ایران پرسمان - ایران /متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
تام اوکانر-سردبیر ارشد نیوزویک| با برگزاری پنج دور گفتوگو میان ایالات متحده و ایران برای دستیابی احتمالی به توافقی جدید در زمینه هستهای، یکی از مشوقهای کلیدی که از سوی تهران مطرح شده، چشمانداز گشایش ایران به روی سرمایهگذاریهای کلان است.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران که نماینده کشورش در میز مذاکرات است، بهطور مشخص اظهار کرده که «دهها میلیارد دلار قرارداد بالقوه» در بخش هستهای ایران در دسترس است. او این بخش را بازاری توصیف کرده که «بهقدری بزرگ است که میتواند صنعت هستهای بحرانزده ایالات متحده را احیا کند.»
این پیشنهاد در زمانی مطرح میشود که دولت ترامپ بهدنبال اجرای چیزی است که «رنسانس هستهای» خوانده میشود؛ تلاشی برای جانبخشی دوباره به انرژی هستهای آمریکا. تنها در روز جمعه گذشته، همزمان با ادامه گفتوگوها در رم، دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا مجموعهای از فرامین اجرایی را امضا کرد که هدف آنها تقویت توسعه داخلی انرژی هستهای بود.
با این حال، با توجه به تردیدهای موجود این پرسش همچنان باقی است: آیا شرکتهای آمریکایی واقعاً میتوانند وارد عرصه اقتصادی ایران شوند که سالها تحت تحریم بوده؟
فرانک رز که در دوره ریاست جمهوری جو بایدن معاون سازمان ملی امنیت هستهای ایالات متحده بوده، در گفتوگو با نیوزویک گفت: «پاسخ مثبت است.»
با این حال، او اذعان کرد که چنین گشایشی نیازمند رویکردی خلاقانه برای غلبه بر دههها بیاعتمادی عمیق و خصومت ریشهدار میان دو کشور خواهد بود.
توافق هستهای بزرگ
از قضا، ایالات متحده نقشی ایفا کرده که اغلب نادیده گرفته میشود: نقشی در بنیانگذاری برنامهای که بعدها به برنامه هستهای ایران تبدیل شد. چند ماه پس از کودتای سال 1953 که با حمایت سازمان سیا صورت گرفت و شاه طرفدار غرب را به قدرت بازگرداند، رئیس جمهوری وقت آمریکا، دوایت آیزنهاور زمینه را برای ابتکار «اتم برای صلح» فراهم کرد. این طرح بعدها منجر به آن شد که واشنگتن فناوری و آموزش هستهای در اختیار تهران قرار دهد.
تنها یک دوره کوتاه از گشایش در سال 2015 با برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) رخ داد؛ توافقی که در ازای محدودسازی فعالیتهای هستهای ایران، تخفیفهایی در تحریمها ارائه میداد. در پی آن، شرکتهایی مانند بوئینگ، جنرال الکتریک و Honeywell قراردادهایی را برای ارائه خدمات در ایران منعقد کردند، هرچند این فعالیتها به دلیل محدودیتهای باقیمانده و تردیدهای ناشی از مناقشات پیرامون توافق، در سطحی نسبتاً محدود
باقی ماندند.
تردیدها نسبت به پایدار ماندن این توافق زمانی به واقعیت پیوست که دونالد ترامپ در سال 2018 تصمیم گرفت از برجام خارج شود؛ اقدامی که بار دیگر ایران را از تجارت با ایالات متحده محروم کرد. رئیس جمهوری آمریکا تا امروز بهطور مکرر علیه برجام که در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما حاصل شده بود، موضع گرفته و تلاشهای جو بایدن برای احیای آن را مورد انتقاد قرار داده است.
اکنون، در میانه گفتوگوهای اخیر برای دستیابی احتمالی به توافقی جدید، همچنان این بحث در جریان است که توافقی بهتر که برای هر دو طرف قابل قبول باشد، چه شکل و ویژگیهایی میتواند داشته باشد.
یکی از پیشنهادهایی که مطرح شده، تشکیل یک کنسرسیوم منطقهای است؛ ابتکاری که به موجب آن ایران با دیگر کشورهای خاورمیانه، از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، در قالب یک گروه مشترک تأمین سوخت هستهای همکاری کند.
فرانک رز درباره پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم گفت: «فکر میکنم این یک راه خلاقانه برای انجام کار است.» او ادامه داد: «عربستان و امارات، که پیشتر یا با دیده تردید به برجام مینگریستند یا صراحتاً با آن مخالف بودند، اکنون «صراحتاً اعلام کردهاند که خواهان توافق هستند.» به گفته او، جایگزین اعلامشده ترامپ-یعنی اقدام نظامی-میتواند برای اقتصاد آنها و ثبات منطقه فاجعهبار باشد.
مشارکت شرکای عربی همچنین میتواند اعتماد شرکتهای آمریکایی را که به سرمایهگذاری در ایران میاندیشند، افزایش دهد. در عین حال، رز بر این باور است ترامپ در موقعیتی نیرومند در سیاست داخلی قرار دارد و نسبت به سلف خود (بایدن) اختیار بیشتری برای یافتن راهحلی برای مسأله هستهای ایران دارد. او گفت: «ترامپ توانایی انجام کارهایی را دارد که بایدن از نظر سیاسی در داخل آمریکا قادر به انجامشان نبود.»
غلبه بر موانع
حتی با وجود سلطه بیرقیب ترامپ بر سیاست محافظهکارانه آمریکا، عبور از چالشهایی که با تغییر در نگاه عمومی نسبت به تجارت با ایران همراه است، میتواند بسیار پرمخاطره باشد. از همینرو، شور و شوق در ایران همچنان محدود و محتاطانه باقی مانده است.
