پنجشنبه ۱۲ تير ۱۴۰۴
تحلیل روز

فارسی، زبان مقاومت و ظرفیت تمدنی ایران است

فارسی، زبان مقاومت و ظرفیت تمدنی ایران است
ایران پرسمان - ایران /متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست الهام یوسفی| زبان فارسی، جزئی جدایی‌ناپذیر، یا به عبارتی دقیق‌تر، رکنی اصلی و ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - ایران /متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
الهام یوسفی| زبان فارسی، جزئی جدایی‌ناپذیر، یا به عبارتی دقیق‌تر، رکنی اصلی و اصیل در تمدن ایرانی است. زبان فارسی به‌مثابه منظومه‌ای منسجم، تنوع‌ها و گوناگونی‌های تمدنی ایران را حفظ کرده و همه آنها را بر بستر خود حمل کرده است. درباره اهمیت زبان فارسی، هم در تمدن ایرانی و هم در سلطه‌ناپذیری این چهارچوب تمدنی، با احسان هوشمند، جامعه‌شناس و پژوهشگر ایران‌شناسی گفت‌و‌گو کرده‌ایم.
به عنوان اولین سؤال، زبان فارسی چگونه زبانی است و اهمیت آن در چیست؟
در سرزمین کهنی چون ایران، زبان همواره چیزی بیش از یک ابزار ارتباطی صرف بوده است. زبان فارسی نه‌تنها میراثی زبانی، بلکه میراثی تمدنی است؛ ستون فقراتی که فرهنگ، دین، دانش، اخلاق، هنر و مقاومت ایرانیان بر آن استوار بوده است.
در سال های اخیر برخی مدعی شده اند که زبان فارسی به اجبار و خواست حکومت ها زنده مانده است؟
ببینید! براساس همه شواهد تاریخی و واقعیت‌های عینی، زبان فارسی در سیر تاریخ، نه از طریق اجبار سیاسی یا نظامی، بلکه با گسترش طبیعی خود به نماد هویت مشترک مردمان سرزمین ایران بدل شده و نقش بی‌بدیلی در تداوم تاریخی و فرهنگی این ملت ایفا کرده است. به همین علت زبان فارسی هرگز محدود به یک قوم، ناحیه یا طبقه خاصی نبوده است. در دوره‌های مختلف، از شرق ایران تا غرب آن، از آذربایجان تا سیستان، از کردستان تا خوزستان، مردمانی با زبان‌ها، گویش‌ها و فرهنگ‌های متنوع، فارسی را چون زبانی فراگیر، متحدکننده و تمدن‌ساز برگزیده‌اند. شعرای بزرگ آذری‌زبان مانند «قطران تبریزی» یا «شهریار»، اندیشمندان کُرد، نویسندگان خراسانی، دانشمندان بلخی و بخارایی، همه و همه آثار خود را به فارسی نوشته‌اند. در مناطق جنوبی ایران، در میان اقوام بلوچ، عرب، ترکمن و لر نیز، زبان فارسی همواره حضوری جدی داشته است. این همه نشان می‌دهد که زبان فارسی نه با زور دولت، بلکه با میل مردمی، با انگیزه فرهنگی و با کارکرد تمدنی‌اش به زبان ملی و فرهنگی ایران بدل شد.
زبان فارسی بیش از همه در ادبیات تجلی یافته است. اما این زبان، فقط جنبه زیبایی‌شناسی و ادبی دارد یا حامل مقوله‌های دیگری هم هست؟
فارسی تنها زبان شعر و ادبیات نیست، بلکه در دوره‌های درخشان تاریخ ایران، به زبان علم، فلسفه، دین، تفسیر، عرفان و حتی پزشکی بدل شد. دانشنامه‌های پزشکی و فلسفی، رسائل کلامی و عرفانی، ترجمه‌های متون دینی و علوم تجربی، همه و همه در قالب زبان فارسی به نگارش درآمدند. برای نمونه، امام محمد غزالی تصریح می‌کند کتابی را به فارسی نوشته تا عوام مردم نیز بهره‌مند شوند؛ که گواهی‌ست بر مردمی بودن زبان و تمایل عالمان برای انتقال دانش به توده‌ها از طریق زبانی قابل فهم و رایج. در واقع، زبان فارسی از دوره سامانیان به این سو، به‌تدریج جایگاه خود را به عنوان زبان عمومی علم و دین در حوزه تمدن ایرانی تثبیت کرد. حتی در دربارهای غیرفارسی‌زبان، فارسی زبان رسمی و اداری بود؛ چون زبانی بود که خرد و فرهنگ را با خود حمل می‌کرد.
