دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴
سیاست روز

فارن افرز مطرح کرد: بازتولید قدرت در قفقاز

فارن افرز مطرح کرد: بازتولید قدرت در قفقاز
ایران پرسمان - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست جفری منکوف-فارن افرز| جنگ تمام‌عیار روسیه علیه اوکراین بخشی از یک کارزار ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
جفری منکوف-فارن افرز| جنگ تمام‌عیار روسیه علیه اوکراین بخشی از یک کارزار گسترده‌تر برای بازسازی حوزه نفوذ در اوراسیای پساشوروی است. حمله سال 2022 روسیه، بسیاری از همسایگان این بازیگر در اروپای شرقی، قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی را شوکه کرد و بر ترس‌شان مبنی بر اینکه کرملین همچنان تهدیدی بالقوه برای حاکمیت و تمامیت ارضی کشورهای‌شان است، مهر تایید زد. با این حال از آنجا که جنگ در اوکراین به ‌شدت منابع نظامی، اقتصادی و توجه روسیه را به خود معطوف کرده، فرصتی برای کشورهای حوزه قفقاز و اوراسیا فراهم شده است. این گروه از بازیگران با بهره‌برداری از حواس‌پرتی مسکو و توجه این بازیگر به شرق اروپا، همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه خود را تقویت، شراکت‌های خود با بازیگران خارج از منطقه را گسترش داده‌اند و همزمان برخی از پیوندهایی را که آنها را به قدرت سلطه‌گر سابق گره زده بود، تضعیف کرده‌اند.
بازار
فرصت‌سازی از جنگ اوکراین
اگر چه بسیاری از کشورهای مستقر در اوراسیای مرکزی با توسل به رویکردی محتاطانه حمله روسیه به اوکراین را نقد کردند، اما در عمل در حال تثبیت واقعیت‌هایی در میدان هستند تا به این طریق حاکمیت و استقلال‌شان را تقویت می‌کند؛ امری که از دهه 1990 از اهداف کلیدی سیاست ایالات‌متحده در این منطقه بوده است. نیاز فزاینده ارتش روسیه به تسلیحات باعث شده مسکو نتواند به تعهدات صادراتی خود عمل کند؛ در نتیجه، کشورهایی مانند ارمنستان به تامین‌کنندگان جدیدی در اروپا و هند روی آورده‌اند و دیگر کشورهای منطقه نیز برای خرید تسلیحات به ترکیه و حتی چین متوسل شده‌اند. همچنین با عقب‌نشینی روسیه از پایگاه‌های نظامی‌اش در قفقاز و آسیای مرکزی و انتقال نیرو و تجهیزات به جبهه اوکراین، کشورهای این مناطق در حال حل‌ و فصل منازعاتی هستند که روسیه برای منافع خود از آنها بهره‌برداری می‌کرد. افزایش همکاری در سراسر منطقه، فرصت‌های جدیدی برای ارتقای اتصال تجاری و ایجاد مسیرهای جایگزین به ‌جای عبور از خاک روسیه فراهم کرده است. این کاهش وابستگی که پیش‌تر ویژگی اصلی رابطه کشورهای منطقه با هژمون سابق‌شان بود، به آنها امکان داده تا با روسیه (و سایر قدرت‌ها) از موضعی قوی‌تر و برابرتر تعامل کنند. با این حال، اگر تاریخ راهنمایی برای آینده باشد، مسکو ممکن است برای حفظ سلطه منطقه‌ای خود به اهرم‌هایی افراطی‌تر متوسل شود. در سال 2014، پیش از حمله تمام‌عیار به اوکراین، روسیه شبه‌جزیره کریمه را ضمیمه و در منطقه دونباس مداخله نظامی کرد؛ پیش‌تر نیز این کشور در سال 2008 به گرجستان حمله کرده بود. امروز، کرملین نه تنها نسبت به اوکراین، بلکه نسبت به بسیاری دیگر از کشورهای منطقه دیدگاهی مالکانه دارد. اوکراین و بلاروس همچنان در صدر اولویت‌های مسکو قرار دارند، اما کرملین خواهان نوعی سیادت سیاسی بر ارمنستان، جمهوری آذربایجان، گرجستان، قزاقستان و مولداوی نیز هست و نسبت به سایر کشورهای آسیای مرکزی نیز نگاهی پسا‌امپراتوری و اقماری دارد.
