ایران پرسمان - فرهیختگان / یک منبع آگاه در گفتوگو با «فرهیختگان» ضمن بررسی سیر تحولات تروریسم در سیستانوبلوچستان، از روند تدریجی رشد گروهکهای محلی تا تبدیلشدن آنها به بازوهای نیابتی سرویسهای اطلاعاتی بینالمللی میگوید. او با اشاره به گروهک موسوم به جندالله، انصار فرقان، پژاک و جیشالظلم از راهبرد جدید رژیمصهیونیستی برای بهرهگیری از گروهکهای تجزیهطلب پرده برمیدارد و هشدار میدهد که تهدید تروریسم، پیش از آنکه متوجه ایران باشد، کشورهای همسایه را نشانه رفته است. به همین دلیل ضرورت دارد کشورهای همسایه و حتی کشورهایی که با ایران مرز مشترک ندارند در دفع این تهدیدات ابتکار عمل داشته باشند.
جندالشیطان در فیسبوک
از سال 2003 که گروهک تروریستی جندالشیطان شکل گرفته تا به امروز مسیر تحولات تروریستی در استان سیستانوبلوچستان بهتدریج از حالت خلأ بیرون آمده و بهاصطلاح رشد پیدا کرده است. منبع آگاه در گفتوگو با «فرهیختگان» در این باره گفت: «این رشد هم تابع عوامل مختلفی است؛ ازجمله عوامل محیطی درونی و عوامل محیطی بیرونی که هرکدام سعی کردهاند روی رشد عامل تروریستی در استان سیستانوبلوچستان و بهتدریج در جنوبشرقی کشور و حتی محیط و جداره آن تا جنوب کشور اثرگذار باشند.
بیان این موضوع دلایل و نکات قابل توجهی دارد. جندالشیطان از نظر شکلی، یک گروه کاملاً اشراری است. به این معنا که مدل کاری این گروهک بهگونهای بوده که با ایجاد مزاحمت برای مردم، سرقت و حتی اقدامات کنار جادهای، سعی میکرد بروز و ظهور داشته باشد و بهطور کامل بهصورت محلی فعالیت میکرد؛ یعنی نگاهش کاملاً منطقهمحور بود و سعی میکرد از حدود و ثغور استان هم بیرون نزند. اما بهتدریج همین گروهک جندالشیطان تبدیل به جریانی میشود که با آمریکاییها ارتباط برقرار میکند، به پایگاه بیشکک در قرقیزستان میرود، دوره آموزشی میبیند و حتی از نظر رسانهای هم رشد پیدا میکند. یعنی شما شاهد هستید که از سال 1385 و 1386، شخصی به اسم یعقوب مهرنهاد که مسئول آموزشی گروهک محسوب میشود، به کشور امارات سفر میکند، دوره آموزشی وبلاگنویسی را میبیند و در سالهای 86 و 87، دوره اوج وبلاگنویسی و حتی ظهور شبکه فیسبوکی با نام گروه جندالشیطان هستیم.»
بازار ![]()
همه گروهکهای تروریستی در ایران یک فرایند سنتز مشخص دارند
فعالیت گروهکهای تروریستی مربوط به سالهای اخیر نیست و دههها از شکلگیری آنها میگذرد. در این میان مسیر رشد و نمو آنها مشترک بوده است. این منبع آگاه با اشاره به این موضوع افزود: «گروهی که در سال 1381 و 1382 تنها مسئولیتش این بوده که در خیابان راه برود، ترور بکند یا مزاحم مردم شود، سرقت انجام دهد و از این دست اقدامات، در سالهای 1386 و 1387 در جایگاهی قرار میگیرد که بهتدریج حتی صاحب وبسایت میشود. سعی میکند فرایند تبلیغ خودش که تبلیغات چهرهبهچهره بوده را تغییر بدهد و مدل تبلیغاتش را بهصورت شبکهای کند و بهتدریج رشد پیدا کند. این مدل رشد پیدا کردن در گروهکهای دیگر هم وجود دارد؛ یعنی وقتی که در سال 1388 آن ضربه به شبکه جندالشیطان میخورد بعد از آن «انصار فرقان» بهوجود میآید و بعدش جیشالظلم شکل میگیرد، بهتدریج میبینید که این مدل ادامه پیدا میکند.
یعنی در همه این گروهکها، این مسیر سنتزی و مسیر رشد ژنتیکی ادامه پیدا میکند. به این معنا که این گروهها نیز در ابتدای شکلگیریشان، کاملاً گروههای محلیمحور هستند؛ اما بهتدریج منطقهای میشوند و رشد بینالمللی پیدا میکنند.
در مورد گروه جیشالظلم، همین مسیر قابل بررسی است. یعنی کادر رهبری این جریان، صلاحالدین فاروقی، فردی است که بعد از کنار رفتن عبدالمالک ریگی، میآید بخشی از گروهک جندالشیطان را سازماندهی میکند. مأموریتهایی که انجام میدهد، کاملاً مأموریتهای محلیمحور هستند. بعد با دو گروه دیگر موسوم به «انصارالاسلام» و «جیشالاسلام» ائتلاف میکند، سران و سرکردههای این دو گروهک را میکشد و خودش بهعنوان رهبر اصلی جیشالظلم معرفی میشود. وقتی که خودش به این سمت ظهور پیدا میکند، مورد توجه سرویسهای خارجی قرار میگیرد و با او ارتباط برقرار میشود. ابتدا سرویسهای منطقهای با او ارتباط میگیرند و سعی میکنند در حوزه مأموریتهای منطقهای از او استفاده کنند. سپس سرویسهای بینالمللی مثل سازمان سیا و موساد هم به سراغ او میآیند.»
