ایران پرسمان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سهراب سعدالدین| ایران همچنان در مذاکرات با طرفهای غربی کارتهای بازی در اختیار دارد. اروپاییها بابت احتمال افزایش تنش در منطقه نگرانیهایی دارند. این مسئلهی کنترل تنشها در منطقه، یک کارت بازی برای ما است. طرف مقابل اگر بخواهد سطح تنش را بالا ببرد، ایران هم مجبور است که از نردبان تنش بالاتر برود و منافع اروپاییها و خیلی طرفهای دیگر بینالمللی در منطقه به خطر میافتد.
اگر تنش و بیثباتی در منطقه افزایش پیدا کند، منافع اقتصادی، امنیتی و تجاری همه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای به خطر میافتد. معنایش این نیست که ایران باید اقدام خاصی انجام دهد یا به کشوری حمله کند، همین افزایش سطح تنش، بیثباتی و افزایش عدم قطعیت، باعث به خطر افتادن منافع اروپاییها در منطقه خواهد شد. مسئله دیگری که وجود دارد این است که وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران گفتهاست که در حملهای که به تاسیسات هستهای ایران انجام شد، بخش اعظم توان هستهای جمهوری اسلامی ایران نابود شد.
با این حساب شاید این باور پدید آمدهباشد که دیگر مسئله هستهای به عنوان یک کارت بازی در مذاکرات مطرح نیست. اما واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران به «دانش هستهای» مجهز است، چیزی که با بمباران از بین نمیرود. دور از ذهن نیست که ایران به سادگی بتواند در میانمدت چرخه سوخت هستهای را مجدداً در کشور بازسازی کند. بنابراین برای اروپاییها گزینه ایدهآل این است که بتوانند با ایران به توافقی برسند و خیالشان بابت کنترل و مهار برنامه هستهای ایران راحت باشد و در عین حال تنش در منطقه افزایش پیدا نکند.
نکته سوم هم توان موشکی ایران است که همچنان برقرار است و تغییری نسبت به گذشته نداشتهاست. اروپاییها از این بابت نگران هستند که ایران بتواند به هر تجاوز احتمالی علیه خودش پاسخ بدهد. به همین دلیل اروپاییها نسبت به توان موشکی ایران نگرانیهایی دارند. اینکه این نگرانیها بحق است یا نه، در چارچوب دیپلماتیک اهمیت چندانی ندارد، بلکه صرف وجود نگرانی است که دستمایه مذاکره و معامله میشود. اروپاییها به دنبال نوعی مذاکرات چندوجهی و در چارچوب یک بسته با ایران هستند.
آنها علاقهمند هستند که در حوزه موضوع هستهای، منطقهای، موشکی و ادعای اشاعه موشکی و پهپادی با ایران مذاکره کنند. در چنین مذاکراتی ایران همچنان کارتهایی برای بازی کردن و معامله کردن دارد، هر چند که منطقی است که بگوییم نسبت به 4-5 سال پیش فضا برای ما سختتر شدهاست و بعد از تجاوز اخیر اسرائیل و آمریکا هم اندکی داشتههای ما برای مذاکره کمتر شدهباشد، اما کماکان کارتهایی برای بازی روی میز مذاکره وجود دارد. غرب اکنون در وضعیتی قرار گرفتهاست که با توجه به ادراک ضعیفتر شدن ایران نسبت به گذشته، خواستههای حداکثری از ایران دارد.
واقعیت این است که ایران پشت میز مذاکره اگر بخواهد هر اقدام داوطلبانهای هم برای اعتمادسازی انجام دهد، باید ببیند که به ازای آن چه چیزی دریافت میکند. برای مثال ایران با توجه به اینکه تاسیسات غنیسازیاش آسیب دیدهاست، ممکن است که آمادگی داشتهباشد برای مدتی مشخص غنیسازی اورانیوم را برای مدتی تعلیق کند. اینجا سوال این است که به ازای چنین اقدامی ایران چه چیزی دریافت میکند؟ آنها چه کاری حاضر هستند برای ایران بکنند؟ واقعیتی که در شرایط کنونی وجود دارد این است که اروپاییها دچار نوعی بیعملی و بیتصمیمی مفرط شدهاند. حتی در موضوع اوکراین که برای اروپاییها یک مسئله موجودیتی و حیاتی است، باز هم توانایی اقدام برای مقابله با سیاستهای آمریکا و تکرویهای ترامپ را بگیرند.
