دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۴
سیاست روز

سرمقاله وطن امروز/ درک رمانتیک از جهان

سرمقاله وطن امروز/ درک رمانتیک از جهان
ایران پرسمان - وطن امروز / «درک رمانتیک از جهان» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم وحید حسین‌زاده است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: عد از جنگ رژیم صهیونی و ...
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - وطن امروز / «درک رمانتیک از جهان» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم وحید حسین‌زاده است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
عد از جنگ رژیم صهیونی و آمریکا علیه ایران، جریان سیاسی اصلاحات بشدت فعال شده است. این در حالی که این جریان در طول جنگ هیچ کنش جدی‌ای از خود نشان نداد و در همبستگی و اتحاد ملی شکل‌گرفته هیچ نقشی ایفا نکرد. این انفعال تا آنجا بود که حتی رهبر جریان اصلاحات همچون رقیب خود در انتخابات 76 یعنی آقای ناطق‌نوری در روز اول جنگ جلوی دوربین حاضر نشد و سخن از دفاع و اتحاد و حمایت از نیروهای مسلح را به میان نکشید و فقط به انتشار یک پیام مکتوب بسنده کرد و در آن با مردم کاری نداشت و فقط از «همه کشورهای آزاد و سازمان‌هایی که صلح و سعادت انسان را می‌خواهند و در رأس آن سازمان ملل» خواست تجاوز اسرائیل را محکوم کنند. این رفتار انفعالی از سوی آقای خاتمی در حالی رخ داد که در روزهای انتخابات ریاست‌جمهوری، در حمایت از نامزد انتخاباتی موافق، روزاروز از او فیلم منتشر می‌شد و مردم، دعوت به رای به نامزد مورد نظر وی می‌شدند.
حال این جریان پس از جنگ با آن کارنامه انفعالی در طول جنگ، تحرکات پردامنه‌ای را آغاز کرده و در نتیجه این تحرکات خواستار این مهم است که نظام در وضعیت بحران دست به تغییرات بزرگ و گسترده بزند. فارغ از ارزش‌گذاری درباره کیفیت هنجاری مطالبات این جریان، این امر بر هر خردمندی مفروض است که تغییرات اساسی در وضعیت بحران اقدامی بخردانه نیست.
این جریان در وضعیتی که آینده جنگ هنوز در هاله‌ای از ابهام است، در موقعیت ملی، مطالبات سیاسی و جناحی خود را طرح می‌کند و توجهی به شرایط کشور ندارد و عملا در مسیر مخدوش کردن اتحاد ملی که نقشی هم در آن نداشته، گام برمی‌دارد. این شکل نقش‌آفرینی در موقعیت حساس کنونی می‌تواند تبعات حیثیتی جبران‌ناپذیری را برای این جریان داشته باشد. در این باره سوال اساسی‌ای که این جریان باید از خود بپرسد این است: رفتار غیرملی و دور از خردمندی سیاسی آنها در حال حاضر به نفع ایران است یا به نفع دشمنان ایران؟ این پرسش که ماهیت این تحرکات را به چالش می‌کشد شامل بیانیه اخیر جبهه اصلاحات ایران نیز می‌شود.
درباره متن این بیانیه که با عنوان «تنها راه نجات کشور، تغییر و بازگشت به مردم است» منتشر شده، اشاره به چند نکته ضروری است.
بازار
1- متن بیانیه به ایران پیشنهاد می‌کند ترک تخاصم کند! گویی ایران تخاصم را آغاز کرده. واقعیتی که اصلاح‌طلبان باید با آن کنار بیایند این است که درست در زمان استقرار یک دولت اصلاح‌طلب حداکثری و درست در میان مذاکرات به عنوان ایده کانونی این جریان برای مشکلات ایران، این دشمن بود که دست به ماشه برد و به ایران حمله کرد. تخاصم از سوی دشمن آغاز شد و امروز مذاکره، این دشمن را از ادامه تخاصم بازنمی‌دارد، بلکه توان دفاعی کشور است که تخاصم دشمن را متوقف کرده و توسعه توان دفاعی است که توقف تخاصم را به معادله بازدارندگی بازخواهد گرداند. اصلاح‌طلبان باید از درک رمانتیک خود از جهان دست بردارند و فکر نکنند امضای تعهد ترک مخاصمه نظیر پیشنهاد اخیر آقای ظریف، دشمن را از حمله بازمی‌دارد، بلکه علاج در توسعه توان دفاعی کشور است، راه علاجی که در هیچ‌یک از بیانیه‌ها و بسته‌های پیشنهادی اصلاح‌طلبان کوچک‌ترین تاکیدی بر آن نشده است.
