دیگر ویژگی‌های مهم و برجسته ایشان بود. علامه شهید مطهری، آیت‌الله حسن‌زاده آملی، آیت‌الله جوادی آملی و دیگر بزرگان از شاگردان ایشان هستند که هر کدام مکتب خاص خود را دارند.
در ادامه جلسه پژوهشگران به معرفی،‌ نقد و بررسی کتاب «همزاد تنهایی» پرداختند.
سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، اولین ناقد کتاب بود که سخنان خود را با اشاره به سابقه آشنایی و علاقه خود با مرحوم علامه طباطبایی، آغاز کرد و گفت: در 16 سالگی به سوئد رفتم و یکی از کارهایی که آنجا انجام می‌دادم مطالعه آثار علامه طباطبایی و علامه جعفری بود. خود را متخصص افکار و آثار علامه طباطبایی نمی‌دانم اما در رساله فوق‌لیسانس در دپارتمان مطالعات ادیان، یکی از افرادی که به آنها پرداختم، علامه طباطبایی بود و طی این سال‌ها نیز مطالبی در خصوص ایشان نوشته‌ام و معتقدم مرحوم علامه طباطبایی از کسانی است که پرداختن به ایشان افق جدیدی را پیش روی انسان و کسی که دغدغه فکر و اندیشه داشته باشد، باز می‌کند.
وی در خصوص کتاب «همزاد تنهایی» گفت: نویسنده این کتاب در هر حوزه‌ای وارد شود، مطلب جدیدی در خصوص آن می‌نویسد. این کتاب روان نوشته شده است و در مواجهه با کتاب آنچه من را تحت تأثیر قرار داد این بود که این بُعد از علامه را نمی‌شناختم. در این کتاب ساحاتی از ایشان در مورد زندگی روزمره، حالات، فراز و فرود زندگی و بستری که یک متفکر در آن رشد کرده را ترسیم می‌کند.