سودای امپراتوری از دست رفته؟
«سیاست خارجی روسیه» در سال 2023 -‌که به عنوان سند راهبردی، جهت‌گیری‌ها و اولویت‌های سیاست خارجی کرملین را تعیین می‌کند- بار دیگر اصطلاح «خارج نزدیک» (‌در ادبیات سیاسی و روابط بین‌الملل، به ویژه در روسیه، برای اشاره به کشورهای مستقل همسود (CIS) و کشورهای جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی سابق به کار می‌رود. این اصطلاح معمولا برای توصیف مناطقی که از نظر تاریخی و فرهنگی با روسیه مرتبط هستند و در حوزه نفوذ و منافع روسیه قرار دارند، استفاده می‌شود) را برای توصیف این کشورها احیا کرد. این سند با استناد به «سنت‌های دیرینه هم‌دولتی، وابستگی عمیق متقابل، زبان مشترک و نزدیکی فرهنگی» هرگونه تلاش برای حفظ این کشورها در حوزه نفوذ مسکو را توجیه می‌کند. با فروکش‌ کردن درگیری‌ها در اوکراین، به‌احتمال زیاد کرملین تلاش‌های خود را برای وادار ساختن دیگر همسایگان جهت پیوستن به نهادهای چندجانبه تحت حمایت روسیه، تقویت روابط اقتصادی، پذیرش قوانین هم‌سو با سبک حکمرانی روسیه (به‌ویژه قوانین محدودکننده جامعه مدنی) و پذیرفتن حضور پررنگ‌تر نظامی و اطلاعاتی روسیه در سرزمین‌شان را شدت خواهد بخشید. هرچند کشورهای اوراسیا روز به ‌روز بیشتر به‌هم پیوسته و هم‌صدا شده‌اند و حتی گام‌هایی به سوی صلح برداشته‌اند، اما این مسیر باید تداوم یابد تا بتوان در برابر تلاش‌های احتمالی آینده روسیه برای بازگرداندن سلطه خود مقاومت کرد، به همین دلیل، ایالات‌متحده، به ‌همراه اتحادیه اروپا و کشورهایی مانند هند، اسراییل، ژاپن، کره‌جنوبی، ترکیه و بریتانیا، باید سرمایه‌گذاری‌های تازه‌ای در حوزه زیرساخت‌های فرامرزی، زنجیره‌های تامین، دفاعی و تعاملات دیپلماتیک پایدار انجام بدهند تا ثبات منطقه‌ای تقویت شود. کشورهای این منطقه همچنان به ‌دنبال راه‌هایی برای کاهش وابستگی تاریخی خود به مسکو خواهند بود اما واشنگتن و شرکایش باید به آنها کمک کنند تا کفه ترازو را به نفع خود سنگین‌تر کنند.
خلأ قدرت
چرخش تمرکز و منابع روسیه به سمت جنگ اوکراین، در ابتدا خلأیی در قفقاز و آسیای مرکزی ایجاد کرد که به تشدید بی‌ثباتی و درگیری منجر شد. در پاییز 2022، تنش‌های مرزی میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان و نیز میان قرقیزستان و تاجیکستان به‌ شدت بالا گرفت. هرچند در گذشته روسیه نقش اصلی در مهار این درگیری‌ها ایفا کرد، در آن زمان به‌ دلیل انتقال نیروهایش از قفقاز و آسیای مرکزی برای تقویت جبهه‌های جنگ در اوکراین، توان مداخله نداشت. ناتوانی مسکو در مداخله موثر، در ابتدا باعث شد درگیری‌های طولانی‌مدت مرزی میان قرقیزستان و تاجیکستان در دره فرغانه تشدید شود. این درگیری‌ها پیش از آنکه فروکش کند، بیش از 100 کشته -‌از‌جمله حداقل 37 غیرنظامی‌- و بیش از 10 هزار آواره برجای گذاشت. با این حال، غیبت روسیه در ادامه مفید واقع شد؛ رهبران دو کشور تصمیم گرفتند بدون حضور کرملین پشت میز مذاکره بنشینند. اوایل سال 2025، قرقیزستان و تاجیکستان به توافقی برای حل ‌و فصل مناقشات مرزی خود در دره فرغانه دست یافتند. این توافق زمینه را برای برگزاری نخستین نشست مشترک رهبران قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان فراهم کرد تا نمایندگان این گروه از بازیگران در مارس 2025 در شهر خجند تاجیکستان دور هم جمع شده و درباره ارتقای همکاری در قلمرویی مشترک رایزنی داشته باشند. وضعیت در قفقاز جنوبی، انفجاری‌تر و پرتنش‌تر از مرز قرقیزستان‌-‌تاجیکستان بود. پس از حمله تمام‌عیار روسیه به اوکراین، مسکو بخشی از نیروهای حافظ صلح خود را که طبق آتش‌بس سال 2020 میان ارمنستان و آذربایجان در ارمنستان مستقر کرده بود، خارج کرد و درخواست‌های مکرر ایروان برای کمک نظامی را -‌با وجود عضویت مشترک در پیمان امنیت جمعی (CSTO) که ظاهرا متعهد به دفاع از اعضایش است‌- رد کرد. جمهوری آذربایجان که اطمینان داشت روسیه مداخله نخواهد کرد، در بهار 2023 به مناطق باقی‌مانده تحت کنترل ارمنستان در قره‌باغ حمله کرد. در جریان این حمله، نیروهای جمهوری آذربایجان حتی به نیروهای حافظ صلح روسی شلیک کردند. باکو در‌نهایت توانست قره‌باغ را به ‌طور کامل بازپس‌ بگیرد و دولت جدایی‌طلب ارمنی را منحل کند. تقریبا تمام ساکنان ارمنی‌تبار منطقه مجبور به فرار شدند.
