ایران پرسمان - ایسنا / هزار سال پیش، همزمان با تضعیف شدید میدان مغناطیسی زمین و فوران شفقهای قطبی در سراسر آسمان، انسانهای دوره باستان احتمالا مجبور شدند سبک زندگی خود را تغییر دهند. پژوهشی جدید نشان میدهد این اختلالات فضایی نه تنها طبیعت بلکه رفتار، پوشش و محل زندگی انسانها را تحت تاثیر قرار داد و شاید حتی باعث خلاقیتها و سازگاریهای تازهای شده باشد.
این رویداد که فروپاشی میدان مغناطیسی زمین به حساب میآید به نام «انحراف لاشامپ» شناخته میشود و یک رخداد ژئومغناطیسی کوتاه اما بسیار شدید است که به نام میدانهای آتشفشانی در فرانسه که نخستین بار در آنجا شناسایی شد، نامگذاری شده است. این اتفاق در اواخر دوره پلیستوسن رخ داد، زمانی که قطبهای مغناطیسی زمین بر خلاف وارونگیهای دورهای چند صد هزار ساله، نه وارونه شدند و نه ثابت ماندند، بلکه طی هزاران سال بهطور غیرقابل پیشبینی و سریع در سطح زمین جابهجا شدند. همزمان، شدت میدان مغناطیسی به کمتر از 10 درصد مقدار کنونی آن کاهش پیدا کرد و به جای اینکه مانند همیشه بهعنوان یک آهنربای باثبات و دوقطبی عمل کند، میدان مغناطیسی زمین شکسته شد و چندین قطب ضعیف در سطح سیاره ایجاد کرد. در نتیجه، سپر محافظتی زمین که به آن مغناطیسسپهر میگویند دچار اعوجاج و نشتی شد.
بازار ![]()
مغناطیسسپهر معمولا بخش عمدهای از بادهای خورشیدی و تابشهای فرابنفش خطرناک را که میتوانند به سطح زمین برسند منحرف میکند.
اما در طول انحراف لاشامپ، زمانی که مگنتوسفر فروپاشید، مدلهای ما نشان میدهد که چندین اثر نزدیک به زمین رخ داده است. هنوز موارد زیادی برای تعیین دقیق این اثرات باقی مانده، اما میدانیم که شامل شفقهای قطبی بوده است که معمولا فقط در مناطق قطبی به شکل نورهای شمالی یا جنوبی دیده میشوند اما در این دوره احتمالا تا نزدیکی استوا گسترش یافتند و دوز تابشهای خورشیدی خطرناک هم به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کرد.
آسمان 41 هزار سال پیش ممکن بود همزمان هم بسیار تماشایی و هم تهدیدکننده باشد. وقتی دو زمینفیزیکدان به این نتیجه رسیدند، میخواستند بدانند که آیا این وضعیت میتوانسته بر انسانهای آن زمان تاثیر بگذارد یا خیر. جواب قطعا بله بود.
واکنش انسانها به تغییرات آبوهوای فضایی دوران باستانی
برای مردمی که در آن زمان زندگی میکردند، شفقهای قطبی احتمالا مهمترین و قابلتوجهترین اثر مستقیم این وضعیت بوده است. شاید الهامبخش شگفتی، ترس، آیینهای مذهبی یا چیزهای دیگر بوده باشند. اما متاسفانه شواهد باستانشناسی به ندرت میتواند واکنشهای احساسی یا ذهنی انسانها را به طور مستقیم ثبت کند.
اما در زمینه اثرات فیزیولوژیکی ناشی از افزایش تابش فرابنفش، شواهد روشنتری وجود دارد. با ضعیف شدن میدان مغناطیسی، تابشهای خطرناک بیشتری به سطح زمین میرسیدند و احتمال آفتابسوختگی، آسیبهای چشمی، نقصهای مادرزادی و سایر مشکلات سلامتی افزایش یافتند.
در پاسخ به این وضعیت، مردم احتمالا اقدامات عملی انجام میدادند برای مثال بیشتر در غارها میماندند، لباسهای محافظتی بیشتری تهیه میکردند یا از رنگدانههای معدنی مثل خاک سرخ (اکر) برای محافظت از پوست استفاده میکردند. شواهد نشان میدهد فراوانی این رفتارها در برخی بخشهای اروپا که تاثیرات انحراف لاشامپ شدیدتر و طولانیتر بوده، افزایش یافته است.
در این دوره، هم انسانهای نئاندرتال و هم انسانهای هوموساپینس (انسان مدرن) در اروپا حضور داشتند، هرچند احتمالا فقط در بعضی مناطق با هم همپوشانی جغرافیایی داشتند. شواهد باستانشناسی نشان میدهد که گروههای مختلف به شکلهای متفاوتی به چالشهای محیطی پاسخ میدادند و برخی گروهها بیشتر به پناهگاه و ابزار برای محافظت وابسته بودند.
اگرچه آبوهوای فضایی به تنهایی دلیل این تغییرات رفتاری یا علت انقراض نئاندرتالها نبوده است اما ممکن است این یکی از عوامل اثرگذار بوده باشد. یک نیروی نامرئی اما قدرتمند که میتوانسته باعث نوآوری و سازگاری بیشتر انسانها شود.
انحراف لاشامپ یک حادثه تصادفی یا استثنایی نبود. اتفاقاتی شبیه آن بارها در تاریخ زمین رخ داده و باز هم رخ خواهد داد. فهمیدن اینکه انسانهای دوران باستان چگونه واکنش نشان دادند میتواند به ما کمک کند بهتر بفهمیم چنین رویدادهایی در آینده چه تأثیری خواهند داشت و شاید کمک کند بهتر برای آنها آماده شویم.