ایران پرسمان


این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با تأکید بر اینکه اگر بخواهیم اندیشمندی که تأثیرگذار بوده را بشناسیم باید بستر اجتماعی و تاریخی زندگی او را بشناسیم، گفت: در این کتاب با ابعاد ناشناخته علامه آشنا می‌شویم.
وی در ادامه با بیان اینکه در زندگی شخصی خود به جایی رسیدم که احساس کردم درس خواندن و نوشتن خوب است اما کفایت نمی‌کند و باید چیز دیگری نیز در زندگی من باشد، گفت: به سفارش سیدحسین نصر با فردی آشنا شدم و او مرا با طریقت مریمیه آشنا کرد اما دیدم رنگ و بویی از تشیع در آن نیست و از آن جدا شدم. در این کتاب در خصوص سیدحسین نصر صحبت شده اما مشخص نیست که این فرد را مزمت می‌کند یا پرده‌هایی از شخصیت او را نشان می‌دهد. در مورد هانری کربن نیز مطالبی دارد که به صورت ابهام از کنار آن رد شده است.
میری اضافه کرد: این کتاب بُعدی دارد که شاید کمتر در باب علامه اینگونه گفته شده است؛ علامه طباطبایی در افق جهانی است و نویسنده کتاب در لابه‌لای سطور، این مسئله مهم را مطرح می‌کند. افرادی که در حوزه فلسفه کار می‌کنند به جایگاه جهانی علامه در حوزه فلسفه و تأثیر کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» نپرداخته‌اند. همچنین این مسئله که علامه با افق دیدی که ترسیم کرده و نوع نگاهی که در زندگی خود مطرح کرده‌اند در سطح جهانی چگونه تأثیرگذار بوده‌اند، در نگاه پژوهشگران ایرانی مغفول مانده است.
وی با اشاره به اینکه در جای جای کتاب نویسنده در باب ارتباط علامه با همسر و خانواده، محبت، لطافت و مهربانی ایشان را بیان می‌کند، گفت: در بخشی از کتاب در باب فراق صحبت می‌کند و می‌گوید «فراق بزرگ و کوچک نمی‌شناسد» وقتی از این جنبه به علامه نگاه می‌کنیم رفتار ایشان درس‌آموز است. 
میری به مطالب مطرح شده در صفحاتی از کتاب نیز اشاره کرد و گفت: در این بخش از اعتباریات، سیر و سلوک سخن گفته شده و اینکه علامه به راز خود و کشف آن دست یافته بود و عالم و هستی را رازی می‌دانست که انسان در کانون این راز قرار دارد و اگر این راز را شناخت، پیرامون خود را ساماندهی می‌کند و این مسئله یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های زندگی خودآگاهانه است که علامه آن را در زندگی خود داشته است.
وی ادامه داد: در افق نگاه علامه وطن مجموعه‌ای خاکی نبود، بلکه سرزمین «تولد» بود، بیشتر هم تولدهای دوم به بعد مد نظر است که بیش از آنکه در طبیعت روی دهد در ماورای طبیعت روی می‌دهد.
میری با اشاره به اینکه کتاب بحث‌های تاریخی بسیاری دارد و در برخی مواقع در خصوص افراد و رویدادهای رأی نهایی صادر کرده و جای اما و اگر نیز نگذاشته است، گفت: در مورد این موضوعات می‌توان سخن گفت که شاید در مجال دیگری بدان بپردازیم.
وی گفت: نکته جالب دیگر، بحث علامه و غرب است. این بحث یکی از مباحث کلیدی است که تا به امروز هم شاکله اجتماعی و سیاسی ما را درگیر کرده که آیا غرب نجس و ذاتش پلید است و به هیچ وجه نمی‌شود با غرب بد ذات پلید روبه‌رو شد؟ در اواخر کتاب می‌بینیم علامه به دلیل بیماری به غرب می‌رود و با غرب فیزیکی روبه‌ور می‌شود در حالی که قبلاً با اندیشه‌های متفکران غربی از جمله هانری کربن آشنا بود و وقتی وارد اروپا می‌شود می‌بیند که غرب آن‌گونه که ما فکر می‌کنیم نیست و در خود غرب نیز ممکن است تنوع و تکثر وجود داشته باشد. علامه بصیرت‌هایی را به ما می‌دهد، اینکه آنچه باران رحمت را به زمین می‌آورد رعایت حقوق الهی نیست، بلکه رعایت حقوق شهروندی است و افق دیگری را پیش روی متفکران و اندیشمندان می‌گذارد که شاید تصوراتی که از دیگری(غرب) داشتیم نیازمند بازنگری است. این مسئله نیز قابل تأمل است که فردی مثل علامه بگوید که ما در مورد غرب واقعی دچار سوء تفاهم شده‌ایم و نیازمند بازنگری در بنیان‌های فکری خودمان هستیم، چرا که در اواخر قرن 19 با یک استعمار بزرگ توسط غرب مواجه بودیم و در قرن بیستم فهم ما در باب غرب با ارجاع به بنیان‌های قرن 19 نیاز به تأمل دارد.

