دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
جهان ما

پیروزی ترامپ بر ظریف

پیروزی ترامپ بر ظریف
ایران پرسمان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست نادر صدیقی-نویسنده و پژوهشگر| این تیتر تلخی است؛ اما حالا که جمهوری ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نادر صدیقی-نویسنده و پژوهشگر| این تیتر تلخی است؛ اما حالا که جمهوری آذربایجان و ارمنستان در کاخ‌سفید به توافق درباره کریدوری رسیده‌اند که ترامپ نام خود را بر آن گذاشته، می‌توان از منظر فرصت‌های ازدست‌رفته منافع ملی ایران، این تیتر حسرت‌بار را مناسب دید. ظریف زمانی که مسئولیت سیاست‌خارجی ایران را برعهده داشت، از همان منظر فرصت‌محوری خودش حرکت می‌کرد. او فرصت زمانه را دریافته بود و باور داشت ‌تهدیدها وقتی رخ می‌نمایند که فرصت‌ها در نهایت سخاوت به بیگانگان واگذار شوند. حال، توابع ناخواسته رانده‌شدن دیپلمات‌های تئوریسین چون ظریف به کرسی‌نشینی آکادمیک، در سرفصل‌های اساسی دیپلماسی، خود را در کریدور موسوم به ترامپ نشان می‌دهد.
من در آن روزهای آخر که ظریف به ایروان و باکو رفت تا ابتکار عمل منطقه‌گرایی شش کشوری را به دست گیرد، بارقه‌ای از امید در چشمان او دیدم (شبیه همان برق نگاهی که در نخستین سمت‌گیری‌ها به جانب توافق هسته‌ای داشت). فیلم دیدار او با الهام علی‌اف و زبان بدن ظریف این را نشان می‌داد. با یک عزم محکم به قفقاز رفته بود تا طرح شش کشوری را که از آن پوتین بود و اردوغان به تملک خود درآورد، پیش از آنها به نفع کل منطقه شکل دهد. حتی این را به‌نوعی به علی‌اف گفت که آمده‌ام چنین کنم. حق این بود که در کابینه مرحوم رئیسی نیز در پست خود باقی بماند.
مدت‌ها قبل از اینکه پوتین یا اردوغان سخنی از همگرایی قفقاز و ایران و ترکیه و روسیه به میان آورند، حتی قبل از روشن شدن نتایج جنگ، یعنی در مقاله 25اکتبر 2020، نوشتم: «ما می‌توانیم از خلال صلح‌سازی فعال بر بنیاد رفع اشغالگری و آشتی طرفین منازعه، کمک کنیم که قفقاز تبدیل به خانه مشترک قفقازی‌ها (آذری‌ها، ارمنستانی‌ها، گرجی‌ها و اقوام شمالی قفقاز) شود و از این طریق، دروازه جهانی جدید به روی خود بگشاییم.
جهان عاری از تحریم و سرشار از مراوده‌های فرهنگی و گردشگری و تجارت. اگر چنین نکنیم یعنی رویکردی انفعالی، رفع تکلیفی و تماشاگرانه در قبال رسالت صلح‌سازی بر بنیاد رفع اشغالگری داشته باشیم، نیروهای اشغالگر قادر خواهند بود از خلال همدستی با ناسیونال فاشیسم بومی و آریاپرستانه، حساسیت ناسیونال فاشیسم رقیب یعنی گرایش‌های پان‌ترکیستی را برانگیخته و یک دوقطبی کاذب (ناسیونال فاشیسم آریایی و پان‌ترکیستی) ایجاد کنند و به این ترتیب، فرصت لحظه حاضر برای ساختن جهانی نوین در امتداد تعامل ایران و قفقاز از بین برود و یا به ضد خود تبدیل شود.
به‌رغم تابلوی جنگ در لحظه حاضر که با چشمانی غیرمسلح نیز در آن‌سوی ارس قابل‌مشاهده است، صلح پایدار بر مبنای رفع اشغالگری و بر مبنای چهار قطعنامه سازمان مللی در ضرورت تخلیه مناطق اشغالی جمهوری آذربایجان، اکنون بیش از هر زمان دیگر در دسترس است. ما تجربه مذاکرات سه جانبه موسوم به «فرآیند آستانه» میان سه کشور ایران، ترکیه و روسیه را داریم که شدیدترین اختلافات فی‌مابین را در سوریه مدیریت کرده است. اکنون می‌توان همان الگوهای مذاکراتی را یک گام به پیش برد و مثلاً در چارچوب «فرآیند تهران» یک نوع هم‌افزایی با «گروه مینسک» (روسیه، فرانسه و آمریکا) در جهت اجرایی‌سازیِ گام‌به‌گام هر چهار قطعنامه سازمان مللی سامان داد.
صلح در قفقاز در دسترس است؛ زیرا قفقاز و به‌خصوص آذری‌ها و ارمنی‌های آن‌سوی ارس سابقه و سنت و تمرین و تجربه بیشتری برای همزیستی دارند تا جنگ. با در نظر گرفتن سابقه همزیستی و درهم‌تنیدگی آذری‌ها و ارمنی‌های قفقاز می‌توان گفت که عنصر جنگ میان آن دوقوم همزیست، امری عارضی است و برساخته و چونان کف روی آب. در مقام مقایسه با الگوهای همزیستی مسلمان مسیحی در سایر نقاط حوزه تمدن اسلامی می‌توان گفت که چنین سطحی از درهم‌تنیدگی و تداخل و اختلاط در هیچ جای دیگر وجود نداشته است». (نادر صدیقی، 25 اکتبر 2020، کانال تلگرامی راهبرد).
متاسفانه همین‌طور هم شد. یعنی، جناح ارتجاعی و جنگ‌طلب ارمنستان، جناح بازنده انتخابات و به عبارت دقیق‌تر، «مافیای آرتساخ» (همان مافیای تجاوزگر در قره‌باغ) افسران و نیروهای از قره‌باغ بازگشته در ایروان، در مسیر صلح‌سازی سابوتاژ کردند. آنها دو بار، یک‌بار در آن اوایل قضیه که علی‌اکبر ولایتی می‌خواست میانجیگری صلح را برعهده بگیرد و یک‌بار هم در طی همین فرآیندی که سر از دالان ترامپ درآورد، ایران را سنگ روی یخ کردند.
اجازه ندادند ایران از طریق صلح‌سازی برنده مناقشه قره‌باغ باشد. این کار از طریق یک همدستی آشکار میان جنگ‌طلبان آرتساخی آن‌سوی قضیه و محافل تحریک‌پذیر در این‌سوی ماجرا انجام گرفت. بااین‌حال، امروز هم هنوز می‌توان قطار صلح‌سازی منطقه‌ای و منطقه‌گرایی حول رفاه و صلح و توسعه منطقه‌ای را از همان نقطه که ظریف متوقف شده بود، به راه انداخت...
بازار


نظرات شما