سقوط قره‌باغ، لرزه ژئوپلیتیکی
سقوط قره‌باغ کوهستانی، ژئوپلیتیک منطقه را به ‌شدت دگرگون کرد. با خروج آخرین نیروهای حافظ صلح روسیه، باکو و ایروان روند دشوار صلح را آغاز کردند. مذاکره‌کنندگان ارمنستان و جمهوری آذربایجان تاکنون چندین‌بار دیدار کرده‌اند و در ماه مارس اعلام کردند که درباره متن معاهده صلحی به توافق رسیده‌اند که روابط دو کشور را عادی‌سازی کرده و دعاوی ارضی را حل ‌و فصل می‌کند. این معاهده همچنین خروج کامل نیروهای حافظ صلح خارجی را رسمی خواهد کرد و مانعی در برابر استقرار مجدد نیروهای روسی در آینده خواهد بود. اگر چه این توافق هنوز به امضا نرسیده و احتمال شکست آن وجود دارد، اما پیشرفت‌های به دست ‌آمده تاکنون امیدوارکننده است. گفت‌وگوهای میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان و همچنین میان قرقیزستان و تاجیکستان، همگی بدون میانجیگری مسکو پیش رفته‌اند. راهبرد کرملین برای حفظ نفوذ منطقه‌ای‌اش همواره بر مدیریت درگیری‌ها میان همسایگان کوچک‌تر خود استوار بوده تا وابستگی آنها را حفظ کند؛ در همین زمینه طنزی قدیمی می‌گوید در منازعه میان ارمنستان و آذربایجان، تنها طرفی که روسیه از آن حمایت می‌کرد خود درگیری بود. اما در غیاب مسکو، گشایش‌های دیپلماتیک ممکن شده‌اند.‌کشورهای اوراسیای پساشوروی اکنون توان بیشتری برای تعیین سرنوشت خود دارند، مسیر همکاری را برگزیده‌اند و نشان داده‌اند که قادر به حل اختلافات‌شان بدون دخالت قدرت‌های خارجی هستند.
مانور در حیاط خلوت روسیه
جنگ اوکراین همچنین فضایی برای ورود سایر کشورها به حوزه نفوذ سنتی روسیه ایجاد کرده است. اگر چه بیشتر این کشورها روابط نسبتا خوبی با روسیه دارند و مدعی نیستند که در پی توازن‌سازی علیه مسکو هستند، اما واقعیت این است که پیوند روزافزون اوراسیای مرکزی با جهان خارج، استقلال کشورهای کوچک‌تر را در برابر سلطه روسیه تقویت کرده است. برای نمونه، ارمنستان تلاش کرده تا وابستگی خود به تسلیحات روسی را پایان بدهد و از فرانسه و هند سامانه‌های جدیدی خریداری کرده است (انتخاب هند تا حدی برای مقابله با حمایت پاکستان از جمهوری آذربایجان صورت گرفته است). ایروان تنها در سال‌های 2022 تا 2023 حدود 1.5 میلیارد دلار تسلیحات از هند خریداری کرده است. عربستان‌سعودی و امارات متحده عربی نیز در حوزه انرژی سبز و کشاورزی در جمهوری آذربایجان سرمایه‌گذاری کرده‌اند و یک شرکت اماراتی در ژانویه به شکلی بی‌سابقه و تاریخی در بخش املاک گرجستان سرمایه‌گذاری کرده است. اتحادیه اروپا نیز در سال 2022 نخستین راهبرد خود برای آسیای مرکزی را تصویب کرد و اکنون به بزرگ‌ترین منبع سرمایه‌گذاری خارجی در این منطقه تبدیل شده است.