ایران پرسمان


محمد جوهرچی، پژوهشگر تاریخ علم در دوره اسلامی، سخنران دوم جلسه بود. او در نقد کتاب «همزاد تنهایی» گفت: وقتی از تاریخ علم و اندیشه سخن می‌گوییم یک وجه تاریخی و وجه دیگر اندیشه است. یکی از سطوح تاریخ علم بر مقوله تاریخ تمرکز دارد و محصول تأمل و بررسی آن می‌تواند خلق یک رمان انگیزشی باشد که دست‌مایه تأملات ادبی، شاهنامه‌ای از قهرمانان، پیشگامان و متقدمان باشد و مقدمه‌ای روایی برای تدریس و انگیزه بخشیدن برای دانشجویان و شاگران فراهم کند.
وی ادامه داد: این کتاب از این جهت پیشگام است و به نظر می‌رسد شایسته قدردانی باشد. کسانی که نویسنده این اثر را می‌شناسند، می‌دانند این اثر محصول خوشه‌چینی او از خوان معرفت بوده که طی سال‌ها با نشست‌ و برخاست با اساتید مختلف کسب شده است. نویسنده کتاب شمه‌ای از آنچه دیده‌اند را برای ما گفته‌اند، اما به این هم بسنده نکرده‌اند و مدتی است که روایت‌های دیگری غیر از آنچه قبلاً گفته‌اند مطرح می‌کنند و در کنار آنچه در مورد امام موسی صدر و صادق هدایت نوشتند، کتاب «همزاد تنهایی» سومین اثری است که با آن مواجه می‌شویم و گمان می‌رود که احتمالاً این روند را ادامه خواهند داد.
جوهرچی در ادامه گفت: کتاب، اگر نویسنده آن ویراستار مبرزی هم باشد، نیازمند ویراستار دیگری است که در شناسنامه کتاب این حضور را نمی‌بینیم؛ در متن کتاب نیز هر چند اشکالات نگارشی بسیار کم است اما اگر ویراستار مسلطی در کار، به یاری نویسنده می‌آمد شاید شیوه‌های دیگر نگارش را نیز پیشنهاد می‌کرد و می‌توانست پیشنهاد دهنده خوبی برای برخی از بخش‌های کتاب باشد.
وی یادآوری کرد: در صفحه 100 کتاب از قول علامه اشاره می‌شود که «این دست تنهاست»؛ گویی که مؤلف نیز این کتاب را دست تنها نوشته است. باید ناشر، حیطه فرهنگی، بضاعت فرهنگی و مالی اجازه دهند که ویراستار و مشاورانی به مجموعه اضافه شوند و تحلیل بازار صورت گیرد اما همه چیز گواهی می‌دهد که دست نویسنده کتاب تنها است و اشکالات تایپی نیز در کتاب وجود دارد.
این پژوهشگر تاریخ علم در دوره اسلامی اضافه کرد: گاهی در متن واقع‌گرای روایی، اغراق‌های شاعرانه و فضاهایی که به سمت سورئالیسم و رئالیسم جادویی می‌رود را شاهدیم که شاید مزیت کتاب باشد اما گاهی خواننده نمی‌داند با کدام یک از این متن‌ها مواجه است. صفحه آرایی و اندازه قلم نیز نیازمند بازنگری است. همچنین کتاب گاهی به لحاظ تاریخی به نظر می‌رسد دچار زمان پریشی می‌شود و برخی از تاریخ‌ها جابجا می‌شود که البته بخشی از موارد می‌تواند به واسطه اهمیت حوادث باشد که امیدواریم انضباط تاریخی در ویراست بعدی رعایت شود.
وی همچنین گفت: از برخی از جنبه‌های مرحوم علامه عبور و برخی از مباحث مطرح نشده است که به نظر می‌رسد نویسنده از آنچه از آن عبور کرده‌اند هدفی را دنبال می‌کرده است. 
جوهرچی در پایان گفت: نام 85 شخصیت (ایرانی و خراجی) در این کتاب ذکر شده که ضمن مواجه با بخشی از شخصیت علامه، با 79 شخصیت دیگر ایرانی نیز برخورد می‌کنیم، پس علامه چندان هم تنها نبوده و با این بزرگان پیوند داشت.