در مورد ایران هم سوال این است که بر فرض مثال ایران در مذاکره با اروپاییها بپذیرد که غنیسازی را برای مدتی تعلیق کند، آیا اروپاییها میتوانند ما به ازای درخوری به ایران پیشنهاد کنند؟ اگر اروپاییها بتوانند چنین پیشنهادی در اختیار ایران قرار دهند، آنگاه ایران هم میتواند از این گزینه استفاده کند. یعنی لازم است که دو طرف پای میز مذاکره بنشینند و تهران ببیند که چه چیزی میدهد و چه چیزی دریافت میکند. گفتوگوهای جدی باید آغاز شود و روشن شود که طرف اروپایی تا چه اندازه اراده و توان دارد که امتیاز و مابهازایی در اختیار ما قرار دهد.
اینها تصمیمهایی هستند که بعد از مذاکره و رایزنی با طرفهای خارجی در سطح کلان نظام گرفته میشود که آیا به ازای امتیاز پیشنهادشده از طرف مذاکرهکننده، امکان اقدامی از طرف ایران وجود دارد یا نه. معامله بر سر میز مذاکره، یکطرفه نیست؛ بلکه یک فرآیند بدهبستان است که باید در چارچوب ارزیابی هزینه و فایده سنجیده شود. اما اینکه ما به صورت یکجانبه بگوییم غنیسازی را تعلیق میکنیم، آیا به خودی خود باعث کاهش فشارها خواهد شد؟ قطعاً اینگونه نیست، آنها خواستههای بیشتری مطرح میکنند، خواهان افزایش بازرسیهای آژانس میشوند و مسائل دیگری را از ما میخواهند.
در نتیجه ایران باید هر گامی را به ازای گام متقابل و مابهازای مفید و ملموس بردارد. البته ما در روزهای اخیر شاهد بودیم که برخی مواضع علنی در خصوص امکانپذیر بودن مذاکرات جامع یا تعلیق غنیسازی مطرح شد. چنین نوع اظهارنظرهایی مختص ایران نیست، در کشورهای دیگر هم شاهد هستیم که گاهی اظهارنظرهای رسانهای از تریبونهای مختلف بیان میشود. این اظهارنظرها به نوعی خط و نشان کشیدنهای سیاسی است و پیامهای رسانهای دارد. در واقع برخی اظهارنظرها فقط با این هدف بیان میشد که به طرف مقابل نشان دادهشود که نظام همچنان سرسختانه بر مواضع خود ایستادگی کردهاست.
تردیدی هم وجود ندارد که نظام بعد از جنگ 12 روزه و در آستانه فعالسازی مکانیسم ماشه هنوز از بسیاری از مواضع خود کوتاه نیامدهاست. اما آن چیزی که سر میز گفتوگوهای دیپلماتیک شکل میگیرد، لزوماً آن چیزی نیست که در رجزخوانیهای سیاسی انجام میشود. سر میز مذاکره شرایط متفاوت است. امتیازهایی داده میشود و امتیازهایی گرفتهمیشود. اما وقتی یک خطیب جمعه اظهاراتی را بیان میکند، در واقع در حال اجرای یک عملیات رسانهای است. موضع نظام مذاکرهای است که ضمن حفظ حقوق کشور، تضمینهایی هم به اروپا و آمریکا داده بشود. میز مذاکره یک کارکرد دارد و تریبون نمازجمعه کارکرد دیگر. این دو لزوماً مقابل هم نیستند.
بازار ![]()