ایران پرسمان - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
عبدالحسین حائری نیم قرن چراغ کتابخانۀ مجلس را روشن نگه داشت
بازار ![]()
عبدالحسین حائری، کتابداری که 50 سال چراغ کتابخانه مجلس را روشن نگه داشت، اول شهریور 1394 در تهران چشم از جهان فروبست و در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.
حائری 50 سال در کتابخانه مجلس منشأ خدمات بسیاری بود. خودش گفته بود: «این اعتقاد از جوانی در من وجود داشته و با من بوده و آن تأسف بر علوم اسلامی است. در واقع این یک سرمایه ذهنی و فکری من بوده که مسلمانان به خصوص ایرانیان مسلمان از نظر علوم خیلی مظلوم واقع شدند. هیچ قومی به اندازۀ اینها میراث فرهنگی ندارد و میراث فرهنگی آنها در کتابهای خطیشان نهفته است اما متأسفانه قوم اسلامی و ایرانی در دنیا به دانش شناخته نیستند. وقتی به قرون گذشته برمیگردیم، قرن چهار و پنج و از جهاتی تا قرن هفتم هجری میبینیم که علوم مختلفی چون ریاضی، پزشکی و دیگر رشتههای مختلف علمی درخشش داشتهاند، فقه و اصول که جای خود را دارد… در دنیای تاریخ علم، نسبت به علوم ایرانی و اسلامی خیلی ناسپاسی شده است. من فکر میکنم وظیفۀ ما این است که زنده کنیم و زنده کردن به معنای آن نیست که مثلاً کتاب قانون ابنسینا را بگیریم و روی آن عمل کنیم بلکه به معنای احیا نام این علوم به عنوان علوم اسلامی و ایرانی و به عنوان سابقۀ فرهنگی این قوم است. شناسایی این علوم برای شناخت ملت ایران و مسلمان از خودشان خیلی مؤثر است تا بدانند که سابقه فرهنگیشان چه بوده است.»
روحانی غیرمعمم
عبدالحسین حائری، سال 1306 در خانه میرزا احمد به دنیا آمد و از هر دو طرف حائری بود. پدرش آقا میرزا احمد حائری- از علمای روزگار که از عراق به ایران آمده بودند- و پدربزرگش (پدر مادرش) آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائرییزدی، مؤسس حوزۀ علمیه قم بود. عبدالحسین هم در قم به دنیا آمد و از کودکی قرآن و اصول عربی را فراگرفت. سپس تا 19 سالگی نزد داییاش آیتالله مرتضی حائری و اساتید بزرگی مانند آیات محمد صدوقی و سیدمحمدرضا گلپایگانی، علوم دینی و فقه و اصول خواند و بعد از محضر چون مرحومین خوانساری، صدرالدین صدر، حجت و طباطباییبروجردی بهرهمند شد و در 24 سالگی به درجۀ اجتهاد رسید. حائری در آغاز دهۀ 30 تصمیم گرفت از لباس روحانیت بیرون بیاید و به تهران آمد. ابتدا در بازار کاری پیدا کرد ولی وقتی با تقی تفضلی، معاون وقت کتابخانۀ مجلس آشنا شد به دعوت او برای بازدید از کتابخانۀ مجلس و مشاهدۀ نسخههای خطی رفت. با حضور او مهر و موم این بخش از کتابخانه باز شد و کار به او- که فردی امانتدار بود- سپرده شد؛ از همان وقت (سال 1331) مشغول شناسایی نسخهها و فهرستبرداری شد.
سال 1343 پس از تأسیس ادارۀ بررسی و تحقیق در کتابخانۀ مجلس، مسئولیت این اداره هم به عبدالحسین حائری واگذار شد. با تلاشهای او بود که امور تحقیقاتی و نسخهشناسی پیشرفت قابل ملاحظهای کرد. 10 سال بعد یعنی در سال 1354 ریاست کتابخانۀ مجلس را بر عهده گرفت و توانست با مدیریت مؤثر خود، سطح خدمات این نهاد را ارتقا دهد. او بیش از نیم قرن در کتابخانۀ مجلس کار کرد و 20 سال رئیس این کتابخانۀ مهم بود. حائری سال 1368 به عضویت هیأت امنای کتابخانههای عمومی کشور درآمد و تلاشهای قابل توجهی برای توسعه و بهبود وضعیت کتابخانهها انجام داد. او همچنین 17 سال عضو هیأت مؤلفان لغتنامۀ دهخدا بود و بر چاپ چند جلد از آن نظارت داشت. از جمله خدمات علمی دیگر او میتوان به تصحیح و تحشیۀ کتب، فهرستنگاری نسخ خطی و تدوین دهها فهرست تخصصی اشاره کرد.
درِ اتاق این استاد فروتن هیچوقت بسته نبود و حاجب و دربان نداشت؛ چه آن وقت که رئیس کتابخانه بود و چه بعد از آن. معاشرانی مثل مرتضی مطهری و محیط طباطبایی و… مراجعان و همراهان و شاگردان میتوانستند به دیدارش بروند. او طی بیش از 60 سال دانش و یافتههای خود را به هر کس که جویا بود، پیشکش میکرد، بدون اینکه نگاه کند پیر است یا جوان، صاحب مقام و منصب است یا عامی، فقیر است یا ثروتمند. بیشتر عمرش را در کتابخانه بود، فقط یکی دو روز اول عید نوروز را تعطیل میکرد و دیگر روزهای تعطیلات نوروز را به کتابخانه میآمد. این شیوۀ زندگی در تمام سالها، تعهد و علاقهاش به ارتقای فرهنگ مطالعه و حفظ میراث مکتوب و نسخههای خطی کشور را نشان میداد.
بازنویسی تاریخ علم
حائری صاحب نظریۀ «بازنویسی تاریخ علم بر اساس بازنویسی فهارس نسخ خطی» است که بعضی به غلط برای آن جایزهای جهانی متصور شدهاند. نظریۀ حائری در اجلاس ایفلا (فدراسیون بینالمللی انجمنها و مؤسسات کتابداری) سال 2004 در آرژانتین توسط احسانالله شکراللهی با عنوان «بازنویسی تاریخ علم، تاریخ ادبیات، تاریخ هنر و تاریخ فنون بر اساس فهرستنویسی دقیق و درست نسخ خطی» مطرح شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. تکرار و تکثیر این جایزه، گویی شوخی روزگار است برای کسی که معتقد بود: اگر فهرستنویسی درست و دقیق انجام نشود، یک اشتباه بارها تکثیر خواهد شد. او این نظریه را بر پایۀ اهمیت و نقش نسخ خطی در بازشناسی تاریخ علم و تمدن اسلامی مطرح کرد؛ چون معتقد بود بسیاری از کتابهای تاریخ علم که تا الآن نوشته شدهاند، ناقص و غیردقیق هستند. بنابراین راه بازسازی دقیقتر تاریخ علم، مطالعه و بازنویسی دقیق و همهجانبه فهرستهای نسخ خطی است. به همین دلیل تأکید ویژهای به جمعآوری و فهرستنویسی دقیق نسخ خطی میکرد به طوری که فهرستها نه صرفاً عناوین کتابها بلکه شامل معرفی کامل نسخهها، مؤلفان، ویژگیهای متون و نکات علمی و تاریخی باشند. این فهرستها باید شناسنامهای جاودان از میراث دینی، علمی، عرفانی و هنری کتابهای خطی باشند.