ایران پرسمان


محمد کریمی زنجانی اصل، پژوهشگر فلسفه و مدرس دانشگاه نیز در ادامه نشست گفت: نسبت من با علامه فارغ از تحقیقات سال‌های اخیر در فلسفه و تاریخ علم، مطالعات قرآنی‌ام است. من استاد نصرالله حکمت را در نوجوانی دیدم؛ در کتابخانه شخصی ایشان چشمم به قفسه‌ای افتاد که تفسیر المیزان به زبان عربی در آن بود، از نصرالله حکمت پرسیدم، شما در فلسفه تبحر دارید این کتاب چیست؟ او با شوق این کتاب را برای من تشریح کرد و من علاقه‌مند شدم کتاب المیزان را بخوانم. ترجمه فارسی المیزان را پیدا کردم و جلد اول آن را خواندم. این کتاب فهم دشوار دارد. این جلد به سنت قدما روش‌شناسی تفسیر صورت گرفته را توضیح می‌دهد؛ خواندن این کتاب آتشی در جان من زد که اگر بخواهیم قرآن را با قرآن بفهمیم چه باید کرد. 
وی ادامه داد: خواندن کتاب «همزاد تنهایی» برای من شورانگیز بود اما از جهتی نیز درد خفته‌ای را در من دوباره بیدار کرد. این روزها فراوان می‌شنویم که مراقب باشید که نسل جوان از سنت می‌بُرد. این مطلب حرف پربیراهی هم نیست. کافی است از میدان انقلاب تا میدان ولیعصر یک پنج‌شنبه قدم بزنید آن وقت نگاه جوان امروز را با سنت می‌فهمید.
در جلسه‌ای، دوست بزرگواری نوجوان خود را همراه آورده بود تا فرزندش در مورد فلسفه با یکی از اساتید صحبت کند. این نوجوان با مطالعه کتاب دنیای سوفی نوشته یوستین گردر با فلسفه آشنا شده بود. این اتفاق دردی در من بیدار کرد که مگر ما فلان کشور کوچک و بی‌مایه هستیم که نوجوان ما با خواندن کتابی غربی در مورد فلسفه با فلسفه آشنا شود. ما حداقل دو هزار سال سنت فلسفه به صورت پیوسته داشتیم اما اگر اکنون به نوجوان 15 ساله بگوییم: در این مرز و بوم چنین سنتی داشتیم، چنین انسان‌ها و فیلسوفان بزرگی بوده‌اند و اینگونه سخن گفته‌اند، چگونه، به چه زبان و شیوه‌ای باید این مطلب را بیان کنیم که این نوجوان جانش آلوده این سنت شود؟ این کاری است که ما نکرده‌ایم. بخشی از این «ما نکرده‌ایم» به این دلیل است که این سنت را نشناخته‌ایم و هنوز درگیر چاپ این هستیم که چه کسی چه کرده است؟
کریمی اضافه کرد: کتاب‌هایی مثل «چهار مقاله» در قرن پنج و شش نوشته شده است. این کتاب به شدت فرهنگی است و از راه روایت و داستان سعی می‌کند بخشی از جامعه را که بخش نوجو و نوآموز جامعه است را متوجه وجود ابن سینا، رازی و فردوسی کند؛ ما نوشتن چنین کتاب‌هایی را ادامه ندادیم و از این سنت بریده‌ایم.
وی در ادامه گفت: کتاب همزاد تنهایی برای من کتاب فرخنده‌ای است که بشارت می‌دهد این کار را آغاز کرده‌ایم و به سراغ این سنت و بزرگان سنتمان رفته‌ایم و با قلمی که نوجوان و جوان ما با آن ارتباط برقرارمی‌کند از بزرگان سخن گفته‌ایم.
کریمی خاطرنشان کرد: قلم فیضی(نویسنده کتاب) قلم شیرینی است و ایشان در چند زمینه قلم زده، کار تصحیح انجام داده، در مصاحبه‌ها و تألیفات توانمند بوده و اکنون در ادبیات داستانی تمام تجربه خود را به کار گرفته است. این کتاب را از این جهت فرخنده می‌بینم و ارج می‌نهم که جزو نخستین آثار روایی ما است و از مقولات پژوهشگرانه خارج می‌شود.