میدان‌داری چین!
چین اکنون برجسته‌ترین بازیگر غیرروسی و فعال به‌ویژه در آسیای مرکزی است. تجارت چین با 5 کشور آسیای مرکزی از 89.4 میلیارد دلار در سال 2023 به 94.8 میلیارد دلار در سال 2024 افزایش یافته است؛ بیش از دو برابر حجم تجارت این کشورها با روسیه. چین همچنین پیش‌برنده سرمایه‌گذاری‌ها در پروژه‌های زیرساختی کلیدی است، ازجمله خطوط لوله گاز از ترکمنستان به سوی سایر کشورهای منطقه و راه‌آهنی از شهر کاشغر در استان سین‌کیانگ چین تا اندیجان در ازبکستان. سال گذشته، کنسرسیومی چینی‌-سنگاپوری برنده مناقصه ساخت بندر کانتینری آب ‌عمیق جدید در آناکلیا گرجستان شد؛ آن‌هم پس از آنکه تفلیس قرارداد پیشین با کنسرسیومی امریکایی‌-گرجی را لغو کرد. حال آسیای مرکزی به سرعت به بازار مهمی برای خودروسازان چینی تبدیل شده، به‌ویژه برای تولیدکنندگان خودروهای برقی. در کنار حضور و نقش‌آفرینی اقتصادی روزافزون چین، این کشور به ‌آرامی در حال گسترش حضور امنیتی خود نیز هست. روابط امنیتی این کشور بیش از همه با تاجیکستان برجسته شده؛ جایی که پکن نیروهایی از نیروهای مسلح خلق چین -‌نیروی شبه‌نظامی اصلی این کشور‌- را در امتداد مرز با افغانستان مستقر کرده است. چین همچنین به تاجیکستان تسلیحات و تجهیزات نظامی می‌فروشد و در تمرینات و رزمایش‌های مشترک با نیروهای محلی شرکت دارد. سایر کشورهای آسیای مرکزی نیز توافق‌هایی برای خرید سامانه‌های پدافند هوایی چینی امضا کرده‌اند. بنا بر گفته مقام‌های دفاعی در تاشکند، ازبکستان نیز به زودی توافق خرید جنگنده‌های تولید مشترک چین و پاکستان را نهایی خواهد کرد.
نفوذ چین و هراس امریکا
گسترش حضور و دامنه نفوذ چین در جغرفیای اوراسیا ممکن است نگرانی‌های واشنگتن را برانگیزد؛ نگرانی از این واقعیت که در صورت تداوم این شرایط جای نفوذ روسیه با نفوذ چین عوض خواهد شد. با این حال، حضور پکن به کشور‌های منطقه کمک می‌کند تا در برابر تهدید فوری‌تری به نام روسیه تجدیدنظرطلب، محافظت شوند. به عنوان مثال، بندر آناکلیا می‌تواند نه‌تنها تجارت گرجستان با چین، بلکه تعاملات تجاری با سایر شرکای بین‌المللی را نیز به ‌طور چشمگیری تقویت کرده و وابستگی اقتصادی این کشور به روسیه را کاهش بدهد. افزون بر این چین -‌با وجود روابط نزدیکش با مسکو- به ‌روشنی اعلام کرده که با اقداماتی از‌سوی روسیه که منافع اقتصادی‌اش را به خطر می‌اندازند، ازجمله تهدید به حاکمیت و تمامیت ارضی شرکای تجاری‌اش مخالف است.
