دوشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۴
اقتصاد روز

سرمقاله شرق/ جامعه و اقتصاد در تنگنای دو جنگ بزرگ

سرمقاله شرق/ جامعه و اقتصاد در تنگنای دو جنگ بزرگ
ایران پرسمان - شرق / «جامعه و اقتصاد در تنگنای دو جنگ بزرگ» عنوان یادداشت روز در روزنامه شرق به قلم حمزه نوذری است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: امروز جامعه ایران در ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - شرق / «جامعه و اقتصاد در تنگنای دو جنگ بزرگ» عنوان یادداشت روز در روزنامه شرق به قلم حمزه نوذری است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
امروز جامعه ایران در تنگنا قرار گرفته است. اقتصاد و معیشت تنگ‌دامنه شده و احساس امنیت کاهش پیدا کرده است. شرایط و دلایلی که ما را دچار تنگنا کرده‌اند، بسیار است، اما بخش زیادی از تنگنای ایجاد‌شده به دلیل مواجهه با دو جنگ بزرگ است؛ یکی جنگی است که اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها علیه ایران به راه انداختند و فعلا در آتش‌بس غیرمکتوب است و گمان برده می‌شود شکننده است و هر لحظه ممکن است دوباره شلعه‌ور شود.
 در چنین حالتی هم جامعه و هم بازار منتظر است و نمی‌داند چه خواهد شد. دشمنان خارجی در طول تاریخ بارها و بارها به ایران حمله کرده‌اند که گاه این حمله‌ها بسار هولناک بوده و به اشغال ایران انجامیده است. گاه آنها به عقب رانده شده‌اند و گاه درون کشور نفوذ کرده‌اند. گاهی دشمنان خارجی نقاط و نواحی‌ای از ایران را از سرزمین اصلی جدا کرده‌اند و گاه نیز حکمرانانی از جانب خود بر این سرزمین گماشته‌اند. ایرانیان در مقابل دشمنان مقاومت کرده‌اند و توانسته‌اند سربلند بیرون بیایند و ایران برقرار مانده است. اما اکنون به نظر می‌رسد در مواجهه با دو جنگ کاملا متفاوت قرار داریم. در یکی ما مورد تجاوز قرار گرفتیم و از خود دفاع کردیم اما در جنگ دیگری ما مسئول هستیم.
بازار
هم دولت، هم بازار و هم جامعه سال‌هاست که طبیعت را مورد حمله قرار داده‌اند و امروز طبیعت به ما حمله کرده است. این حمله طبیعت در حقیقت دفاعی است که در مقابل تهاجم ما به آن انجام شده است. ما سهم طبیعت را نداده‌ایم؛ در‌واقع سهم طبیعت از حیات و زندگی را بالا کشیده‌ایم. طبیعت را همه‌گونه مورد تجاوز قرار داده‌ایم. حمله طبیعت به ما پیچیده و مرگ‌بار است و گویی ما در مقابل آن بی‌دفاع هستیم. گاه خاک بر سرمان می‌ریزد. گاه قصد دارد ما را به درون زمین بکشد و گاه نیز قصد دارد ما را تشنه نگه دارد. اما ما هنوز متوجه نشده‌ایم که در حال جنگ با طبیعت بوده و هستیم. 
در خبرها نقل شده بود که دریای خزر در حال کوچک‌شدن است و آب آن در سواحل ایران چند متر عقب رفته است اما بزرگ‌ترین خطر این است؛ ساحلی که روزی دریا بود، به دست انسان‌ها برای تفریح یا درآمد به اشغال درآید. ما بی‌رحمانه به طبیعت هجوم برده‌ایم، شاید هم ناآگاهانه. تصور نادرستی بوده است که فکر می‌کردیم آب‌های سطحی هدر می‌رود، چون در طبیعت، باتلاق، صحرا و کوه روان است. پس نشستیم و فکر کردیم چگونه آن را مال خود کنیم. همه گفتند باید سهم آنها را بگیریم و تماما مال خود کنیم، مثلا کشاورزی را گسترش دهیم. این یعنی جنگ با کوه، دریاچه، صحرا و دشت. امروز طبیعت دارد می‌میرد و با مرگ خود ما را نیز به زیر می‌کشاند. در جنگی که ما متجاوز بوده‌ایم، طرف مقابل ما یعنی طبیعت دارد می‌میرد و ما را نیز به چالش بزرگی کشانده است.
اما جنگ با دشمنان خارجی چنین نیست. در جنگی که طبیعت با ما آغاز کرده است، نباید بگذاریم او بمیرد، چون ما هم می‌میریم. ما باید با طبیعت هرچه سریع‌تر آتش‌بس که نه، بلکه صلح برقرار کنیم، به او غرامت بدهیم و سعی کنیم دوباره قوی و سرزنده بماند. با این کار بخشی از تنگنای ایجاد‌شده کاهش می‌یابد. اما به نظر نمی‌رسد برنامه‌ای برای صلح با طبیعت داشته باشیم. شاید هم نمی‌دانیم آتش‌بس و صلح با طبیعت چگونه است. در جنگ بین کشورها دو طرف با میانجیگری کشوری دیگر تصمیم می‌گیرند گلوله‌ای به سوی هم شلیک نکنند و نام آن‌ را آتش‌بس می‌گذارند و سپس معاهده‌ای برای صلح امضا می‌کنند اما آتش‌بس و صلح با طبیعت یعنی چه؟ در جنگی که سال‌ها است با طبیعت آغاز شده، همه (دولت، صنعت و جامعه) مقصرند؛ کمتر یا بیشتر. اگر زودتر از تهاجم به طبیعت دست نکشیم و این جنگ را خاتمه ندهیم، در تاریکی خواهیم بود؛ تشنه نشسته بر زمینی که هر لحظه می‌ترسیم ما را ببلعد.


نظرات شما