دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴
اقتصاد روز

سرمقاله صبح نو/ بساط سیاسی «روحانی»

سرمقاله صبح نو/ بساط سیاسی «روحانی»
ایران پرسمان - صبح نو / «بساط سیاسی «روحانی»» عنوان یادداشت روز در روزنامه صبح نو به قلم جواد بخشی الموتی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: سخنان اخیر حسن روحانی درباره ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - صبح نو / «بساط سیاسی «روحانی»» عنوان یادداشت روز در روزنامه صبح نو به قلم جواد بخشی الموتی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
سخنان اخیر حسن روحانی درباره وضعیت «نه جنگ و نه صلح» یک‌بار دیگر نشان داد که بخشی از گفتمان سیاسی او همچنان بر این تصور استوار است که امنیت را می‌توان به تصمیم یک دولت تقلیل داد. نادیده گرفتن دیگر عناصر قدرت و همچنین معادلات متغیر حاکم بر مناسبات منطقه ای و جهانی نیز روی دیگر نگاه سطحی به فضای پیش و پس از جنگ 12 روزه است. این گزاره که «تکرار نشدن جنگ دست ماست»، بیش از آنکه تحلیل باشد، محصول همان منطق ساده‌سازی‌ای است که در سال‌های مذاکره با آمریکا نیز دیده شد؛ منطقی که عمداً پیچیدگی میدان، بازیگران ناهم‌سطح و تحولات منطقه‌ای را از قاب تحلیل حذف می‌کند تا نتیجه نهایی به سمت یک روایت مطلوب سوق یابد. همان کسی که مفهوم امنیتی سازی علیه تهران را در دهه 90 و تا امروز به روحانی حقنه کرده است و با لبخند، به دنبال بستن با کدخدا بود، حتی امروز و در شرایطی که میز مذاکره با آمریکا توسط ترامپ بمباران شده است نیز اراده ای برای دیدن واقعیت ندارد و همین نگاه در سخنرانی پرچالش رئیس دولت تدبیر و امید نیز موج می زند. تجربه سال‌های مورد اشاره روحانی بهترین شاهد است. ایران دقیقاً در دوره‌ای که مشغول مذاکره مستقیم و غیرمستقیم با آمریکا بود، با موجی از عملیات‌های خصمانه مواجه شد؛ از خرابکاری‌های صنعتی تا ترور دانشمندان و حملات نیابتی. اگر ادعای او مبنی بر اینکه «جنگ نشدن تابع رفتار ماست» درست بود، آن سال‌ها باید امن‌ترین مقطع امنیت ملی ایران به شمار می‌آمد. اما واقعیت نشان داد که واشنگتن بر مبنای محاسبات قدرت عمل می‌کند، نه بر اساس حسن‌نیت یا امتیازدهی یک‌سویه. همین شکاف میان ادعا و تجربه، امروز اعتبار تحلیلی سخنان روحانی را مخدوش می‌کند. بخش دیگری از سخنان او درباره نفوذ آمریکا و اسرائیل در محیط پیرامونی ایران است. این توصیف به‌خودی‌خود نادرست نیست، اما مسئله اساسی در جای دیگری است: چرا در سال‌هایی که روحانی مسئولیت مستقیم سیاست خارجی کشور را برعهده داشت، کمترین تمرکز راهبردی بر همسایگان وجود داشت؟ دولت او با اولویت‌دادن به مذاکرات دوردست و بی‌توجهی به عمق منطقه‌ای، فضای ارزشمندی را واگذار کرد؛ فضایی که به‌سرعت با حضور فعال رژیم صهیونیستی و شبکه‌های هم‌پیمان آمریکا پر شد. اکنون نقد همان وضعیتی که در دوره او شکل گرفت، بدون اشاره به نقش خودش، بیش از حد انتخابی و گزینشی به نظر می‌رسد. 
سخنان اخیر حسن روحانی درباره وضعیت «نه جنگ و نه صلح» یک‌بار دیگر نشان داد که بخشی از گفتمان سیاسی او همچنان بر این تصور استوار است که امنیت را می‌توان به تصمیم یک دولت تقلیل داد. نادیده گرفتن دیگر عناصر قدرت و همچنین معادلات متغیر حاکم بر مناسبات منطقه ای و جهانی نیز روی دیگر نگاه سطحی به فضای پیش و پس از جنگ 12 روزه است.