پروژه آنکارا برای اوراسیا
قدرت منطقه‌ای دیگر، ترکیه است که عضو ناتو هست. به ‌دنبال تلاش‌های آنکارا، سازمان کشورهای ترک‌زبان -‌که در ابتدا با هدف تقویت پیوندهای فرهنگی میان ترکیه، جمهوری آذربایجان و کشورهای ترک‌زبان آسیای مرکزی تشکیل شده بود‌- اکنون به‌ طور فزاینده‌ای در جهت همکاری‌های انرژی فرامنطقه‌ای، به‌ویژه در حوزه انرژی فراتر از دریای خزر، خیز برداشته و هم‌صدا شده‌اند. این تلاش‌ها شامل تعریف پروژه‌هایی بالقوه برای صادرات گاز طبیعی ترکمنستان به اروپا و سرمایه‌گذاری مشترک در ظرفیت‌های جدید تولید گاز در دو سوی دریای خزر است. حمایت ترکیه از مدرن‌سازی ارتش جمهوری آذربایجان نقشی کلیدی در پیروزی‌های این کشور بر ارمنستان -که به ‌طور اسمی تحت حمایت روسیه قرار داشت‌- در سال‌های 2020 و 2023 ایفا کرد. چنین پیروزی‌های قاطعی توجه گسترده‌ای در سراسر منطقه برانگیخت. آنها نشان دادند که یک ارتش با ساختار شوروی سابق می‌تواند بر پایه الگوهای غربی بازسازی شود و در ادامه پیروز میدان نبرد باشد. با حمایت ترکیه، سایر کشورهای منطقه نیز ممکن است بتوانند تغییرات نهادی و فرهنگی در ارتش‌های خود ایجاد کرده و به سوی الگوهای ناتویی حرکت کنند.
میدان برای بازی قدرت شرکای جدید!
پیروزی جمهوری آذربایجان موجب شده تا بسیاری از کشورها به تسلیحات ترکیه علاقه‌مند شده و برای تعریف توافق‌هایی با آنکارا تمایل‌شان افزایش یابد. همه کشورهای آسیای مرکزی -‌به جز تاجیکستان‌- اکنون پهپادهای ساخت ترکیه را خریداری کرده‌اند. در پاییز گذشته، شرکت تولیدکننده پهپادهای ترکیه‌ای «بایکار» توافقنامه‌ای برای راه‌اندازی خط تولید در قزاقستان امضا کرد. ترکیه همچنین به ‌دنبال گسترش اشکال دیگر همکاری امنیتی با این کشورها است؛ ازجمله آموزش نظامی، ارائه مشاوره، رزمایش‌های مشترک و آموزش حرفه‌ای نیروهای نظامی. حتی در ارمنستان -‌که روابط تاریخی پر‌تنشی با ترکیه دارد‌- برخی مقام‌های ارشد پس از امضای توافق صلح با جمهوری آذربایجان، به همکاری دفاعی با آنکارا می‌اندیشند. توافق صلح میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان، در صورت تحقق می‌تواند با عادی‌سازی روابط، بازگشایی مرز طولانی‌مدت بسته‌ شده ترکیه و ارمنستان و آزادسازی مسیر برای سرمایه‌گذاری گسترده‌تر ترکیه، نفوذ آنکارا در قفقاز جنوبی را به ‌طور چشمگیری افزایش بدهد و این دقیقا یکی از دلایلی است که به نظر می‌رسد مسکو اکنون در تلاش است تا هم با الهام علی‌اف، رییس‌جمهور جمهوری آذربایجان (پس از سرنگونی تصادفی یک جنگنده آذربایجانی توسط نیروی هوایی روسیه) و هم با نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان (به ‌دلیل اتهام حمایت روسیه از طرح احتمالی کودتا) درگیر شود تا از دستیابی به توافق نهایی جلوگیری کند.
شبکه‌های جدید قدرت
الگوهای نوینی در زمینه تجارت و ترانزیت پدید آمده‌اند که اوراسیا را به بازارهای جهانی متصل می‌کنند. همان‌طور که ساخت خط لوله نفت باکو - تفلیس - جیهان و خط لوله گاز باکو - تفلیس -ارزروم در اوایل دهه 2000 انجام شد، گسترش خطوط لوله، راه‌آهن و جاده‌های شرق به غرب طی دهه گذشته به کشورهای کوچک‌تر قفقاز و آسیای مرکزی امکان کسب درآمد بیشتر از عوارض ترانزیتی و دسترسی به بازارهای جدید برای صادرات انرژی‌شان را فراهم کرده است. این درآمد و دسترسی جدید به بازارها، وابستگی اقتصادی آنها به روسیه را کاهش داده است. بخش زیادی از ابتکارات مربوط به ساخت زیرساخت‌های جدید، از خود کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی نشأت گرفته است. پس از آنکه مسکو چندین‌بار در جریان صادرات