2- مدعای اصلاح‌طلبان این است که دلیل جنگ نه در زیاده‌خواهی دشمن، بلکه در الگوی 22 ساله مذاکراتی ایران است که به مذاکره به عنوان تاکتیک نگریسته شد، نه راهبرد اساسی. واقعیت این است که آمریکا همین 2 ماه پیش، «مذاکره با ایران» را به عنوان ابزار عملیات فریب به کار برد، نه راهبرد حل منازعه. با چنین دشمنی و با چنین تجربه‌ای که 2 ماه پیش رخ داده است، ما با جریانی مواجهیم که به نظام توصیه می‌کند در برابر کسی که مذاکره را به عنوان بخشی از برنامه جنگ و عملیات فریب مورد استفاده قرار داده، به مذاکره به عنوان راهبرد رهایی‌بخش و استراتژیک بنگرد!
3- جبهه اصلاحات در شرایطی در این متن رجوع نظام به خود را «بازگشت به مردم» می‌پندارد و به آن توصیه می‌کند، گویی توجه ندارد این جریان، دیگر آن نیروی پیشران تحولات دهه 70 خورشیدی در ایران نیست، بلکه از میانه دهه 90 به این سو با از دست رفتن سرمایه اجتماعی‌اش که همه را آقای خاتمی 2 دستی در سبد آقای روحانی گذاشت، دیگر اقبال‌ها به این جریان تبدیل به ادبار شده است. بازخوانی رای به لیست مورد تایید رئیس دولت اصلاحات در انتخابات آخر شورای شهر در فهم واقعیت صحنه سیاست می‌تواند برای این جریان بسیار کمک‌کننده باشد. این جریان امروز تبدیل به «نیروی پیرو» شده و دیگر توان بسیج اجتماعی ندارد. 
این جریان باید بداند مردم در جنگ 12 روزه بی‌فراخوان در کنار فرمانده کل قوا و نیروهای مسلح ایستادند؛ جایی که نیروهای اصلی اصلاح‌طلب حضورشان بسیار کم‌رمق و کمرنگ بود. با لحاظ این مهم، جریان اصلاحات باید تجربه نهضت آزادی و نیروهای موسوم به ملی - مذهبی را در جریان جنگ قبلی ایران پیش چشم داشته باشد. کسانی که در جریان جنگ 8 ساله، مطالبات بیشینه سیاسی طرح کرده و گفتارهایی را در جامعه پیش می‌کشیدند که از اهمیت ضرورت دفاع از کشور می‌کاست و در آن خدشه ایجاد می‌کرد، در نهایت کار را به جایی رساندند که کشور مجبور به اتخاذ تصمیم بزرگ شد و آنان را از صحنه سیاست کنار گذاشت. امید که اصلاح‌طلبان به آن ماجرا به عنوان درس عبرت بنگرند.
4- بیانیه این جبهه به نحوی از «مکانیزم ماشه» لولو‌سازی می‌کند و حرف از تغییر شیوه حکمرانی کشور به میان می‌کشد که انگار نه انگار «مکانیزم ماشه» دست‌پخت خود این جریان برای ایران است؛ آشی که دست‌پخت یک کارمند اروپایی برای ایران بود و آقای ظریف و رئیس‌جمهور وقت جز آنکه روغنش را تهیه کنند، کاری نکرده‌اند. با لحاظ این واقعیت مغفول مهم، به نظر می‎رسد یکی از کارهای اساسی در کشور این است که در روندها و نیروهایی که ایران را در این موقعیت قرار داده‌اند باید بازنگری شود. سوال این است: این بیانیه از این نکته مهم و غیرقابل اغماض چرا سهل‌انگارانه عبور می‌کند؟
ایران امروز بیش از همیشه نیاز به مسؤولیت‌پذیری دارد. بهتر است نیروهای اصلاح‌طلب مسؤولیت خود را در شرایط حاضر پذیرا باشند و با لحاظ امر ملی به جای امر سیاسی به رفتار و عمل خود جهت دهند تا به سرنوشت نهضت آزادی دچار نشوند.


نظرات شما