و در نسبت با ملت ایران اگر بررسی کنیم، این زبان چه جایگاهی دارد؟
زبان فارسی، حافظ حافظه تاریخی و جغرافیایی ملت ایران است. نام‌هایی مانند البرز، دماوند، زابل، بلخ، ری و واژگان اسطوره‌ای چون رستم، سهراب، سیاوش، فریدون، کاوه آهنگر، همه در قالب زبان فارسی به نسل‌های بعدی منتقل شده‌اند. در واقع، جغرافیای فرهنگی و افسانه‌ای ایران، با تار و پود زبان فارسی در هم تنیده شده است. حتی در منابع عربی، کوه دماوند به صورت «دنباوند» ذکر شده، اما زبان فارسی آن را با همان بار اسطوره‌ای‌اش حفظ کرده است؛ به‌عنوان نماد پایداری، مقاومت و سرزمین مادری.
بازار
شما مهم‌ترین کارکرد زبان فارسی را چه می‌دانید؟
یکی از مهم‌ترین کارکردهای زبان فارسی، نقش آن در مقاومت فرهنگی ایرانیان بوده است. هرگاه ایران در معرض تهدید، تحقیر یا تهاجم قرار گرفته، زبان فارسی به سنگر فرهنگی ملت تبدیل شده است. به گونه‌ای که در برابر تهاجم مغولان، شاهنامه فردوسی چون پرچم ایرانیت بر افراشته شد؛ در برابر استعمار فکری، آثار سعدی، حافظ، عطار و مولانا روح انسانی ایرانی را زنده نگه داشتند یا در عصر مشروطه، روزنامه‌نگاران و متفکران ایرانی، با زبان فارسی عدالت، آزادی و وطن‌دوستی را فریاد زدند. همچنین در انقلاب اسلامی، فارسی زبان بیان مفاهیم مقاومت، عدالت، هویت دینی ملی و بیداری اسلامی شد. ما می‌بینیم در تمام این برهه‌ها، فارسی نه‌فقط زبان ادبیات، بلکه زبان بیان آمال، دردها، شکست‌ها و پیروزی‌ها بوده است. زبانی که حماسه‌سرایی در دل آن شکل می‌گیرد، از دل مردم برمی‌خیزد و به بازسازی امید ملی کمک می‌کند.
اما همه آن چیزی که شما برشمردید، مربوط به گذشته است، گذشته نزدیک یا دور. امروز هم می‌توان چنین ظرفیت یا جایگاهی برای زبان فارسی قائل بود؟
درست است که زبان فارسی در تاریخ نقش اساسی در شکل‌گیری فرهنگ و تمدن ایرانی ایفا کرده است، اما کارکرد آن محدود به گذشته نیست. امروز نیز در دوران دیجیتال، زبان فارسی یکی از 20 زبان پرکاربرد در اینترنت است و میلیون‌ها نفر در ایران، افغانستان، تاجیکستان و جوامع مهاجر ایرانی با این زبان به تولید محتوا، آموزش، پژوهش و ارتباط مشغول‌اند. در عین حال، فارسی باید برای بقا و رشد در دوران معاصر، به ابزارهای فناورانه، به‌روزرسانی واژگان، تولید محتوای نوین و گسترش آموزش مجهز شود. حفظ زبان فارسی در دوره جهانی‌سازی، نه از سر تعصب، بلکه از سر ضرورت فرهنگی و هویتی برای یک ملت است. بنابراین زبان فارسی امروز نه فقط زبان گفت‌وگو میان ایرانیان، بلکه زبان گفت‌وگوی میان نسل‌ها، فرهنگ‌ها، قومیت‌ها و ادیان گوناگون در گستره ایران فرهنگی است. این زبان، از دل فرهنگ برخاسته، با وجدان جمعی مردم پیوند خورده و نقش مهمی در شکل‌گیری حافظه تاریخی ایرانیان ایفا کرده است. حفظ و تقویت زبان فارسی، حفظ ایران است. نه ایرانی سیاسی به معنای مرزهای فعلی، بلکه ایرانی تمدنی، آن‌گونه که در طی قرون متمادی در ذهن و دل مردم نقش بسته است. زبان فارسی، اگر بدرستی پاس داشته شود، نه‌تنها گذشته‌ای پرافتخار را حفظ می‌کند، بلکه پلی به سوی آینده‌ای شکوفاتر خواهد بود.


نظرات شما