وی اضافه کرد: یک مسئله در مورد این کتاب من را آزار می‌دهد و آن اینکه در نهایت نفهمیدم مخاطب کتاب کیست. اگر این کتاب برای نوجوانان است، باید اطلاعاتی در مورد افرادی که در کتاب از آنها یاد شده نیز به شکل نوشته کوتاه آورده می‌شد تا این اسامی مانند اسامی قصه‌ها برای مخاطب نباشد. همچنین کتاب در دو جا غلط شاذ تاریخی دارد.
این پژهشگر فلسفه در ادامه گفت: کتاب برای من دو نکته بسیار خواندنی دارد. یکی؛ عنوان کتاب یعنی همزاد تنهایی است که مفهومی را مورد توجه قرار می‌دهد و آن «تنهایی متفکر» است. یکی از چیزهایی که اکنون در جامعه جهانی به صورت شو و نمایش اجرا می‌شود و رسانه‌های دیجیتال به آن دامن می‌زنند این است که انگار وظیفه متفکر این است که به دل جامعه بزند و در همه جا حضور داشته باشد و کار متفکر را با کار «شو من‌ها» جابه جا می‌کنند. اما در این کتاب نشان می‌دهد که تفکر، تنهایی به همراه دارد و گمان نکنیم که متفکر عزیز دردانه خواهد بود، حتی وقتی شاگردانش به قدرت برسند. این تنهایی نهایی ذاتی است. کسی که در عرصه تفکر قدم می‌گذارد، تنهایی ابدی را همراه خواهد داشت.
وی مسئله دوم را «دشواری وظیفه» دانست و گفت: قرار نیست نسل جدید ما از این کتاب بفهمد که علامه در مورد قرآن و مسائل فلسفی چه تفکری داشته و چه نوشته است؛ اما یک چیز مهم را برای همه بیان می‌کند و آن هم دشواری وظیفه است، یعنی وقتی شما از ژرفای جانتان به رسالتی قائل هستید، برای خودتان راهی را برمی‌گزینید که پر مخاطره است. این کتاب به نسل جوان ما می‌آموزد متفکر با دشواری وظیفه همراه است. وقتی راه تفکر را برگزیدید سوگ تنهایی همراه با شما می‌آید، در عین حال دشواری وظیفه نیز دارید که تا واپسین زمان زندگی رهایتان نمی‌کند.
کریمی تصریح کرد: این کتاب به من خواننده نشان می‌دهد که این دشواری وظیفه صرفاً پرداختن به راه و ماندن در راه نیست بلکه بخش مهمی از آن دشواری، پرداختن به مسئولیت‌های انسانی است و این چیزی است که در مورد بزرگانمان نادیده می‌انگاریم و این کتاب، زیبا به آن پرداخته است،‌ یعنی علامه همانقدر که به نگارش المیزان توجه دارد، نگران فرزندان و شاگردانش نیز است و او از کسانی است که این موضوع را به خوبی می‌تواند نشان دهد.
وی اضافه کرد: در انتهای کتاب، رنج از دست دادن انسانی که علامه او را دوست داشت بیان شده و از اینکه حافظ خوانی آن شخص موجب شده علامه کتاب «شرح حافظ» را بنویسد. اینکه وظیفه انسانی را در کنار وظیفه اخلاقی و معرفتی بنهیم و از درد رنج از دست دادن یار غار، گنج بیافرینیم ارزشمند است. از رنج، گنج آفریدن حلقه مفقوده اندیشه ما است.
کریمی در بخش پایانی سخنان خود گفت: این کتاب نوید بخش این بود که اگر روزگاری علامه طباطبایی نام‌آوری داشتیم و اگر این فرهنگ توانست چنین مردان و زنانی(همسر علامه) را بیافریند، پس هنوز این انرژی و ظرفیت را داریم که چنین مردان و زنانی را تربیت کنیم. 