در کنار این موارد، موضوع اسرائیل نیز مطرح است، بازیگری که بهطور گسترده تنها دارنده توانمندی هستهای در منطقه است، هرچند بر مبنای سیاست رسمی «ابهام راهبردی» خود، این موضوع را نه تأیید میکند و نه تکذیب. در حالیکه تلاشها برای احیای توافق هستهای میان ایران و آمریکا در خود واشنگتن نیز با تردیدهایی مواجه بوده، اسرائیل شاید صریحترین و فعالترین مخالف این روند بوده است.
گری سیمور، مقام ارشد پیشین شورای امنیت ملی ایالات متحده در حوزه سیاستگذاری هستهای، نسبت به اینکه یک کنسرسیوم منطقهای بتواند بنبست مذاکرات را بشکند، ابراز تردید کرده است. سیمور به نیوزویک گفت: «مشکل کنسرسیوم سوخت هستهای، مکان آن است. ایرانیها میخواهند تأسیسات غنیسازی در خاک خودشان باشد و سعودیها هم میخواهند این تأسیسات در خاک آنها قرار بگیرد. بنابراین، فکر نمیکنم این طرح به جایی برسد.»
بازار ![]()
دوران جدید اتمی
با افزایش علاقه عربستان سعودی و کشورهای دیگر خاورمیانه همچون مصر و ترکیه به انرژی هستهای، تلاش دونالد ترامپ برای یافتن راهحلهای هستهای در داخل آمریکا یادآور عصری است که در آن ایالات متحده چشماندازی هستهای برای آینده ترسیم کرده بود.
همان کمپین «اتمها برای صلح» که در نهایت موجب شد ایران زیرساختها و دانش اولیه برای شکلگیری برنامه هستهای خود را به دست آورد، همچنین اولین موج جدی توسعه انرژی هستهای در آمریکا را رقم زد.
دهه 1990، تب هستهای در ایالات متحده شروع به فروکش کرد. در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، تلاشی کوتاه برای احیای صنعت هستهای صورت گرفت، اما فاجعه هستهای فوکوشیما در ژاپن در سال 2011-بدترین حادثه هستهای از زمان انفجار چرنوبیل در اتحاد جماهیر شوروی در سال 1986-امیدها برای بازگشت پرقدرت انرژی هستهای را کمرنگ کرد.
در حال حاضر، ایالات متحده همچنان بزرگترین تولیدکننده انرژی هستهای در جهان است، اما سهم انرژی هستهای در تولید برق این کشور تنها حدود 18 تا 20 درصد است؛ رقمی بهمراتب پایینتر از کشورهایی چون فرانسه، اسلواکی و اوکراین که انرژی هستهای در آنها بزرگترین منبع تأمین برق به شمار میرود.
جیمز هنسن، مدیر برنامه علوم اقلیمی، آگاهی و راهکارها در «مؤسسه زمین دانشگاه کلمبیا»، معتقد است که ایالات متحده در موقعیتی قرار دارد تا پیشگام عصر جدیدی از سرمایهگذاری جهانی در انرژی هستهای باشد.
در مورد کسانی که همچنان از رویکردی در سیاست خارجی آمریکا دفاع میکنند که بر تحریمهای بیپایان و افزایش تنشها استوار است، هنسن این راهبرد را ناکارآمد میداند. در عوض، او چشماندازی دیگر را پیشنهاد داد، مدلی که آن را به جان اف.کندی نسبت داد که یک سال پس از بحران موشکی کوبا و چند ماه پیش از ترورش، معاهده ممنوعیت آزمایشهای هستهای با اتحاد جماهیر شوروی را امضا کرد.
دونالد ترامپ که خواهرزاده کندی، «رابرت کندی جونیور» را به عنوان وزیر بهداشت و خدمات انسانی منصوب کرده، گاهی به سبب چالش با محافل پرنفوذ در واشنگتن با کندی مقایسه شده است.
هنسن با اشاره به کندی-که از نظر او یکی از معدود سیاستمدارانی بود که به حماقت رویکرد دیرپای دوحزبی در پرهیز از تعامل با دشمنان پی برد- معتقد است که ترامپ ممکن است با الهام از این الگو، آمادگی لازم برای دستیابی به توافقی تاریخی را داشته باشد، توافقی که به میراث او نیز خواهد افزود.
رسیدن به تفاهم
اما اینکه ترامپ در نهایت قادر به تأمین چنین توافقی باشد یا نه، احتمالاً بیش از هر چیز به این مسأله بستگی دارد که آیا دولت او حاضر به پذیرش سطحی از غنیسازی در ایران خواهد بود یا خیر. موضوعی که مقامات ایرانی بارها هرگونه پیشنهاد برای توقف کامل آن را رد کردهاند.
در حالی که ترامپ و تیم او بهتدریج سیگنالهایی در راستای ممنوعیت کلی غنیسازی در ایران فرستادهاند، پیشرفت مداوم در مذاکرات نشان میدهد که دو طرف هنوز در تلاشاند راههایی برای پر کردن این شکاف بیابند.
جفری لوئیس، مدیر پروژه عدم اشاعه در شرق آسیا در «مؤسسه مطالعات بینالمللی میدلبری»، در گفتوگو با نیوزویک گفت: «فکر نمیکنم ایران از غنیسازی صرفنظر کند، اما امکان دارد نوعی سازش حاصل شود.»
لوئیس تأکید کرد که توافقی موفق همچنان بهترین مسیر برای تأمین منافع هر دو کشور است: «در پایان روز، بهترین راه، رفع تحریمها در ازای تضمینهای قویتر برای ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران است.»