نفت قزاقستان از طریق خط لوله تنگیز - نوروسیسک مداخله کرد تا نارضایتی‌اش از مواضع آستانه در‌قبال حمله به اوکراین را نشان بدهد، قزاقستان ارسال بخش بیشتری از نفت صادراتی‌اش به اروپا از طریق خط لوله باکو - تفلیس - جیهان را آغاز کرد و عملا مسیر روسیه را دور زد. ایالات‌متحده و اتحادیه اروپا پیش‌تر از ساخت این مسیر -‌که در سال 2006 افتتاح شد- به ‌طور سیاسی و اقتصادی حمایت کرده بودند. در مارس 2024، قزاقستان توافقنامه جدیدی با جمهوری آذربایجان امضا کرد تا حجم انتقال نفت از این مسیر را باز هم افزایش بدهد. رویگردانی اروپا از گاز طبیعی روسیه پس از سال 2022، می‌تواند فرصت بیشتری برای تولیدکنندگان انرژی و کشورهای ترانزیتی منطقه فراهم کند. در جولای 2022، اورسولا فون در لاین، رییس کمیسیون اروپا و الهام علی‌اف، رییس‌جمهور آذربایجان یادداشت تفاهمی برای دو برابر کردن صادرات گاز آذربایجان به اتحادیه اروپا امضا کردند. از آن زمان، ترکمنستان نیز به ‌صورت اصولی با ارسال گاز به اروپا از طریق جمهوری آذربایجان و ترکیه موافقت کرده؛ امری که با توافق سال 2021 بین باکو و عشق‌آباد برای حل اختلافات بر سر منابع دریای خزر تسهیل شده است. شرکت‌ها و دولت‌های اروپایی همچنین به منطقه به عنوان منبعی بالقوه برای انرژی‌های تجدیدپذیر نگاه می‌کنند و جمهوری آذربایجان به‌ویژه در حال توسعه ظرفیت‌های خورشیدی و بادی خود است تا وابستگی‌اش به صادرات نفت و گاز را کاهش بدهد.
کریدور میانی؛ مسیر تحول‌آفرین
مهم‌ترین ابتکار جدید ترانزیتی، احتمالا «کریدور میانی» (Middle Corridor) است؛ مسیری که در سال 2013 توسط شرکت‌های حمل‌ و نقل از جمهوری آذربایجان، گرجستان و قزاقستان راه‌اندازی شد و چین را از طریق قزاقستان، دریای خزر و قفقاز به اروپا متصل می‌کند. مشکلات اقتصادی، کمبود زیرساخت و اختلافات درون‌منطقه‌ای، مدت‌ها توسعه این مسیر را کند کرده بود؛ پیش‌تر بخش عمده‌ای از تجارت بین‌قاره‌ای از مسیر شمالی روسیه عبور می‌کرد؛ جایی که زیرساخت‌ها آماده‌تر بودند و گذرگاه‌های مرزی کمتر، اما با تحریم‌های غرب علیه روسیه و خروج بسیاری از شرکت‌های خارجی از این کشور پس از سال 2022، حجم حمل‌ و نقل از مسیر شمالی به ‌شدت کاهش یافت و حجم تجارت در مسیر راهگذر میانی به ‌شکل قابل‌توجهی افزایش پیدا کرد. طبق گزارش بانک توسعه آسیا، تعداد قطارهای باری چین که از راهگذر میانی عبور کرده‌اند، از سال 2023 تا 2024، 33 برابر شده است و حجم کالاهای جابه‌جا شده در بنادر دریایی جمهوری آذربایجان و قزاقستان در دریای خزر نیز 21 درصد رشد داشته است.
برای آنکه کریدور میانی بتواند به ظرفیت کامل خود برسد، نیازمند سرمایه‌گذاری بیشتر جهت رفع گلوگاه‌های لجستیکی و ساده‌سازی مقررات است. در جریان اجلاس اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی که در آوریل گذشته در سمرقند ازبکستان برگزار شد، بروکسل متعهد شد 10 میلیارد یوروی دیگر در قالب «ابتکار دروازه جهانی» (Global Gateway Initiative) برای تقویت اتصال منطقه‌ای سرمایه‌گذاری کند. در همین حال، حملات حوثی‌ها به کشتی‌ها در دریای سرخ، تمایل اعلام ‌شده دولت طالبان برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی در افغانستان و تداوم بی‌ثباتی در آینده روسیه، همگی به افزایش تمایل‌ها به این مسیر کمک کرده‌اند. با این حال اگر کشورهای غربی در پی توافق آتش‌بس در اوکراین، لغو تحریم‌ها علیه روسیه را کلید بزنند و ترانزیت از مسیر روسیه دوباره ایمن‌تر شود، ممکن است دولت‌ها و بانک‌های توسعه انگیزه کمتری برای سرمایه‌گذاری در مسیرهای جایگزین داشته باشند.