ایران پرسمان


کریم فیضی؛ نویسنده کتاب «همزاد تنهایی» نیز در این نشست پس از شنیدن سخنان مطرح شده در خصوص این کتاب، ضمن تشکر از حضور خانواده مرحوم طباطبایی در این نشست، گفت: طبعاً اشکالاتی بر کار وارد است. این کتاب گام اول است؛ رمان در سرزمین ما فن شایع اما بسیار غریب است و نوشتن آن امر سهلی نیست.
وی افزود: نگارش‌های تحقیقی، پژوهشی و تحلیلی آسان‌تر است، چرا که مواد و مأخذ مشخصی دارد، اما رمان، به ویژه رمان شخصیت‌محور، مسائل خاص خود را دارد و نوشتن آن دشوار است.
نویسنده کتاب اضافه کرد: وقتی رمان آزاد یا تخیلی می‌نویسیم دست نویسنده باز است و از ابتدا جهانی را می‌سازد، شخصیت و واقعه خلق می‌کند اما در رمان شخصیت‌محور اینگونه نیست. برای نوشتن این کتاب به دنبال نظایر آن گشتم اما رمانی شخصیت‌محور و نمونه‌ای که از آن الهام بگیرم یا شبیه او کار کنم، ندیدم. خاطره، داستان و روایت‌های احساسی بود اما رمان شخصیت‌محور نبود. 
فیضی با اشاره به تفاوت رمان آزاد و شخصیت‌محور گفت: در رمان آزاد یا تخیلی، نویسنده، جهانی خلق می‌کند و شخصیت و واقعه می‌آفریند، اما در رمان شخصیت‌محور چنین نیست. در جستجوی نظایر این اثر، رمان مشابه یا نمونه‌ای برای الهام نیافتم؛ بیشتر خاطره، داستان و روایت‌های احساسی بود که شخصیت‌محور نبودند.
فیضی انگیزه دوم خود برای نوشتن کتاب «همزاد تنهایی» را مظلوم واقع شدن علامه طباطبایی عنوان کرد و گفت: علامه را بین علما مظلوم می‌دانم. ایشان ذاتاً با شرم بودند و این امر باعث شده به ایشان ظلم شود.(ظلم فرهنگی). ایشان سنگ بنا است؛ همین‌که حق پیشکسوتی ایشان ادا نشده یعنی در حقشان ظلم شده است. قبل از ایشان در طول تاریخ درس تفسیر نداریم و درس فلسفه نیز به این رونقی نبود. ایشان برای اینکه درس فلسفه در قم برگزار شود زحمات زیادی را متحمل شده است. در باب فقاهت، بزرگ‌ترین فقهای عصر خود را درک کرده است و کمترین توقعی که از چنین آدمی وجود دارد، مرجعیت است؛ اگر حق ایشان در دوران حیات ادا نشده باید اکنون ادا شود. باید مظلومیت ایشان را فریاد زد.
وی در خصوص ابهامات کتاب نیز گفت: جاهایی که حالت ابهام دارد در واقع به زعم خودم خروش و فریاد است؛ نکات مطرح شده را البته در ویراست‌های بعدی مراعات می‌کنم. همچنین رمان باید لایه داشته باشد، داستان است که لایه ندارد. رمان بدون لایه، خام است و در این کار لایه‌هایی وجود دارد که نمی‌دانم در خلق آنها موفق شده‌ام یا خیر اما براساس صحبت‌های مطرح شده احساس می‌کنم این لایه‌ها دیده شده که موجب خرسندی است. 

ایران پرسمان


نجمه‌سادات طباطبایی، دختر علامه طباطبایی نیز ضمن تشکر از تلاش صورت گرفته، گفت: علامه معمولاً نسبت به خانم‌ها توجه خاصی داشتند. در منزل ما دو پسر و دو دختر بودیم اما دخترها سلطنت می‌کردند. روزی حاج آقا نماز می‌خواندن و برادرم کاری کرد که من گریه کردم و ایشان در نماز حالت ناراحتی زیادی پیدا کردند. بسیار رحیم بودند و ناراحتی افراد را نمی‌توانستند تحمل کنند و بدنشان می‌لرزید. شبی که من عروس شدم مادرم همراه من آمدند وقتی بازگشتند دیدند که علامه گریه می‌کند از ایشان پرسیدند که چرا گریه می‌کنی که پدر پاسخ دادند: «آخر نجمه رفته». اگر در خیابان می‌دیدند که کسی گنجشک و پرنده کوچکی را گرفته و نخ به پایش بسته و می‌فروشد می‌خریدند و به خانه می‌آوردند و ما بزرگش می‌کردیم و بعد آزادش می‌کرد؛ اما در عین حال در بسیاری از موارد بسیار محکم بودند.

ایران پرسمان


بدرالسادات طباطبایی، دختر دوم علامه طباطبایی نیز ضمن تشکر از اینکه یاد بزرگان زنده نگه داشته می‌شود، گفت: مرحوم پدر شخصیت عجیبی داشتند، علی‌رغم کارهای علمی و مطالعاتی متعدد در عین حال انسان منعطفی بودند.(با هر کسی مانند خودش رفتار می‌کرد، با کودک مانند کودک و با بزرگترها نیز مثل خودشان)، منش ایشان در منزل بسیار اخلاقی و فوق انسانی بود و همواره راه را به ما نشان می‌دادند، ما را به خواندن شعر تشویق کرده و ساعت‌ها با ما مشاعره می‌کردند؛ از نظر اخلاقی مراقب بودند که بتوانیم انسان کاملی شویم؛ حتی یک بار صدای خشن و بلند از ایشان نشنیدیم. 
انتهای پیام


نظرات شما