این گزاره که «تکرار نشدن جنگ دست ماست»، بیش از آنکه تحلیل باشد، محصول همان منطق ساده‌سازی‌ای است که در سال‌های مذاکره با آمریکا نیز دیده شد؛ منطقی که عمداً پیچیدگی میدان، بازیگران ناهم‌سطح و تحولات منطقه‌ای را از قاب تحلیل حذف می‌کند تا نتیجه نهایی به سمت یک روایت مطلوب سوق یابد. همان تفکری که مفهوم امنیتی سازی علیه تهران را در دهه 90 و تا امروز به روحانی قبولانده است و با لبخند، به دنبال بستن با کدخدا بود، حتی امروز و در شرایطی که میز مذاکره با آمریکا توسط ترامپ بمباران شده است نیز اراده ای برای دیدن واقعیت ندارد و همین نگاه در سخنرانی پرچالش رئیس دولت تدبیر و امید نیز موج می زند. تجربه سال‌های مورد اشاره روحانی بهترین شاهد است. ایران دقیقاً در دوره‌ای که مشغول مذاکره مستقیم و غیرمستقیم با آمریکا بود، با موجی از عملیات‌های خصمانه مواجه شد؛ از خرابکاری‌های صنعتی تا ترور دانشمندان و حملات نیابتی. اگر ادعای او مبنی بر اینکه «جنگ نشدن تابع رفتار ماست» درست بود، آن سال‌ها باید امن‌ترین مقطع امنیت ملی ایران به شمار می‌آمد. اما واقعیت نشان داد که واشنگتن بر مبنای محاسبات قدرت عمل می‌کند، نه بر اساس حسن‌نیت یا امتیازدهی یک‌سویه. همین شکاف میان ادعا و تجربه، امروز اعتبار تحلیلی سخنان روحانی را مخدوش می‌کند. بخش دیگری از سخنان او درباره نفوذ آمریکا و اسرائیل در محیط پیرامونی ایران است. این توصیف به‌خودی‌خود نادرست نیست، اما مسئله اساسی در جای دیگری است: چرا در سال‌هایی که روحانی مسئولیت مستقیم سیاست خارجی کشور را برعهده داشت، کمترین تمرکز راهبردی بر همسایگان وجود داشت؟
دولت او با اولویت‌دادن به مذاکرات دوردست و بی‌توجهی به عمق منطقه‌ای، فضای ارزشمندی را واگذار کرد؛ فضایی که به‌سرعت با حضور فعال رژیم صهیونیستی و شبکه‌های هم‌پیمان آمریکا پر شد. اکنون نقد همان وضعیتی که در دوره او شکل گرفت، بدون اشاره به نقش خودش، بیش از حد انتخابی و گزینشی به نظر می‌رسد. روایت دقیق، روایتی است که نسبت هر دولت با پیامدهای بعدی را آشکار کند، نه آنکه با حذف گذشته، تنها امروز را نشانه بگیرد.
بازار
در حوزه بازدارندگی نیز تناقض مشابهی دیده می‌شود. روحانی از ضرورت تقویت قدرت دفاعی، ارتقای فناوری‌های راهبردی و ایجاد اعتماد عمومی سخن می‌گوید. این بیان در سطح نظری قابل دفاع است؛ اما دقیقاً همان دوره‌ای که تحریم‌های تسلیحاتی لغو شد و فرصت نوسازی ساختار دفاعی فراهم بود، هیچ اقدام جدی از سوی دولت او صورت نگرفت.
نیروی هوایی کشور با کمبود مزمن مواجه بود، نیاز به تقویت سامانه‌های پدافندی روشن بود، و انتظار می‌رفت دولت از پنجره نادرِ ایجادشده برای ارتقای بازدارندگی استفاده کند. اما نتیجه، معطلی چندساله و غفلت از همین حوزه‌ای بود که امروز روحانی آن را مرکز بحث قرار داده است. بازدارندگی صرفاً یک مفهوم رسانه‌ای نیست؛ نیازمند تصمیم‌های زمان‌بندی‌شده و سرمایه‌گذاری واقعی است. و این دقیقاً همان چیزی است که در دوره او محقق نشد. عدم تصمیم جدی او برای خرید جنگنده هم مانند استدلال هایش برای عدم خرید واکسن کرونا، غیر قابل قبول است. همانطور که مقامات چینی پس از درخواست جدی و پیگیری شهید رئیسی با ارسال واکسن به ایران موافقت کردند و از تکرار پیک پنجم و وحشتناک و فوت بسیاری از ایرانیان جلوگیری کردند، قطعا روحانی هم می توانست از ظرفیت ها و منابعی که وجود داشت بهتر استفاده کند. مشکل اصلی سخنان اخیر روحانی در این است که با روایتی گسسته از زمان سخن می‌گوید. او امروز از مسائلی انتقاد می‌کند که بخشی از بنیان آن‌ها در دوره مدیریت خودش شکل گرفت. از بی‌توجهی به همسایگان تا غفلت در حوزه دفاعی، و از خوش‌بینی به مذاکرات تا ساده‌سازی الگوی تهدید. این شیوه روایت‌سازی، نه به فهم دقیق شرایط کمک می‌کند و نه به انسجام تحلیل امنیت ملی.
امنیت ایران ترکیبی از قدرت سخت، عمق منطقه‌ای، فناوری دفاعی و اجماع اجتماعی است. هرگونه تحلیل معتبر باید این عناصر را کنار هم بگذارد. سخنان اخیر روحانی، به‌جای آنکه چنین درکی بسازد، با حذف نقش خود او در دوره‌ای حساس، تصویری ناقص ارائه می‌دهد؛ تصویری که بیش از آنکه راهگشا باشد، گذشته را بازنویسی می‌کند تا حال را توضیح دهد. امنیت ملی تحمل چنین کجی در روایت را ندارد؛ فهم واقعیت نیازمند صراحتی است که در سخنان اخیر او هم غایب است. روحانی و دولتمردان تدبیر و امید امروز یک بساط سیاسی را شکل داده اند و به جای پاسخ به ترک فعل ها و خسارت هایی که به بار آورده اند، متوقع شده اند.


نظرات شما