بازی در هر دو جبهه
هیچ‌ یک از تحولات اخیر به این معنا نیست که روسیه نقش کلیدی خود را در قلمروی نفوذ سنتی‌اش از دست خواهد داد. نزدیکی جغرافیایی، آشنایی میان نخبگان سیاسی و سابقه طولانی سلطه امپراتوری شوروی، همچنان قدرت نرم و سخت قابل‌توجهی در اختیار روسیه در قفقاز و آسیای مرکزی قرار داده است. رهبران بیشتر کشورهای این منطقه -‌حتی با وجود مخالفت با حمله روسیه به اوکراین- همچنان روابط خوب با مسکو مورد توجه این گروه از بازیگران است. از فوریه 2022، بسیاری از این کشورها از تلاش‌های روسیه برای دور زدن تحریم‌های غرب سود برده‌اند. دولت‌های ایالات‌متحده و اروپا ده‌ها شرکت در منطقه را به دلیل تسهیل صادرات کالاهای دارای کاربرد دوگانه به روسیه تحریم کرده‌اند. در بسیاری از کشورهای اوراسیای پساشوروی، درآمدهای حاصل از حواله‌های کارگران مهاجر شاغل در روسیه همچنان یک منبع مالی حیاتی به شمار می‌رود -‌و در عین حال ابزاری برای اعمال نفوذ روسیه محسوب می‌شود‌- حتی پس از آنکه روسیه سرکوب مهاجرت غیرقانونی را در پی حمله تروریستی مارس 2024 در سالن کنسرتی در مسکو شدت بخشید.
نفوذ سیاسی روسیه نیز پابرجاست. پوتین به ‌طور منظم با الهام علی‌اف رییس‌جمهور آذربایجان، قاسم توقایف رییس‌جمهور قزاقستان و دیگر رهبران منطقه دیدار دارد (و گاه با فرزندان آنها که برای جانشینی تربیت می‌شوند). کرملین کنترل عملی خود بر بلاروس را تثبیت کرده و روابط نزدیکی با سیاستمداران حزب حاکم گرجستان «رویای گرجی» و مخالفان دولت مولداوی ایجاد کرده است. سال گذشته، در چرخشی آشکار در سیاست خارجی تفلیس، حزب «رویای گرجی» قانونی الهام‌ گرفته از روسیه برای محدودسازی جامعه مدنی تصویب و مذاکرات پیوستن به اتحادیه اروپا را متوقف کرد. سرنوشت مولداوی نیز همچنان در حالت تعلیق قرار دارد: در انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته، نامزد مورد حمایت مسکو به ‌زحمت شکست خورد و اکنون گروه‌های وابسته به روسیه در تلاشند تا پیش از انتخابات پارلمانی سپتامبر آینده متحد شوند. برخلاف تصور طرد روسیه از زیرساخت‌های ترانزیتی جدید منطقه، این کشور در برخی از این پروژه‌ها مشارکت دارد و از آنها بهره می‌برد. برای مثال با وجود تلاش قزاقستان برای افزایش صادرات هیدروکربن به اروپا، دولت این کشور در ژوئن، ساخت اولین نیروگاه هسته‌ای‌اش را به شرکت دولتی روس‌اتم (Rosatom) واگذار کرد. همچنین روسیه با جمهوری آذربایجان و ایران برای توسعه مسیر ترانزیتی بین‌المللی شمال‌-جنوب همکاری می‌کند؛ مسیری که از طریق راه‌آهن، جاده و دریا، روسیه را به اقیانوس هند و از طریق جمهوری آذربایجان، هند و ایران متصل می‌سازد. سه کشوری که هیچ‌ یک روسیه را به ‌دلیل حمله به اوکراین تحریم نکرده‌اند. جایگاه مرکزی جمهوری آذربایجان در این مسیر و نیز در «کریدور میانی» (Middle Corrido ‌) نشان‌دهنده راهبرد بسیاری از کشورهای منطقه است: آنها به ‌جای انتخاب روسیه یا غرب در پی بهره‌برداری از فرصت‌های ناشی از رقابت قدرت‌های بزرگ هستند.