استفاده از گروهکهای تجزیهطلب راهبرد جدید اسرائیل پس از جنگ
این منبع آگاه معتقد است که بینالمللی شدن این گروهک باعث میشود که مدل رفتاریاش هم عوض شود. او در این باره گفت: «اگر مثلاً در سال 1398 عکسهای مرتبط با گروه جیشالظلم را بررسی کنید، میبینید که نوع لباسهایی که دارند، کاملاً لباسهای اشراری است. اما در سالهای 1402 و 1403، در عملیاتهایی که در داخل استان سیستانوبلوچستان و حتی چند عملیات فرامنطقهای در استانهای مجاور انجام میدهد، حتی مدل لباس پوشیدنشان هم تغییر کرده است. لباسهایشان لباسهای چریکیتری شده و شبیه ارتش شدهاند. درواقع، این نشان میدهد که عوامل خارجی و متغیرهای بیرونی روی رشد این گروهک تأثیر گذاشتهاند و آن را به سطحی رساندهاند که بهعنوان یک ارتش محلی اقدام میکند.
چیزی که امروز از عملیاتهای گروهک جیشالظلم میبینید، از جمله عملیاتی که در چابهار انجام میدهد و ادعا میکند بهدنبال نظم تمدنی جدید در منطقه سیستانوبلوچستان است و اقدامات مشابهی که در سالهای اخیر انجام داده، حکایت از این دارد که اکنون گروهک جیشالظلم تبدیل شده به یک ارتش خصوصی، مزدور که در اختیار سرویسهای بینالمللی قرار دارد.
بعد از پایان جنگ تحمیلی، فاز این گروهک هم تغییر پیدا کرده است. یعنی اگر پیش از این بیشتر در اختیار سرویسهای منطقهای و سازمان سیا بود، اکنون بیشتر کارگزار سازمان موساد در منطقه ما محسوب میشود. در واقع، رژیمصهیونیستی بعد از پایان جنگ بهدنبال تدوین یک راهبرد جدید در منطقه است که از گروهکهای ضدانقلاب تجزیهطلب بیشتر استفاده کند.»
طرح الگوی بنغازی در زاهدان
وی در ادامه با اشاره به اینکه در روزهای اخیر شاهد افزایش فعالیتهای گروهکهای تروریستی مثل پژاک یا جیشالظلم هستیم، گفت: «این به این علت است که میزان سفارشهای بیرونیای که سرویسهای اطلاعاتی، بهخصوص صهیونیستها، به این گروهکها میدهند افزایش پیدا کرده است. البته باید بگویم که این گروهکها در یک اتاق عملیاتی مشترک با آمریکاییها و صهیونیستها هدایت میشوند، اما هدایت میدانی آنها در حال حاضر بر عهده سازمان موساد است. آنها به دلیل شکستی که در جنگ منطقهای با ما خوردهاند، بهدنبال این هستند که از پروکسیها استفاده بکنند؛ در واقع ضریب بیشتری به پروکسیها و گروهکها بدهند تا بتوانند از آنها بیشتر بهرهبرداری کنند.
پلنی که رژیمصهیونیستی و آمریکاییها در استفاده از پروکسیها دارند، دقیقاً مشابه همان پلنی است که در رابطه با گروهک تروریستی تحریرالشام داشتند. در واقع پروژهشان بر این است که اینها را به سمتی هدایت کنند که بتوانند صاحب یک منطقه شوند، آن منطقه را پرواز ممنوع اعلام کنند. دقیقاً همان مدلی که در ادلب و قبل از آن در بنغازی لیبی استفاده کردند را اینبار هم با گروهکهای تروریستی کردی و بلوچی یا گروهکهای مشابه دیگر دنبال میکنند و به آنها مکان میدهند تا آن محل تبدیل شود به محل تجمع ویروسها، گروهکهای تروریستی، عوامل میدانی، تکفیریها، سلفیها و مشابه آنها؛ و بهتدریج بتوانند از حضور آنها برای ایجاد ناامنسازی منطقهای استفاده کنند.»
تهدید گروهکها برای همسایهها بیشتر است
این منبع آگاه در بخش پایانی به نقش کشورهای همسایه در مهار این گروهکها اشاره کرد و گفت: «نکتهای که وجود دارد این است که کشورهایی که با ما منافع مشترک دارند، یعنی همراهان یا همسایگانی که با ما هستند، باید به این نکته توجه داشته باشند که رشد این گروهکهای تروریستی بیش از آنکه برای ایران خطر تلقی شود، برای همسایگان ماست؛ یعنی برای افغانستان، برای پاکستان، برای ترکیه و حتی کشورهایی که هممرز با ما نیستند، این مسئله میتواند اثرگذار باشد.
بنابراین، این کشورها باید کمک کنند که مسئله تروریسم را بهصورت منطقهای حل کنیم. درحالیکه آمریکاییها و صهیونیستها تلاش دارند که مسئله تروریسم را بهعنوان یک عامل بینالمللی به منطقه ما القا و تزریق کنند.
در برابر این پروژه کشورهایی مثل چین، ایران، روسیه و پاکستان باید با هم یک کریدور منطقهای در رابطه با برخورد با گروهکهای تروریستی تشکیل دهند تا بتوانیم در مرحله اول این گروهکها را کنترل کنیم، در مرحله دوم آنها را مهار کنیم و در مرحله سوم بهطور کامل از بین ببریم؛ دقیقاً همان رفتاری که با یک ویروس در بدن انجام میشود، باید با این گروهکها هم به همان مدل برخورد کرد.»