درباره منطق برد - برد
استروب تالبوت، معاون وقت وزارت خارجه ایالات‌متحده، در سخنرانی‌ای در دانشگاه جان هاپکینز در سال 1997 اعلام کرد که امریکا می‌خواهد «تمام بازیگران مسوول در قفقاز و آسیای مرکزی برنده باشند» نه اینکه این منطقه مانند بازی بزرگ قرن نوزدهم، به میدان رقابت قدرت‌های بزرگ تبدیل شود. تحولات سه سال گذشته، اوراسیای پساشوروی را یک گام دیگر به تحقق این چشم‌انداز نزدیک‌تر کرده است؛ حتی با وجود دگرگونی‌های شدید در جهان و در سیاست خارجی ایالات‌متحده. امروز، قفقاز و آسیای مرکزی هنوز در حاشیه راهبرد کلی امریکا قرار دارند، به‌ویژه با چرخش تمرکز واشنگتن به هند- اقیانوس آرام و تمایل آشکار رییس‌جمهور ترامپ به پذیرش مناطق نفوذ قدرت‌های بزرگ. با این حال، دولت ترامپ توجه نسبی‌ای به این منطقه داشته است؛ برای نمونه در جریان مذاکرات اخیر میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان، تام باراک، سفیر ایالات‌متحده در ترکیه پیشنهاد کرد که یک شرکت خصوصی امریکایی مدیریت مسیر اتصال سرزمین اصلی آذربایجان به نخجوان از طریق ارمنستان را بر‌عهده بگیرد. ایده واگذاری مدیریت این مسیر به یک طرف ثالث بی‌طرف پیش‌تر نیز مطرح شده بود، اما درباره اظهارات باراک باید گفت که این نخستین‌باری است که یک مقام امریکایی به ‌صراحت پیشنهاد نقش‌آفرینی واشنگتن را مطرح کرد. یک راهبرد منطقه‌ای جامع‌تر می‌تواند به دولت امریکا کمک کند تا به منابع انرژی دسترسی یابد و رقبای ژئوپلیتیکی خود را مهار کند، بدون آنکه خود را متعهد به حضور سنگین نظامی جدیدی سازد.
البته روشن است که ایالات‌متحده احتمالا بازیگر مرکزی در تحولات درون اوراسیا نخواهد بود، اما می‌تواند و باید اتحادیه اروپا، ترکیه و دیگر شرکا و متحدان را به حفظ حضور فعال در این منطقه تشویق کند. همچنین واشنگتن می‌تواند به روندهای در حال شکل‌گیری کمک کند. ایالات‌متحده باید به ‌طور محرمانه دولت‌های قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی را به همکاری منطقه‌ای بیشتر ترغیب کند؛ در صورت درخواست، این بازیگر قادر است در فرآیندهای توافقی منطقه‌ای نقش ایفا کند، ولی در سایر موارد باید اجازه بدهد بازیگران محلی هدایت امور را در دست بگیرند. امریکا همچنین می‌تواند با کشور‌های منطقه برای کاهش موانع تجاری و تسهیل حضور شرکت‌های غربی -ازجمله شرکت‌های امریکایی‌- در پروژه‌های جدید انرژی، زیرساخت و مواد معدنی حیاتی همکاری کند. چنین توافق‌هایی در حوزه تجارت و سرمایه‌گذاری باید محور نشست بعدی «کنفرانس وزرای گروه پنج» باشد؛ نشست سالانه‌ای که از سال 2015 میان وزرای خارجه ایالات‌متحده و کشورهای آسیای مرکزی برگزار می‌شود. تنها یک‌‌بار -‌در سال 2023 - نسخه‌ای از این نشست در سطح روسای‌جمهور برگزار شده است؛ دولت ترامپ باید مسوولیت برگزاری نشست بعدی در این سطح را بر‌عهده بگیرد. پیش از هر چیز، ایالات‌متحده باید بپذیرد که با کشورهای درون اوراسیا درباره هدف یا اهدافی کلیدی سهیم است. نظام‌های سیاسی داخلی این کشورها ممکن است همسو با خواست و ارزش‌های واشنگتن نباشد و بسیاری از آنها خواهان روابط سازنده با مسکو، پکن یا تهران خواهند بود -‌که با‌توجه به موقعیت جغرافیایی‌شان، چندان هم انتخابی ندارند. با این حال، این کشورها و مردم آنها در برابر تلاش‌های کرملین برای الحاق مجددشان به حوزه نفوذ بازسازی‌شده روسیه مقاومت خواهند کرد. برای ایالات‌متحده، جلوگیری از سلطه روسیه یا سایر قدرت‌های تجدیدنظرطلب بر این منطقه، در گرو حمایت از تلاش کشورهای اوراسیای پساشوروی برای گسترش و تنوع‌بخشی به روابط اقتصادی و سیاسی‌شان است، حتی اگر این تلاش‌ها همیشه مطابق میل واشنگتن نباشند، اما در مجموع به منطقه‌ای آزادتر و بازتر کمک می‌کنند و همین امر با منافع راهبردی ایالات‌متحده هم‌راستا است.


نظرات شما